eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 نام : عباس نام خانوادگی : کردانی نام پدر : جمعه تاریخ تولد : ۱۳۵۸/۱۲/۲۰ - اهواز🇮🇷 دین و مذهب : اسلام شیعه وضعیت تأهل : مجرد شـغل : پاسدار ملّیـت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۱/۱۹ - سوریه🇸🇾 مزار : گلــــزار شهــــدای اهــــواز کتاب : عباس برادرم توضیحات : مربی آموزش نظامی، مسئول تخريب انفجارات سپاه اهواز ، مهندس ساخت بمب و موشک‌های دستی ....🕊🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
::: ﷽ ::: در سحرگاه ۲۰ اسفند ماه سال ۱۳۵۸ در شهر اهواز دیده به جهان گشود. او هفتمین فرزند خانواده‌ای متدین و از نظر اجتماعی متوسط بود. از دوران کودکی با همه همسالان و حتی برادرانش فرق داشت، شیطنت و بازی‌های کودکانه‌اش به دفاع از کودکان ضعیف‌تر محله می‌انجامید، و این روحیه او را در آغاز دوران نوجوانی به بسیج و سپس به خدمت در شغل سپاه انقلاب اسلامی سوق داد، ولی هرگز نتوانست بنا به دلایلی به استخدام سپاه در بیاید و نیروی پاسدار شود، ولی رشادت و لیاقت وی سبب شد پس از مدت اندکی به عرصه فرماندهی آموزشی نیروهای بسیج شهر اهواز گام بگذارد. او از مربیان بسیجی بنام اهواز بود و در اکثر دوره های آموزشی و عملیاتی حضوری فعال داشت و حتی در یکی از این دوره ها در یک عملیات آموزش در اثر یک انفجار شنـوایی یکی از گوش هایش رو از دست داد. عشق و اردات وی به اباعبدالله (ع)، قلب پراوج او را آنچنان انباشته بود که هرسال بهمراه عده‌ای از همراهانش بسوی حرم شش گوشه سالار خویش پر می‌کشید و در این راه فقیرنوازی و یتیم‌نوازی بی‌ریای او شهرت همراهانش شده بود. علاقه‌ی بسیـار زیادی به حضرت عباس و حضرت زهــرا داشت و هرجا روضه این دو بزرگوار بود ولو پنح دقیقه در روضه شرکت می‌کرد. او در بسیاری از هیئت های شهر هم فعالیت کرده بود. به خانواده های فقیر و یتیم سرکشی می کرد و او هیچ چیز را از این دنیای مادی برای خودش نمیخواست و مانند مولایش علی در زمان بیکاری و وقتی اهواز بود کشاورزی می‌کرد. همچنین در برخی مدارس هم مشغول تدریس برخی دروس ازجمله ، دفاعی ، دینی ،عربی بود. بسیاری از دانش اموزان و سربازان زیردستش و حتی همکاران و دوستانش مجذوب و تحت تأثیر وی قرار می‌گرفتند. وی حتی با وجود اصرار خانواده تجرد را برگزید چرا که خود را وقف عشق و ارادتش به ولایت فقیه می دانست و سرباختن آستان ایشان را بر هر چیز دیگر ترجیح می‌داد. اما در نگاه آخر مولایش حسین (ع) به حرم و حریم حضرت فاطمه صغری و مظلومیت مردم سوریه او را به دفاع از حریم حضرت ارباب (ع) ڪشاند. و سرانجام در سحرگاه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ در عملیات آزادسازی دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا سر به سجده بر پای سرور شهیدان به فیض رفیع شهادت نائل شد. ...🕊🕊 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠شهیدی که امـام رضــــا علیه‌السلام تاریخ و مکان شهادتش را در خواب به او اطلاع داد ! ⬅️ شهید مدافع‌حرم عباس کردانی شهید عباس کردانی از قبل می‌دانست که در چه روزی و در کجا شهید می‌شود؛ شبی آقا امام رضا علیه‌السلام را در خواب می‌بیند و... ! 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
راوی: خواهر شهيد مدافع حرم اخلاق و رفتار و شجاعت او زبانزد و الگوی بسيجيان و پاسداران بود. 🌹 در يکی از جانفشانی های او منقول است که يک شب جهت انجام گشت در محدوده جاده ساحلی بروی پل الغدير حوزه١٢شهری کوت_عبدالله بود که متوجه ميشود يک دختر خانم نسبتا جوان خود را از بالای پل به رودخانه انداخت و همه مردم نظاره گر بودند. 🌹ايشان به راننده دستور داد بايستدو هرچه مانعش ميشود نميتواند و بالاخره و درآن هواى سرد به رودخانه ميپرد جان دختر را نجات ميدهد که در آن اتفاق سمعک و گوشی وى می سوزد و دختر را خود به بيمارستان انتقال داده و به خانواده اش تحويل ميدهد ...🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 دعای شهید مدافع‌حرم عباس کردانی قبل از شهادت چه بود؟ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋 🍃رابطه اش با بچه ها دوستانه بود.حتی با دخترش مینشست و درباره مشکلاتش صحبت میکرد.به بچه ها شخصیت میداد و باهاشون مشورت میکرد.خودش استاد دانشگاه بود و با جوانها ارتباط داشت و با اونا صمیمی بود میدونست روحیه بچه ها چطور هست.اگه قرار بود ماموریتی بره و یه مدت نبود،بجاش برا بچه ها بیخبر،یه سفر تفریحی میگذاشت و غافلگیرشون میکرد. 🍃مراقب رفت وآمد بچه ها و انتخاب دوست شون بود.وقتی دوستهای پسرا میومدن خونمون، میرفت با اونا گرم میگرفت،چند دقیقه پیششون مینشست.مثل جوونها باهاشون صحبت میکرد. محسن و محمدامین خیلی خوشحال بودن که پدرشون پیش دوستاشون،محبوب هست. ✍راوی:همسر شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم