eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
◽️🌼◽️ دلِ اهلِ عالَم که جایِ خود دارد باید دید که با "دلِ خدا" چه کرده ای که او هم از منتظران توست ! از بس که دلربایی ... حضرت دلربا ! # یا ایها العزیز سلام تنها پادشاه زمین @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
حسین ع ❤️ جان بيخود اَز خويشَم و دور اَز تـو ڪَسی نيسْٺ مَـرا بہ تـ♥️ـو اِی عِشـــق اَز ايـنٖ فـٰاصلہ ی دور، سـَلاٰم السلام_علےساڪن_ڪربلا✋ صلی الله علیک یا اباعبدالله ع ❤️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
یک واژه و راهِ ... است ... و آنقدر دست یافتنی است که هرکس می تواند، آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل، که حتما به آن دست خواهد یافت ... و اما...هر آرزویی ... بهایی دارد ... بعضی ها با پول به آرزوهایشان می رسند و ما با ... و جان دادن، می‌خواهد خالص و مخلص شدن می‌خواهد ... سختی و درد کشیدن می خواهد! و همه ی اینها ... خلاصه می شود در شهیدانه زندگی کردن... شهیدانه زندگی کنیم تا شهید شویم... و شهدا این گونه زیستند... 🌹🍃 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شهید محمد رضا موحد دانش: اے خواهران، حجاب و عصمت و پاڪدامنی را سرلوحہ زندگی خودتان قرار دهید و همیشه فاطمہ وار و زینب گونہ زندگی و مبارزه ڪنید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان خاطرات " سید ناصر حسینی پور " از زندان های مخفی عراق است @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 اللهم فُکَّ کلَّ اسیر ...🕊 🔴 خاطرات آزاده سرافراز سید ناصر حسینی پور ✳️ : قسمت 8⃣8⃣ ▪️شنبه ۴تیر ١٣۶٧_ جزیره ی مجنون _ پد خندق ✍... قایق، در ضلع غربی پد خندق، کنار پل های خیبری پهلو گرفت. به اطرافم که نگاه کردم، قایق های منهدم شده روی آب های جزیره دیده می شد. جزیره، آرام شده بود و غازهای وحشی به سمت شط علی در پرواز بودند. مطمئن بودم بیشتر اردک ها، سمورهای آبی، دیگر حیوانات بومی جزیره و گونه های خاصی از پرندگان که جزیره ی مجنون محل زندگی شان بود، زیر آن آتش تهیه ی شدید از بین رفته اند. بیش از هزاران ماهی به خاطر خمپاره هایی که در آب منفجر شده بود، از بین رفته و روی آب جزیره شناور بودند. مرا به بیرون قایق منتقل کردند. دو نظامی ای که بالای خاکریز کنار سنگرهای پد ایستاده بودند، پایین آمدند و مرا از خاکریز پد بالا کشیدند. 😱😱😡😢حاضر نبودند مرا حمل کنند، روی زمین که می کشیدنم پای مجروحم دنبالم کشیده می شد. از شدت درد آسمان دور سرم می چرخید😢. سر و صدای زیادی از پشت خاکریز شنیده می شد. از این که مرا آورده بودند پد خندق، تعجب کردم، دلم نمی خواست با این وضعیت وارد پد می شدم. تعداد زیادی عراقی روی خاکریزها و بالای سنگرهای پد ایستاده بودند. چشمم به محوطه ی پد که افتاد، بچه های گروهان قاسم بن الحسن را دیدم. اسیر شده بودند. در سراشیبی خاکریز کنار سنگر نشستم. نگاهم که به بچه ها افتاد، بغضم گرفت. ناخوداگاه اشک توی چشم هایم جمع شد😢. بیشتر بچه ها را می شناختم. باور نمی کردم زنده باشند. توی دلم مقاومت امروزشان را تحسین کردم. از این که بیشتر بچه ها زنده بودند، خوشحال شدم. آسمان روی سرم سنگینی می کرد. بچه ها با دیدن من حالت چهره شان تغییر کرد. انگار انتظار دیدن مرا با ای وضعیت نداشتند. ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 اللهم فُکَّ کلَّ اسیر ...🕊 🔴 خاطرات آزاده سرافراز سید ناصر حسینی پور ✳️فصل دوم: قسمت 9⃣8⃣ ✍... از نگاهاشان پیدا بود، ناگفته های زیادی دارند. بعضی وقت ها آدم ها با نگاه حرف می زنند، حرف هایی را که گفتنش ساعت ها طول می کشید، با یک نگاه بیان می کردند. هم من با نگاهم با بچه ها حرف می زدم، هم نگاه پر معنای بچه ها را می فهمیدم. بچه ها با تکان دادن سرشان به حالت سلام مرا مورد محبت قرار دادند و با دیدن وضعیتم ناراحت بودند. از نگاه سید نادر پیران فهمیدم بهم گفت: « اگه قرار بود این جور بشی، ای کاش شهید می شدی! » به اتفاق دیگر مجروحین، در یک طرف محوطه پد در فاصله ی هفت، هشت متری اسرای سالم نشسته بودیم. هیچ کس اجازه نداشت با بغل دستی اش صحبت کند. یک ساعت قبل، دژ خندق سقوط کرده بود و بچه ها اسیر شده بودند. همه پا برهنه بودند. به تعداد بچه ها، پوتین ها و کفش های کتانی بدون بند روی زمین افتاده بود. عراقی ها دست بچه ها را با بند کفش شان بسته بودند. بعضی ها که کفش های کتانی داشتند، چون بند کفش شان کوتاه بود، دست هایشان را با طناب و سیم تلفن صحرایی بسته بودند. هر که را در آن جمع نمی دیدم، شهید شده بود. جای جان محمد کریمی، ابراهیم نویدی پور، ارجاسب علیزاده، حمید فروزان پور، علی خجر شفیع نسب و ... خالی بود... ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 اللهم فُکَّ کلَّ اسیر ...🕊 🔴 خاطرات آزاده سرافراز سید ناصر حسینی پور ✳️فصل دوم: قسمت 0⃣9⃣ ✍... 😞😔‌ سر و صورت بچه ها ژولیده و خاکی بود. عراقی ها بچه ها را به جرم مقاومت امروز، کابل باران کردند. صورت بعضی شان کبود و بینی و دهانشان خون آلود بود. تعدادی از عُمال سازمان مجاهدین خلق، عراقی ها را همراهی می کردند. نیروهای گروهک منافقین نقش مترجمی و جاسوسی داشتند. در جاده ی خندق، یک نفرشان مترجمِ خبرنگارِ عراقی بود. بیشتر فرماندهانِ رده بالای یگان هایی که در جزیره ی مجنون مستقر بودند، آمده بودند پد خندق. برایشان پد خندق اهمیت داشت. یکی از فرماندهان عراقی که درجه ی سرهنگی داشت و می گفت فرمانده تیپ یکم لشکر ١۶ عراق است، جلو آمد و در حالی که یکی از اعضای گروهک منافقین حرف هایش را ترجمه می کرد، گفت: « ما با شما ایرانی ها چه کار کنیم؟ شما مجوس ها رو باید به رگبار بست و در سنگرهای زیر پد دفن کرد...! » بچه ها سکوت کرده بودند.به عراقی ها حق می دادم آن همه عصبانی باشند. بچه ها حساب و کتاب نظامی آن ها را امروز به هم زده بودند. سرهنگ عراقی همان طور که گره انداخته بود تو ابروهایش، گفت: « ما برای هرکدام یک از شما مجوس ها ده نظامی زبده و فدایی صدام رو وارد عمل کردیم؛ 😄💪ما اگه می دونستیم شماها فقط هفتاد، هشتاد نفرید که تو این پد با ما می جنگید، این جا رو براتون جهنم می کردیم؛ برای ما زحمتی نداشت که با چند راکت نابودتون کنیم. 😅 ما فریب خوردیم، فکر کردیم یک تیپ نیروی مخصوصِ خمینی تو این پد ما می جنگه👌💪؛ شما فقط یک گروهانید! » وقتی این صحبت ها را از زبان فرمانده ی عراق شنیدم، 👏👌غرور را در چهره ی بچه ها حس کردم. توی دلم گفتم مگر شما امروز پد را برای بچه های ما به جهنم تبدیل نکردید😞. سرهنگ، که آدم متعصبی به نظر می رسید، ادامه داد: « شما ابرانی های مجوس، دشمن امت محمد(ص) و اعرابید، نباید به شما مجوس ها رحم کرد! » ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
او ایستاد پای امام زمان خویش... 🌹 امروز ۳۰ دی ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم " " گرامی‌باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📋 این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 🕊شهید مدافع حرم محمد معافی 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم