eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید قسمت2⃣6⃣ 🌹 سپاه پاسداران اواخر سال ۱۳۶۱ بود. احمد در مدرسه مروی مشغول به تحصیل در رشته‌ی ریاضی بود. یک روز از مدرسه تماس گرفتند و گفتند: « احمد چند روز است به مدرسه نیامده؟ » آن شب، بعد از نماز که به خانه آمد با سؤالات متعدد ما مواجه شد. « احمد، چرا مدرسه نمیری؟ احمد این چند روز کجا بودی؟ » او هم خیلی قاطع و با صراحت پاسخ داد: « من دنبال علم هستم، اما مدرسه دیگر نمی‌تواند نیاز من را برطرف کند. تا حالا مدرسه برای من خوب بود اما آنجا الان برای من چیزی ندارد. من چند روز است که در کنار طلبه‌ها از جلسات و کلاس‌های حاج آقا حق شناس استفاده می‌کنم. » به این ترتیب احمد دوران تحصیل رسمی را در دبیرستان رها کرد و به جمع شاگردان مکتب امام صادق علیه السلام و طلاب علوم دینی پیوست. احمد آقا طی دورانی که رشته ریاضی را در دبیرستان می‌خواند نیز در کنار درس مشغول مطالعه‌ی کتب حوزوی بود، اما حالا تمام وقت مطالعه خود را به این امر اختصاص داده بود. او طلبه‌ی رسمی، به این صورت که همه‌ی کتاب‌های رسمی حوزه را بخواند نبود. بلکه در محضر استاد بزرگوار خودش شاگردی می‌کرد. برای همین آیت الله حق شناس و دیگر بزرگان حوزه‌ی علمیه‌ی امین الدوله کتاب‌های مختلفی را به او معرفی می کرد تا بخواند. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید قسمت 3⃣6⃣ او سیر مطالعاتی خاصی داشت در کنار آن بارها دیده بودم که کتاب‌های علمی میخواند. هیچ وقت او را بیکار نمی‌دیدیم. برای وقت خودش برنامه داشت. مقدار معینی استراحت می کرد بعد از آن مطالعه و کارهای مسجد و رسیدگی به کارهای فرهنگی و پذیرش بسیج و... چند بار در همان سنین شانزده سالگی تصمیم به حضور در جبهه گرفت. اما به دلیل این‌که یکی از برادرانش شهید شده بود و... موافقت نشد. تا اینکه سال ۱۳۶۲ تصمیم خود را گرفت. برای کمک به اهداف انقلاب و اینکه بتواند حداقل کاری انجام داده باشد وارد سپاه پاسداران شد. احمد آقا بلافاصله جذب واحد سیاسی وابسته به دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه شد. به یاد دارم که می‌گفت: « ما در مجموعه ای قرار داریم که زیر نظر آیت الله محلاتی است. » و از ایشان هم تعریف می کرد. احمد آقا در دفتر آقای محمدی عراقی مشغول فعالیت شد. *** شنیده بودم در واحد سیاسی سپاه مشغول فعالیت است. شماره تلفن محل کار ایشان را داشتم. تماس گرفتم و شروع کردم سربه سر احمدآقا گذاشتن. وقتی فهمید که من هستم خندید و گفت: « اینجا وقت من در اختیار سپاه است. اگر کاری داشتی شب توی مسجد صحبت می‌کنیم. » شب هم توی مسجد به سراغ احمد آقا رفتم. می‌دانستم نیروهای واحد سیاسی، اطلاعات مهمی در اختیار دارند. گفتم: « احمد آقا چند تا از خبرهای دست اول را به من بگو. » نگاهی به که من کرد و برای این‌که دل من را نرنجاند چند خبر مهم همان روز که همه‌ی مردم از اخبار شنیده بودند بیان کرد. احمد آقا دو سال در واحد سیاسی سپاه حضور داشت. در این مدت به او اجازه‌ی حضور در جبهه را نمی‌دادند تا این‌که توانست موافقت مسئولان را برای حضور در جبهه بگیرد و به صورت بسیجی راهی شد. 🎤 راویان: خانواده و دوستان ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید قسمت 4⃣6⃣ 🌹 موتور یک دستگاه موتورسیکلت تریل ۲۵۰ از طریق سپاه پاسداران در اختیار احمد آقا بود. نامه‌ای از سپاه برای معرفی به راهنمایی رانندگی دریافت کرد و مشکل گواهینامه را برطرف کرد. از مسئولین سپاه اختیار کامل موتور را گرفته بود، یعنی اجازه داشت در امور مختلف شخصی و کارهای مسجد از آن استفاده کند و همه‌ی هزینه‌های موتور را خودش پرداخت کند. این موتور خیلی بزرگ بود به طوری که وقتی توقف می‌کرد پای احمد آقا به سختی به زمین می‌رسید. یک روز سراغ ایشان رفتم و گفتم: « برای یکی از کارهای مسجد دو ساعت موتور را لازم داریم. » ساعت دو عصر موتور را تحویل داد و ما هم حسابی مشغول شدیم! خیلی حال می‌داد. دو ساعتِ ما تا غروب فردا ادامه پیدا کرد. با هزار خجالت و ناراحتی رفتم درب خانه ی احمد آقا. برادر ایشان دم در آمد. گفتم: « میشه احمد آقا را صدا کنید. میخواهم موتور را تحویل بدهم. » برادرشان رفت و برگشت و گفت: « بدهید به من. » آن شب وقتی احمد آقا به مسجد آمد خیلی خجالت زده بودم. اما خیلی عادی با ما صحبت کرد. او اصلاً از ماجرای موتور حرفی نزد. بعداً فهمیدیم که از بدقولی ما حسابی ناراحت بوده. برای همین خودش برای گرفتن موتور پشت در نیامد. تا ناراحتی و عصبانیتش از بین برود. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید قسمت 5⃣6⃣ موتور احمد آقا کاملا در اختیار کارهای مسجد بود. از عدسی گرفتن برای دعای ندبه‌ی مسجد تا... یک روز به همراه احمد آقا به دنبال یکی از کارهای مسجد رفتیم. باید سریع برمی‌گشتیم‌. برای همین سرعت موتور را کمی زیاد کرد. خُب خیابان هم خلوت بود. موتور تریل ۲۵۰ هم کمی شتاب بگیرد دیگر کنترلش سخت است. با سرعت از خیابان در حال عبور بودیم یک دفعه خودرویی که در سمت چپ ما قرار داشت بدون توجه به ما به سمت راست چرخید! در سمت راست ما هم یک خودروی دیگر در حال حرکت بود. زاویه‌ی عبور ما كاملا بسته شد. من یک لحظه گفتم تمام شد. الان تصادف می‌کنیم. از ترس چشمم را بستم و منتظر حادثه بودم. لحظاتی بعد چشمم را باز کردم دیدم احمد آقا به حرکت خود ادامه می دهد! من حتی یک درصد هم احتمال نمی‌دادم که سالم از آن صحنه عبور کرده باشیم. با رنگ پریده و بدن لرزان گفتم: « چی شد؟ ما زنده ایم؟ » احمد آقا گفت: « خدا را شکر. » بعدها وقتی در باره‌ی آن لحظه صحبت کردم به من گفت: « خدا ما را عبور داد. ما باید آنجا تصادف می‌کردیم. اما فقط خدا بود که ما را نجات داد. من در آخرین لحظه کنترل موتور را از دست دادم و فقط گفتم خدا. بعد دیدم که از میان این دو خودرو به راحتی عبور کردیم. » ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 🟢 یعنی هنوز ۳۱۳ یار پیدا نشده؟ 🔴 سوالی که ممکنه برای خودتون یا اطرافیانتون پیش اومده باشه و جوابش رو ندونید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... ۲۷ آبان سالروز شهادت سربازان لشکر صاحب الزمان(عج): 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔴«محمد عفیف» در حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسید 🔸 محمد عفیف، مسئول رسانه ای حزب الله لبنان در جریان حمله رژیم صهیونیستی به راس النبع بیروت به شهادت رسید. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⭕️ مسئول روابط رسانه‌ای حزب الله کیست؟ 🔸 مسئول روابط رسانه‌ای حزب الله با مهارت در مدیریت رسانه‌ای و اشراف به مسایل منطقه ای، همواره در مسير تلاش برای تقویت موقعیت حزب‌الله و دفاع از آن در برابر هجمه‌های رسانه‌ای دشمنان گام برداشته است. 🔸 محمد عفیف، مسئول روابط رسانه‌ای و سخنگوی رسمی حزب‌الله لبنان، از شخصیت‌های برجسته جبهه مقاومت محسوب می‌شود. وی با نقش بی‌بدیل خود در ارائه مواضع حزب‌الله، پیوندی قوی میان این جنبش و رسانه‌ها ایجاد کرده و پیام‌های حزب‌الله را به شیوه‌ای حرفه‌ای به جهان منتقل می‌کند. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم