eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
301 دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
💢💎💢💎💢💎💢💎💢 🌸 🌸🌷🌸🌷🌸 🌷 💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌷🌸🌷 🌷🌸 💎 💢💎 ولادت : ۱۳۶۲/۴/۱۳ شهادت: ۱۳۹۴/۸/۹ تاریخ تشیع : ۱۳۹۴/۸/۱۳ محل شهادت:سوریه/حلب روستای مریمین فرمانده دیده بانی گروه توپخانه 15 خرداد نام عملیات : محرم [ پدر شهیدم، داماد مدافع حرمش را در آغوش گرفت ] عزمش را جزم کرده بود تا برای دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) به سوریه برود و دائم از من می خواست تا برایش دعا کنم سربلند برگردد.. شهیدآوینی: زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است. سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند. شهید سید سجاد حسینی اولین شهید مدافع حرم از گروه توپخانه ۱۵ خرداد است که در نبرد با تروریست‌های تکفیری در سوریه به فیض شهادت نائل آمد و ۹ آبان مراسم وداع این شهید با مردم شهید پرور اصفهان بود. ومن به عنوان همسر ایشان راضی هستم زندگی چندساله ای که در کنار سید سجاد به زیبایی تمام سپری شد. سید سجاد متولد سال ۶۲ از درچه بود و از ۲۱ سالگیش وارد زندگی من شد و در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۸۳ عقد کردیم. شروع زندگی مان در تاریخ۷ فروردین ۱۳۸۶ بود و برایم تاریخ زیبا و به یادماندنی سبب ساخت به نحوی که دست روزگار تاریخ تولد فرزندمان را در همین روز و ماه از سال ۹۰ رقم زد.. روزی که محمد پارسا به دنیا آمد به سید سجاد گفتم که می خواهم پسرت را برای شهادت در رکاب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) تربیت کنم و در آن لحظه سید سجاد لبخندی زیبا زد و گفت: خودش داوطلب حضور در دفاع از حرم است و رفت. و من از بچگی هر پنج شنبه به گلزار شهدا برسر مزار پدر شهیدم می رفتم. و پس از ازدواج با سید سجاد همیشه به گلزار شهدای دینان می رفتیم و جالب بود که همسرم به پدر شهیدم عشق می ورزید و دائم می گفت خوش به سعادت کسی که قبرش کنار مزار پدر شهیدت باشد. 💢💎💢💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌸🌷🌸 🌷 💎 🌸 🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢💎💢💎💢💎💢💎💢 🌸 🌸🌷🌸🌷🌸 🌷 💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌷🌸🌷 🌷🌸 💎 💢💎 ایشان خیلی صبور و مهربان بودند . هیچ وقت منتظر نمی ماندند که کسی کاری به ایشان محول کند، هر گاه میدیدند کاری هست خودشان انجام میدادند، و منتظر تشکر از هیچ کسی نبودند . هیچ کاری را بد نمیدانستند و برایشان فقط لقمه حلال مهم بود. عاشق خانه و خانواده مخصوصا فرزندشان . مهمترین کار دنیا را نمــــــــــاز میدانستند . عشق به ائمه اطهار مخصوصا امام حسین علیه السلام داشتند و ماه رمضان و محرم را واقعا دوست داشتند و وقتی به آخر ماه میرسیدند خیلی ناراحت بودند و افسوس میخوردند.. [ فرمانده دیدبانی گروه توپخانه 15 خرداد اصفهان سوریه : ریف حلب ،عملیات محرم _ ۱۳۹۴/۸/۹ تاسوعای حسینی۹۴ استان اصفهان ] 💢💎💢💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌸🌷🌸 🌷 💎 🌸 🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
بدون شرح 💢💎💢💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌸🌷🌸 🌷 💎 🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢💎💢💎💢💎💢💎💢 🌸 🌸🌷🌸🌷🌸 🌷 💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌷🌸🌷 🌷🌸 💎 💢💎 رابطه سید سجاد با نماز.. سید خیلی روی خواندن نماز اول وقت مخصوصا نماز صبح حساس بود.. دوست داشت همیشه نمازش را اول وقت بخواند...هر وقتی که شیفت بود من در طول خدمتم همراهش برای نگهبانی می ایستادم...اذان صبح که می شد می گفت حج مهدی برو تمام سربازان را بیدار کن.. تا هم نمازشان را اول وقت بخوانند هم رزق و روزیشان کثیر باشد. یکی از روزهای سختی که در حال انجام عملیات بودیم. یه فرصت مناسبی پیدا کردیم. من با یه نفر از دوستانم به دیدگاه سید سجاد رفتیم که با چند تا از بچه های دیدبان آنجا بودند. اما سید آنجا نبود. داشتیم از دوربین دیدبانی منطقه را نگاه می کردیم که دیدم سید مثل همیشه با لبخندی بر لب آمد.. چند روزی بود او را ندیده بودم. همدیگر را در آغوش گرفتیم و احوال پرسی کردیم.. و بعد از اون سید کل منطقه را برامون توضیح داد. وقت نماز شد.. یکے از بچہ ها جلو ایستاد و قرار بر این شد که نماز را به جماعت بخوانیم.. سید همیشه تاکید زیادی روی نمازاول وقت و نماز جماعت داشت.. سید از ما خواست که نماز جماعت را با هم بخوانیم. اما ما خیلی دیرمان شده بود. برای همین خداحافظی کردیم و رفتیم. این آخرین دیدارے بود که با سید داشتم.. وقتی خبر شهادتش را شنیدم. حسرت نماز جماعت در کنار یک مرد آسمانی برای همیشہ به دلم ماند.. مردے که جز خوبی چیزے از او به یاد ندارم. 💢💎💢💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌸🌷🌸 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢💎💢💎💢💎💢💎💢 🌸 🌸🌷🌸🌷🌸 🌷 💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌷🌸🌷 🌷🌸 💎 💢💎 به عنوان همرزم شهید زمانی که خاطراتمان را مرور میکن به اینکه تنها کسی که لیاقت شهادت داشت، برادر سید سجاد بود بیشتر پی می برم. خصوصیات ریز و ناب اخلاقی که خداوند او را برگزید. یکی از ویژگی های سید سجاد این بود که از هیچ کاری برای گروه دریغ نمی کرد و حرفش این بود که از بیکارے بدش می آید.. فردی بسیار متواضع و فروتن بود.. ذره ای کبر در وجودش نبود و در واژگان رفتاری سید سجاد غرور جایگاهی نداشت.. روزی که برای استحمام به مقر اصلی رفتیم. سید را دیدم که مشغول کار است. مشغول تمیز کردن و شستن آنجا بود. سید کل اون خونه ای که توش مستقر بودیم رو شسته بود و تمیز کرده بود گفتم: " برادر اینکار تو نیست! " گفت: " از بیکارے بدم می آید. " و هرکاری که بتوانم انجام میدهم. رسیدن به جایگاه "طرز فکر و اعمال سید سجاد" بسیار سخت و زمانبر است. 💢💎💢💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌸🌷🌸 🌷 💎 🌸 🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢💎💢💎💢💎💢💎💢 🌸 🌸🌷🌸🌷🌸 🌷 💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌷🌸🌷 🌷🌸 💎 💢💎 هجده سال بیشتر نداشتم که وارد یک مجلسی شدم!به نام خاستگاری در آن جلسه من و سید سجاد قرار بود همدیگر را ببینیم ،حجب و حیای زیادی داشتیم و به سختی به هم نگاه میکردیم. از ظاهر امر مشخص بود پسر خوبیست.اما باید با او حرف میزدم تا بیشتر او را بشناسم... شبی را قرار دادند برای صحبت کردن ، از خجالتی که داشتم مادرم را با خودم به اتاق بردم و از مادرم خواستم بجای من صحبت کند ، مادرم به جای من تمام حرفها را دقیق به سید سجاد میگفت و ایشان هم بخوبی و مودبانه جواب مادرم را میدادند ؛ آخر صحبتهای مادرم و سید سجاد بود که مادرم از من خواست از اتاق بیرون بروم. وقتی به سالن رفتم،یادم آمد مسئله ای را نگفتم. در زدم و وارد اتاق شدم. با صحنه ی عجیبی روبرو شدم که تا آخر عمر فراموش نمیکنم. سیدسجادداشتن اشک میریختن با تعجب به مادرم گفتم چه شده؟ گفتن چیزی نیست. چکار داشتی؟ گفتم من مسئله ای را فراموش کردم مطرح کنم. وقتی سوالم را پرسیدم سید سجاد گفتن هیچ مشکلی نیست و اشکهایشان را پاک کردند و لبخند زدند و بعد از اتاق بیرون آمدم. دل توی دلم نبود که مادرم بیاید و از او بپرسم چرا سید سجاد آنطور اشک میریختن..وقتی بیرون آمدند از مادر پرسیدم ؛ گفت یک واقعیت مهم زندگی ات را به او گفتم گفتم:جگر گوشه ی من نه پدر دارد نه برادری مسئولیتت خیلی سخت است...از این به بعد باید هم همسرش باشی هم پدرش هم برادرش...تو همه کس او میشوی.. سید سجاد هم گریه افتاده بودند و قول داده بودند که قطعا همینطور است و غیر از این هم نمیشود؛ همسرعزیزترازجانم، بعد از یازده سال زندگی به یک باره با رفتنت پدرم، برادر ،بهترین دوستم و همسرم را از دست دادم ؛تکیه گاه امن من! تو خیلی بیشتر از قولت و گفته ات،جاهای خالی زندگی من را با حضورت پر کرده بودی..از خداوند یک چیز را میخواهم!که در فردوس برینش بهترین نعمات را نصیبت کند...ان شاءالله... 💢💎💢💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌸🌷🌸 🌷 💎 🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
السلام علیکم یا انصار ابی عبدالله 💢💎💢💎💢💎💢💎 🌸🌷 🌸🌷🌸 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم