🔶⚜🌸🌸🌸🌸🌸⚜
⚜⚜▫️ 🌸🔶🌸
🌸 ▫️🕊▫️🌸
🌸 ▫️⚜🌸
🌸🌸🌸🌸⚜
🌸🔶
🌸🌸
⚜
#دلنوشته_تقدیم
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
سلامییی به سپیدی آسمان...
به سپیدی گیسووانی ک در رکاب مولا علی سفید شد و عاقبت در رکاب میوه دل مولایش. با خون خضاب گشت...
گیسو وان و ابروهای سپیدی ک هر تارش گواه از خاطره ای دارند..
گواه از رضایت مولا علی علیه السلام دارند..
حبیب من، موهایش را در راه اعتلای حق و حقیقت سپید کرد و در آخر، آن سپیدی با خون.. همچون گلی سرخ شد..
هستند شهدایی همچون حاج علی محمد قربانی.. ک همچون حبیب، به حبیب ملحق شدند،
خدایا به حق شهدایی ک همچون قاسم گونه علی اکبر وار.. و حبیب گونه با بصیرتی روشن، دل حبیبشان را روشن کردند..
سلاممان را به حبیب بی سر برسان
دلنوشته/
رضا حبیب پور
⚜🔸⚜🌸🌸🌸⚜
🌸 🔸 🌸🌸 🔸
🌸🌸
⚜🔸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔶⚜🌸🌸🌸🌸🌸⚜
⚜⚜▫️ 🌸🔶🌸
🌸 ▫️🕊▫️🌸
🌸 ▫️⚜🌸
🌸🌸🌸🌸⚜
🌸🔶
🌸🌸
⚜
#رابطه_متقابل
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
به راستي چه روح بزرگ و عظيمي داشتي كه هركس حتي براي چند دقيقه با شما هم صحبت شد علمداري همچون ابالفضل العباس (علیه السلام)
خيلي از دوستان و حتي آشنايان نسبتا دور يك جمله مشترك داشتند؛ "من از همه به حاج علی نزديك تر بودم!، ده، شيفته ات شد و بسياري تو را نزديك ترين فرد به خود ميدانستند...
مقام معظم رهبري فرمودند شهداء امام زادگان عشق اند؛ عمق اين فرمايش را با تدبر در مسير حركت شهيد مدافع حرم سردار حاج علي محمد قرباني ميتوان يافت...
وقتي تصاوير شهيد قرباني را در كنار جوانهاي برومند ميديدم، حسرت همراهي ايشان در سوريه در دلم چندين برابر ميشد و باخود ميگفتم از چه نعمتي عظيمي بي نصيب مانديم...با تامل بيشتر در مسير حركت زندگي شهيد قرباني بيشتر به اين نكته ميرسيم كه در مكانها و محلهاي مختلف منشاء خير و بركت بوده و شايد بتوان اين تعبير را بكار برد كه در دوره حيات مادي ايشان در برهههاي مختلف ماموريت هاي الهي جداگانه و ويژه اي داشته است؛ به نقل از استاد پناهيان كه چه زيبا فرمود:
شهيد قرباني مديري بود كه به هركاري دست ميزد، طلا ميشد...(٩٥/٠٣/٠٣)
⚜🔸⚜🌸🌸🌸⚜
🌸 🕊 🌸🌸 🔸
🌸🌸
⚜🔸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔶⚜🌸🌸🌸🌸🌸⚜
⚜⚜▫️ 🌸🔶🌸
🌸 ▫️🕊▫️🌸
🌸 ▫️⚜🌸
🌸🌸🌸🌸⚜
🌸🔶
🌸🌸
⚜
#یادواره
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
استاد پناهیان: در دوران دفاع مقدس بهترین افراد خود را به میدان فرستادیم، اما پس از جنگ بهترین افراد خود را پشت میز مدیریت نفرستادیم...
حجت الاسلام پناهیان: ملتی که والاترین شهدا را داشته، باید عالیترین مدیران را نیز داشته باشد/ مدیران کشور باید مانند شهدای مدافع حرم پاکباخته باشند..
از مردم زیاد انتظار نداریم مانند این شهید والامقام، باتقوا باشند؛ زیرا مردم بیش از آنکه از والدین خود درس اخلاق و تقوا بیاموزند از مدیران خود درس میآموزند(النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِم؛ تحفالعقول/208) نیاز است مدیران ما، راه این شهید بزرگوار را در پیش بگیرند.
شهید قربانی علاوه بر سمت مدیریتی که داشت یک مدرسۀ فوتبال را نیز در شهرستان اندیمشک دایر کرده بود که این مدرسه فوتبال، پنج سال پیاپی به عنوان مدرسه نمونه کشور معرفی شد و این نشان میدهد که یک مدیر نمونه در هرجایی که به این نظام و مردم خدمت کند، میتواند موفقترین فرد باشد.
️
یادوارۀ سردار «علی محمد قربانی»
95/03/03
⚜🔸⚜🌸🌸🌸⚜
🌸 🕊 🌸🌸 🔸
🌸🌸
⚜🔸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
دیدار حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا پناهیان از خانواده
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
🌸🔸⚜🕊⚜🔸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔶⚜🌸🌸🌸🌸🌸⚜
⚜⚜▫️ 🌸🔶🌸
🌸 ▫️🕊▫️🌸
🌸 ▫️⚜🌸
🌸🌸🌸🌸⚜
🌸🔶
🌸🌸
⚜
#دلنوشته
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
خدا حافظ رفیق قدیمی ،خدا حافظ رفیق صمیمی خدا حافظ علی جان ،ای به قربان تو و اخلاق نیکوی تو .
آخرش گوی سبقت را ربودی
از آن روزی که در والفجر مقدماتی شناختمت بال پرواز داشتی روزی که ماشاء الله ابراهیمی در کنارت ،محمد یوسفی،علی طاهری،عزت الله حسین زاده،محمد تقی خوا نساری و .....حلقه دوستانه ات را تکمیل کرده بودند .
گوییا همان دیروز بود که با حبیب عصاره ،امیر سپهرجو،رحما نی ،جان محمد جاری،در کنار حاج حمید صالح نژاد گلهای با صفای یک بوستان را تشکیل داده بود ید .اما گلچین روزگار عجب سلیقه ای دارد . یک به یک می چیند .دیروز عزت و علی محمد و حبیب و ماشاء الله و محمد و حمید را و ....امروز علی قربانی را .دیروز برای رسیدن به حرم و امروز برای دفاع از حرم .دیروزی ها رفتند تا حرم اسیر را صفای آزادی دهند و امروزی ها رفته و می روند تا عزت حرم را حریم نگه دارند .چه خوب این خواهر و برادر دل ربایی می کنند .دیروز به عشق اباعبدالله (علیه السلام)دل را به دریای اروند ،به امواج پر غرور و قدرتمند ،به طوفان های شن ،به صحراهای خشک ،به کوههای بلند ،به هرم گرمای جنوب ،به سوزش سرمای غرب می زدند تا خود ، فدای یار کنند و گوشه چشم امام(علیه السلام) را به خود مشغول .و امروز به عشق در دانه امیرالمومنین(علیه السلام) ،زینب کبری(سلام الله علیها) ،زینت عاشقان دلدار ،فرسنگ فرسنگ دلدادگی ،فرسنگ فرسنگ عشق و محبت به اهل بیت(علیهم السلام)،فرسنگ فرسنگ شور و احساس را پیمایش می کنند تا حریم حرم را پاسدار و نگهدار باشند .
علی جان:از آن روز های اول دفاع مقدس معلوم بود که تو اهل ماندن نبودی ،نمی دانم چطور طاقت ماندن تا به امروز کشاندت .و شایدهم ذخیره ای برای آفرینش شور امروز بودی .اما امروز برایمان روشن شد .روشن شد که اگر دیروز به پای علم اباالفضل باید خون دوستان ریخته می شد .اگر دیروز ذکر اباعبد الله(علیه السلام) جان بخش جان هایمان می شد ،اگر دیروز ذکر فاطمه الزهرا(سلام الاه علیها) ،مادر خوبی ها ، تو و دوستانت را به مسلخ عشق می بردند ،امروز هم یار جدا نشدنی اباعبدالله (علیه السلام)،دخت با صلابت امیر مومنان ،خواهر عشق و وفا،زینب کبری (سلام الله علیها)، علی قربانی را ،هادی کجباف را ،سید مجتبی ابوالقاسمی را ،احمد مجدی را، حسین همدانی را ،......به قربانگاه عشق و ایثار روانه می کند .
علی جان :مرکب راهوارت ، که امروز بر دوش پروانگان شمع وجودت قرار گرفته بود ،دل از دوستان ربوده و آنها را می نگریستم که از فراق یار، پیمانه چشما نشان پر از اشک گشته و بال و پر پروانه گا نشان را بر وجود آرمیده در مرکبت می سایید ند .
حاج عباس با بغض فرو رفته در گلو نظاره ات می کرد .
حاج فتح الله سیل اشکهایش امانش را بریده بود.
گریه و گریه وگریه.....داشتم باور می کردم که داری از میان ما می روی ،داشتم باور می کردم که تنهایی ما باز هم فراگیرتر شده ،داشتم غربت در این دنیای بدون علی و علی ها را بیشتر احساس می کردم . اما یکباره در سکوت معنا دار اطرافیان،تو را بلند قامت،سر بر افراشته ،سرو گونه و استوار یافتم .علی دیگری دست بلند کرد و به فریاد در آمد : ما از رفتن پدر نگران نیستیم ،ما راضی به رضای حقیم ،ما ناراحت نیستیم ،انتظار شهادت پدر را خیلی پیش از این داشتیم .
آری سرو رعنا قامت ، پسرت را می گویم ،چه خوب ادای دین می کرد ،چه خوب پدر را معرفی می نمود و چه خوب به داشتن اینگونه پدری افتخار می کرد .و فهمیدم که تو نرفته ای ،تو جای وسیع تری در قلوب مخبتین پیدا کرده ای ،تو زنده ای علی جان . توحریم حرم را پاسداری کردی ،تو عمه سادات را حمایت کردی .کار تو کار اباالفضل العباس (علیه السلام) بود ، تو و دوستانت نگذاشتید یکبار دیگر حرم به اسارت برود ، تو و دوستانت قلب فرزند زهرا را خوشنود کرده اید .فرزندان زهرا (سلام الله علیها)زنده اند ، اباعبدالله(علیه السلام) زنده است ، زینب کبری(سلام الله علیها) زنده است
و زنده بودن اهل بیت (علیهم السلام) به زنده بودن پاسداران حریم آنهاست .
و تو پاسدار حرم حریم اهل بیتی ،پس تو زنده ای علی جان .و لذا سلام بر تو ،سلام بر دوستانی که از تو سبقت گرفتند ،و سلام بر تو و دوستانت که به آنها ملحق شدید .مطمئن هستم حرف دل خانواده ات : اللهم تقبل منا هذا القربان است .
خدایا به حرمت خون های شاهدان شهید عاقبت ما را نیز ختم بخیر بگردان .
آمین یا رب العالمین
دوستدار قدیمیت – عبد الرحیم پارسا فرد
25بهمن 94 ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)
تشییع شهید حرم .حاج علی قربانی . والسلام
⚜🔸⚜🌸🌸🌸⚜
🌸 🕊 🌸🌸 🔸
🌸🌸
⚜🔸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ادای احترام خادمان حرم رضوی به مقام شامخ شهید بزرگوار
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
و خانواده محترمشان
🕊🔸🌸⚜🌸🔸🕊
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔶⚜🌸🌸🌸🌸🌸⚜
⚜⚜▫️ 🌸🔶🌸
🌸 ▫️🕊▫️🌸
🌸 ▫️⚜🌸
🌸🌸🌸🌸⚜
🌸🔶
🌸🌸
⚜
#دلنوشته
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
مثل همه نامههایم به دوستان شهیدم به تو هم میگویم علی جان سلام. بهار دارد میآید ولی شهر من گرفتار خزان شده است. علی جان بیمقدمه بگویم از شبی که عملیات شکستن محاصره و آزادی نبل و الزهرا شروع شد تمام شهرم دست شده بودند و به آسمان تکیه داده بودند و برایتان الغوث الغوث میخواندند. چه شب تلخی بود. من که تا صبح در حرم دختر امام موسی کاظم به بست نشسته بودم و کاری غیر گریه و دعا نداشتم.
باور کن بعد از مسعود، محمدرضا و همه شهدا تمام دلخوشی ما به وجود شماها بود که دیدنتان زندگانی بود ولی افسوس که رفتید. باورم نمیشد وقتی در شبکه اجتماعی به محض انتشار خبر شهادتت محسن عزیز نوشت: ایوای بدبخت شدیم علی هم رفت. تمام وجود فرو ریخت...این شب هم تا صبح پشت در چوبی حرم دختر موسیبنجعفر نشستم و از او گله میکردم. نمیدانم اگر این حرم را نداشتم چه میکردم.
زمان نمیرفت و من دلم میرفت. از عملیات خیبر به بدر به والفجر هشت به کربلا4 به نصر4 به والفجر ده به بیتالمقدس7.
ساعت 3 بامداد بود که وقتی از شدت ناراحتی و غربت سرم را به درب مطهر حرم میزدم دستی شانهام را گرفت و گفت پسرم چه شده؟ چرا گریه میکنی؟ فریاد زدم چرا گریه نکنم؟ چرا داد نزنم؟ بدبخت شدم. بیکس شدم.
علی جمعیت مسافر و زائری که تک و توکی در آن نیمه شب بودند دورم جمع شدند و خیره خیره نگاهم میکردند.
علی مثل مادر فرزند از دست داده محکم به صورتم میزدم و هیچکس جلو دارم نبود. وقتی بخودم آمد در بیمارستان بودم و بدست سرم وصل بود. دخترانم که از موضوع خبر داشتند مثل ابر بهار گریه میکردند و میگفتند برایت آرزوی صبر میکنیم....علی جان! کاش به هوش نمیآمدم و راه به راه میآمدم ولی این چه سری است که امثال من ماندهایم؟
دیگر محال است به گردان و پادگان کرخه بروم. محال است محال. بعد تو اصلا نشاید شهرم هم بروم. شهر بی شما یعنی غسالخانه یادش بخیر در تهران وقتی به عیادت سرداران بزرگ علی طاهری و رحیم چگله رفتم، محافظی که همراهم بود را گفتم برود بیرون اتاق. اصلا تحمل روی تخت دیدن آنها را نداشتم. علی چقدر من گریه کردم. باورم نمیشد این مردان خمینی دراز کشیده باشند. آنها را بت قامتان خمینی و خامنهای بوده و هستند...رحیم که جانم فدایش باد میخواست مرا آرام کند گفت ما که زندهایم گریه چرا؟...علی جان افسوس کوچههای شهرم دیگر کوچههای قدیمی نیستند و رنگی از درد و داغ ندارند...با کمال تأسف باید بگویم کوچههای اندیمشک من، دیگر اخلاص تقسیم نمیکنند و طعم شهادت و آسمانی شدن را در دل و دماغ عابران خسته نمیپراکنند...بخدا قسم، پنجرههای این شهر بعد شما، روبه باغ گل محمدی باز نخواهد شد و ردپایی از کبوتران سپید بر جای نخواهد ماند....علی جان تو بگو برایم که راستی مگر سنگ شدهایم؟ و یا طلسمان کردهاند؟
یادت هست علی جان در گردان در پادگان، آخرهای شب همراه ماشاءالله، مسعود، محمدرضا، محمد یوسفی، یادت هست از پشت بام چقدر ستارهها میچیدیم و بدرقه راه سینه سرخان مهاجر میکردیم؟...علی جان! یادت هست مهتاب چه صداقت معصومی را به آبی حیاط محوطه جلو گردانمان در پروژه میپاشید؟...علی جان! یادت هست آن روزها تا خدا فقط یک سجده فاصله بود؟..پس تو هم حرف بزن. بر این تنهایی من و ما مرهمی باشد. این که رسمش نیست.
بمن بگو به بچهها چه بگویم؟
اهل کوچه همه رفتند ولی ما ماندیم..
حقمان است اگر بیکس و تنها ماندیم
در به روی همه وا بود و نمیدانستیم..
شهر لبریز خدا بود و نمیدانستیم
هیچ تقصیر کسی نیست اگر رنجوریم
روشنی هست، خدا هست ولی ما کوریم
علی جان محض رضای خدا یک بار فقط یک بار دیگر به شهر برگردد. به هیئت بیا، به گردان، به خانه رحیم به دل ما سری بزن. رحیم و علی تازه دارد زخمهای دست و پایشان التیام پیدا میکند. نگذار دلشان خانه غم شود و ویران.بیا دوباره پا به پای نسیم در شبی بیستاره غمگینانه پرسه بزنیم و از سپیدار پیر کوچه بپرسیم خانه دوست کجاست؟
بیا با تمام بچههای گردان فردا صبح، دوباره کوچههای قدیمی شهرمان را سلام کنیم و به پنجره لبخند بزنیم و شوریده سران شبگرد را سیب سرخ تعارف کنیم....علیمحمد! جان حمید صالحی، حق مسعود اکبری، به گریههای محمدرضا، به ادب رحمانی، اصلا به حق امام حسین بیا با تمام حنجره جار بزنیم تا شهادت هست زندگی باید کرد...دعا میکنم در بدو ورودت تمام شهدای گردان به استقبالت بیایند و به دعای تو به همسرت و فرزندانت و خصوصا دوستان داغدارت، صبر و تحمل عنایت شود.
ارادتمند
محمدمهدی بهداروند
⚜🔸⚜🌸🌸🌸⚜
🌸 🕊 🌸🌸 🔸
🌸🌸
⚜🔸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
⚜🔸⚜🌸🌸🌸⚜
🌸 🔸 🌸🌸 🔸
🌸🌸
⚜🔸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔶⚜🌸🌸🌸🌸🌸⚜
⚜⚜▫️ 🌸🔶🌸
🌸 ▫️🕊▫️🌸
🌸 ▫️⚜🌸
🌸🌸🌸🌸⚜
🌸🔶
🌸🌸
⚜
#وصیتنامه
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
#وصیت نامه اینجانب علی محمد قربانی با سالم و صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سالمتی و ظهور آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف)و سالمتی رهبر عزیزم امام خامنه ای (حفظه الله) و شهدای عزیز که ما از قافله آنها جامانده بودیم و از اینکه به لطف خداوند متعال توانستم راه دوستان عزیز و شهیدم را ادامه بدهم خیلی خوشحال هستم و اشک شوق میریزم...
#خدا را سپاسگذارم که این سعادت نصیب من شد تا دوباره در جبهه های نبرد حق علیه باطل شرکت داشته باشم و به آرزوی خود رسیدم؛
#واقعاً با تمام وجود دوست داشتم به فرمان رهبر عزیزم جهت دفاع از دین و اسلام عزیز در جبهه های نبرد حاضر شوم...
#از اینکه خداوند متعال ما را به این راه ارزشی و دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) هدایت نمود خدا را بسیار شاکر وسپاسگذارم...
#از همسر متدین، متعهد، ایثارگر و مهربان خودم بسیار سپاسگذارم که در این راه نه تنها مخالفتی نداشت بلکه مرا هم خیلی تشویق نمود تا بدون هیچ نگرانی از خانواده جدا شوم و در مسیر حق دوباره سلاح به دست بگیرم، از او که همیشه مشوق من در راه خوبی ها بود خیلی خیلی ممنونم و دعا می کنم همیشه سلامت باشید...
#همسر عزیزم من هرچه خوبی در خودم و زندگی ام دارم اول خدا و بعد هم از حمایت های جنابعالی بوده است...
#از فرزندان عزیزم بسیار راضی هستم و امیدوارم همیشه در پناه ائمه اطهار(عهیم السلام) و خداوند متعال و زیر پرچم ولایت فقیه موفق، سلامت و سربلند باشید.
#همیشه در راه ولایت فقیه باشید، تنها راه نجات جامعه به امر ولایت بودن است ولاغیر...
#فرزندان من بدانید که سلامتی، عاقبت بخیری، موفقیت، معنویت، خوشبختی و کمال شما با اطاعت پذیری محض از ولایت فقیه و دور نشدن از مسجد و بسیج و دوری از گناه می باشد که امیدوارم هم آنها را به خوبی رعایت کنید...
#دوست دارم بچه های من بسیجی با بصیرت و ولایت مدار باشند و افرادی باشند همیشه آماده به فرمان رهبرعزیزمان و فقط زیر بیرق ولایت باشند ولا غیر...
(صفحه اول وصیتنامه.. ادامه دارد )
⚜🔸⚜🌸🌸🌸⚜
🌸 🔸 🌸🌸 🔸
🌸🌸
⚜🔸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔶⚜🌸🌸🌸🌸🌸⚜
⚜⚜▫️ 🌸🔶🌸
🌸 ▫️🕊▫️🌸
🌸 ▫️⚜🌸
🌸🌸🌸🌸⚜
🌸🔶
🌸🌸
⚜
#ادامه_وصیتنامه
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
#از اینکه بی پدر شدید نگران و ناراحت نباشید، افتخار کنید که پدر شما همیشه در خط ولایت بوده و سربازی او را
کرده است و هرگز به خاطر نامهربانی های دنیایی دست از دینم و ولایتم و گذشته ارزشی خود نکشیدم و دوست
دارم شما هم همینطور باشید و فقط به فرمان ولایت عمل کنید...از خاطرات خوب ما با فرزندانتان حرف بزنید و در مجالس خودتان مرا هم یاد کنید،
#آرزو داشتم بچه های شما را ببینم که نشد ولی راضیم به رضای خدا و همیشه خدا را شکرگزار بوده ام که همسر و فرزندان خوبی به من عطا نموده است.
#ازمادرم، برادرم و خواهرانم ضمن حلالیت گرفتن می خواهم که ان شاءالله همیشه در مسیر انقلاب، نظام و ولایت
فقیه باشند.
#ازخانواده ام می خواهم که از تمام اهل فامیل، همکاران، دوستان و آشنایان، همسایگان و همه کسانیکه با آنها به
نوعی ارتباط و همکاری داشته ام برایم طلب حلالیت نمائید. اگر حقی به گردنم دارند آن را سریعاً ادا کنند...ان شاءالله حضرت زینب سلام الله علیها حافظ و نگهدار شما باشد و با یاد او صبر او را داشته باشید..
#نمی دانم بعضی با جمع آوری مال نامشروع به کجا می خواهند برسند، ما چقدر از تاریخ عبرت گرفتیم و در حال حاضر اجرا کردیم، متأسفانه در حال حاضر صداقت و راستگویی در بعضی افراد کم رنگ شده است که آفت بسیاربدی در جامعه شده است، به خود بیاییم و با گفتار و عمل درست هر چه سریعتر این آفت پلید را از بین ببریم.
#به خدا به هر پست و مقامی هم که برسیم اگر صداقت نداشته باشیم
نمی توانیم از این فرصت خدادادی برای خدمت به مردم به خوبی استفاده ببریم.
#مردم خوب و سالم کم نیستند و مسائل جامعه را هم به خوبی می دانند و
می فهمند و بهترین تصمیم را در موقع خودمی گیرند.
#می بینیم که هر وقت آقا اذن می دهد چه عکس العملی از خود به زیبایی نمایش می دهند...من که به این ایمان دارم و رسیده ام که تنها راه نجات جامعه و عاقبت بخیر شدن فقط و فقط گوش به فرمان آقابودن است ولاغیر..
(لبیک یا حسین)
پاییز و زمستان 4931 – حلب سوریه
⚜🔸⚜🌸🌸🌸⚜
🌸 🔸 🌸🌸 🔸
🌸🌸
⚜🔸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
نبل و الزهراء در جمع کودکان سوری...
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی
⚜🔸🕊🌸🕊🔸⚜
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شهیدمدافع_حرم_علی_محمدقربانی در کنار دو رفیق و یار خود در دوران دفاع مقدس؛ شهید مظلوم محمد یوسفی و جانباز ایثارگر دکتر عبدالرحیم چگله...
یاد باد آن روزگاران، یاد باد
⚜🌸🔸🕊🔸🌸⚜
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم