🌷 اللهم فُکَّ کلَّ اسیر ...🕊
🔴 #پایی_که_جا_ماند
خاطرات آزاده سرافراز سید ناصر حسینی پور
🔳فصل سوم:
▪️المیمونه_سپاه چهارم عراق
قسمت 5⃣8⃣1⃣
✍تقریباً به آن چه در دل عراقی ها می گذشت پی بردم. قبل از این ڪه اسیر شوم نمی دانستم عراقی ها روے چه موضوعاتی حساسند، صدور انقلاب، جنگ قادسیه، یزدگرد سوم، پیروزے سعدبن ابی وقاص و...
دیگر به زخم زبان هایشان عادت ڪرده بودم. دشمن بودند و غیر از این انتظارے نبود. بیشتر اوقات نمی توانستیم حرف دلمان را بزنیم. وضعیت جسمی مان باعث مصلحت هایی می شد ڪه خلاف میل باطنی مان بود.
سرهنگ از موضوع جنگ قادسیه و یزدگرد سّوم خارج شد و گفت:
- « شما می خواستید از طریق ڪربلا برید قدس، چرا از طریق ترڪیه نمیرید قدس؟ »
براے این ڪه لج او را در آورده باشم، گفتم:
+ « بالاخره از یه جایی می ریم، عراق نشد ترڪیه! »
احمد سعیدے بهم گفت:
«این بهر آزادے قدس از ڪربلا باید گذشت/
از ڪنار مرقد آن سرجدا باید گذشت.
به عراقیا هم رسیده.»
سرهنگ به احمد گفت:
- « ما هم قراره با فتح تهران بریم شمال ایران و مشهد رو آزاد ڪنیم. » 😂
با آمدن یڪی از فرماندهان ارشدشان، صحبت ها پایان یافت.
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 اللهم فُکَّ کلَّ اسیر ...🕊
🔴 #پایی_که_جا_ماند
خاطرات آزاده سرافراز سید ناصر حسینی پور
◾️فصل سوم:
▪️المیمونه_سپاه چهارم عراق
قسمت 6⃣8⃣1⃣
✍بعد از ظهر بود. منتظر بودیم ما را به بغداد ببرند. نمی دانستم بغداد بهتر است یا بدتر. خودشان گفته بودند یڪی، دو ساعت دیگر به بغداد خواهید رفت. بعضی از افسران فضولشان ڪه در محوطه ے پادگان قدم می زدند، سراغمان می آمدند و با ما بحث می ڪردند. یڪی از آن ها ڪه سروان بود سراغ مان آمد. روبه رویم ڪه ایستاد به زخم هایمان خوب نگاه ڪردو گفت:
«خمینی جاء بِلڪم هذه المصیبه؟»
( خمینی این بلا رو به سرتون آورده؟ )
😱😡😡😢 به من ڪه رسید پوتینش۶ را گذاشت روے پاشنه ام و گفت:
- « بل قندرا؟! » (لهش ڪنم؟! )
سعی ڪردم با او بحث نڪنم. با پوتین پاشنه ے پایم را که فشار داد. درد شدیدے را تحمل ڪردم. سعی ڪردم جلوے ناله ام را بگیرم😔. با سید محمد شفاعت منش هم همین طورے برخورد کرد😞.
شب قبل، یڪی از نظامیان عراقی ڪه ڪُرد و اهل یڪی از استان هاےشمالی عراق بود، پایم را روے چوب بسته بود.
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 اللهم فُکَّ کلَّ اسیر ...🕊
🔴 #پایی_که_جا_ماند
خاطرات آزاده سرافراز سید ناصر حسینی پور
◾️فصل سوم:
▪️المیمونه_سپاه چهارم عراق
قسمت 7⃣8⃣1⃣
✍سروان مثل سرهنگ عراقی گفت:
- « شما می خواستید انقلابتون رو به ڪشور ما صادر ڪنید؟! »
نمی دانم چرا بیشتر عراقی ها روے موضوع صدور انقلاب حساس بودند. زیاد روے این موضوع در عراق و بین نظامیان شان تبلیغ شده بود. از بس درد داشتم، براے این ڪه پاے مجروحم را با پوتینش فشار ندهد، بهش گفتم:
+ « ما ڪی می خواستیم انقلاب مونو به شما صادر ڪنیم، مگر حزب بعث عراق چشه، خلایق هرچه لایق!؟ »
این حرف ڪه برایش ترجمه شد، با این ڪه می دانست، حرف دلم نیست، پوتینش را از روے پایم برداشت و رفت سراغ هجیر آبسواران و احمد سعیدے!
نزدیڪ غروب بود بچه ها سوار اتوبوس ها شدند. با آن وظعیت جسمی، نمی توانستم روے صندلی بنشینم. قبل از سوار شدن یڪی از دژبان ها ڪنار اتوبوس ایستاده بود، عربی و فارسی قاطی ڪرد و به مسخره گفت:
- « یالا بغداد. ماڪو مسافر بغداد. بغداد سوارشه! »
سید نادر پیران و ترابعلی توڪل پور مرا بدون برانڪارد سوار ڪردند و در راهروے اتوبوس قرارم دادند...
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 اللهم فُکَّ کلَّ اسیر ...🕊
🔴 #پایی_که_جا_ماند
خاطرات آزاده سرافراز سید ناصر حسینی پور
◾️فصل سوم:
▪️المیمونه_سپاه چهارم عراق
قسمت 8⃣8⃣1⃣
✍ سید نادر مراقب پایم بود. در راهروے اتوبوس ڪه دراز ڪشیدم، نگاه غم آلود اسرا یادم مانده. بعضی بچه ها مثل صفر بخشی ( سرهنگ صفر بخشی پاسدار رسمی و بچه ی باشت است. سبباً با هم فامیل هستیم. ) با دیدن وضعیتم گریه ڪردند😢. از نگاه مهربان شان فهمیدم چقدر برایم ناراحتند. سید محمد شفاعت منش هم جلوتر از من روے ڪف اتوبوس دراز ڪشیده بود.
عراقی ها راهروے اتوبوس ها را بین اسراے مجروح ڪه نمی توانستند روے صندلی بنشینند، تقسیم ڪردند. قبل از این ڪه اتوبوس ها پادگان المیمونه را به مقصد بغداد ترڪ ڪنند، دژبان ها با طناب دست بچه ها را بستند، پرده ے اتوبوس را ڪشیدند و از مقر سپاه چهارم عراق خارج شدیم.
چهار، پنج عراقی مسلح وارد اتوبوس شدند. شڪم گنده ے یڪی از آن ها زودتر از خودش از رڪاب اتوبوس بالا آمد😄.!
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 اللهم فُکَّ کلَّ اسیر ...🕊
🔴 #پایی_که_جا_ماند
خاطرات آزاده سرافراز سید ناصر حسینی پور
◾️فصل سوم:
▪️المیمونه_سپاه چهارم عراق
قسمت 9⃣8⃣1⃣
✍فڪرم درست ڪار نمی ڪرد. از حوادثی ڪه در این چند روز بر من گذشته بود، شوڪه بودم. دلم گرفته بود. می خواستم یڪ دل سیر گریه ڪنم😢. اتوبوس ڪه به طرف بغداد می رفت با خودم گفتم، شاید دارم خواب می بینم و همه ے این ها یڪ ڪابوس است. مثل آدمی ڪه خواب بدے می بیند و در عالم خواب به خودش می گوید:
« از خواب ڪه بیداذ شوم، همه چیز تمام می شود!😔😞. »
همه آن حوادث و اتفاقات یڪ واقعیت تلخ و دردآور بود ڪه باید می پذیرفتم😔. هرچقدر از استان میسان عراق دورتر می شدیم به ڪربلا نزدیڪ تر می شدیم. نزدیڪی هاے بغداد، یڪی از دژبان ها به بچه ها گفت:
- « ڪربلا سبعین ڪم » ( ڪربلا هفتاد ڪیلومتر ).
نام ڪربلا ڪه برده شد، بغض ڪهنه ے اسرا ترڪید. گویی دجله، از چشم ها جوشید. صداے گریه ے اسرا بلند شد. بلند بلند زدم زیر گریه.
از آن همه آزار، تشنگی😢😔، بی مهرے، نیش زبان و تحقیر، به ستوه آمده بودم. دلم پر بود. در چند روز گذشته تحمل کردم و ظرفیت خیلی از آن دردها و رنج ها را در آن سن ڪم نداشتم😢😔. دنبال بهانه اے بودم تا یڪ دل سیر گریه ڪنم.
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 اللهم فُکَّ کلَّ اسیر ...🕊
🔴 #پایی_که_جا_ماند
خاطرات آزاده سرافراز سید ناصر حسینی پور
◾️فصل سوم:
▪️المیمونه_سپاه چهارم عراق
قسمت 0⃣9⃣1⃣
✍احساس می ڪردم با یڪ گریه ے درست و حسابی سبڪ می شوم. به همان شڪلی ڪه به پشت دراز ڪشیده بودم. دو دستم را روی صورتم ڪاسه ڪردم😢 و بلند بلند گریه ڪردم😔😢؛ به بهانه ے آقا امام حسین«ع» براے دل خودم و آنچه بر من و دوستانم گذشته بود گریه کردم. گریه از آن همه تحقیر، توهین، مظلومیت شهداے خندق، جنازه هایی ڪه در آن جاده ماندند، توهین به شهدا، از دست دادن جزیره ے مجنون، معلوم نبودن سرنوشت علی هاشمی، شهدایی ڪه به جنازه هاشان تیر خلاص زدند، شهیدے ڪه پرچم عراق روے شڪمش نصب شد😞، بچه هایی ڪه پشت شان خالی شده بود.
شهادت محمد حسین حق جو ڪه پنج دختر، چشم انتظارش بودند و پسر نداشت، شهادت جعفر الوند نژاد تڪ فرزند یڪ خانواده ے روستایی ڪه جنازه اش به دست عراقی ها افتاد، سوختن جنازه ے جان محمد ڪریمی و ابراهیم نویدے پور، عمامه شهیدے ڪه عراقی جلو چشمانم با آن رقاصی ڪردند، ماشین هایی ڪه جنازه شهدا را زیر گرفتن😱😢...
همه ے این ها و آنچه روے ڪاغذ نیامده روے سینه ام سنگینی می ڪرد. یازده سالم ڪه بود، در مسجد امام سجاد«ع» باشت، همان مسجدے ڪه مرحوم عمویم آسید غلام حسین بلادے سال ها امام جماعتش بود، ده شب ماه محرم را مداحی ڪرده بودم. امشب به بهانه ے امام حسین«ع» یڪ دل سیر براے دل خودم و آنچه بر من گذشته بود گریه ڪردم. شڪ نداشتم آقا امام حسین«ع» هم دلش براے فرزندان شهیدش در جزیره مجنون می سوخت. اگر در شرایط عادے گریه می ڪردم خجالت می ڪشیدم، چون مطمئن بودم اسراے ایرانی و نظامیان عراقی می گفتند:
« این بسیجی رو ببین، چجورے ڪم آورده! »
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آزاده عزیز سید ناصر حسینی پور
#پایی_که_جاماند
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
😁راه جذب کردن به دین و انقلاب👇
📣آهای مذهبیا❗️آهای انقلابیا❗️
اینقدر سر سخت نباشید
😊وقتی می بینید که چند نفر درد دل میکنن و میگن سرتاپای کشور را فساد گرفته و امیدی به اینا نیست، شما فورا نگین نه!
😏بابا یه کم همراهی کنید، مثلا شما هم یه چهارتا فحش به سرتا پای نظام بدین تا دل اونا خنک بشه و بعد یه کمی هم از شاه و آمریکا و نامسلمونا تعریف کنید تا دلشون بهتون جذب بشه، بعد دست آخر ببنید اگه فضا مناسبه و چیز مثبتی بنظرتون میاد که می شه گفت، بگین (البته نگفتینم، نگفتین😉...)
😁این روش آدم های موفقه
مثلا همین آقای آقا میری اونقدر با همین روش جوونا را جذب کرده...
🤗اینطوری که میاد و هر چی تو دین درباره عذاب و عقاب هست، زیر سوال می بره و میگه شما هر غلطی هم بکنید خدا می بخشه 😍با همین حرفا خیلیا بهش جذب شدن، البته هنوز به دین جذب نشدن اما به خود آقا میری خیلی جذب شدن و اونقدر این رابطه قوی شده که خود آقا میری هم دیگه دست از تعصب برداشته و هر چی اونا بپسندن میگه
😇یعنی اصلا تعصبی روی کلام خدا و حدیث و این حرفا نداره تا اونجا که طرفدارای آمریکا هم خاطرشو میخان...🤑
🤗باور کنین این روش همه جا جواب میده
☺️یه مثال دیگه اینکه یه خانمی بود که همسرش معتاد شده بود ، اون خامومه برای اینکه شوهرشو ترک بده نرفت باهاش مقابله کنه، رفت و بهش گفت منم میخام باهات بکشم و قشنگ رفت کنار دستش نشست و باهم میرفتن تو فضا ... خلاصه کم کم زنه هم یه معتاد حرفه ای شد تا جایی که اون شوهره دید اوضاع خطرناک شده و از ناراحتی تصمیم گرفت ترک کنه و ترک هم کرد، فقط یه مشکل کوچو پیش اومد که خود زنه دیگه نتونست ترک کنه و داغون شد رفت...
😘خلاصه اینکه این روش جواب میده
😌اگه می بینید یه سری از افراد سرشناس که اول مذهبی و انقلابی بودن، کم کم وارونه شدن، بخاطر استفاده از همین روش بوده
✍یعنی اول یه دوتا انتقاد تند کردن و دیدن بعضیا خوششون اومد، بعد یه کم فیتیله را بالاتر کشیدن و چهارتا فحشم قاطیش کردن و دیدن انگار بعضیا خیلی خوششون اومد... اونا هم کم کم جو گیر شدن و هی فیتیله را بالا کشیدن تا آخر خودشونم سوختن رفت 🤕
🗣خلاصه آدمای مختلفی از این روش استفاده کرده اند و استفاده میکنن؛ مثلا همین الانم افرادی مثل صدرالساداتی دارن از همین روش استفاده میکنن تا دل مخالفان را بدست بیارن ...
☄💥یعنی فقط مثل توپخونه دارن می کوبن تا جیگر مخالفا خنک بشه و جذب شون بشن...
💢هر اتفاق خوبی هم که بیافته اونا میگردن یه عیبی پیدا میکنن و میگن تا نشون بدن چقدر عدالت خواهن، واقعنم نیت بدی ندارنا میخان مردمو به دین جذب کنن ...
😳اصلا یه کسایی را تونستن جذب کنن که تا قبلش فقط شیطون تونسته بود جذب شون کنه و غیر از شیطونو قبول ندارن کلا...
👅 لامصب عجب روش خوبیه... ✋یعنی اگه امام حسین از این روش استفاده میکردن ، اصلا قضیه کربلا پیش نمیومد که
❌ولی امام حسین اصلا حاضر نبودن چارتا کلمه بگن که دل این طرفدارای معاویه و یزید خوش بشه، برای همینم نتونستن دل اکثر مخالفا را جذب کنن و اونجوری شد که اکثر مردم از دین زده شدن و فقط یه عده ی کمی با امام حسین موندن
😉حالا این یه نصیحت بود ... خود دانید دیگه
#طنز_نقطه_زن
#پاسخ_به_شبهات
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب
💫💫💫💫💫
🔴 مرحوم شیخ رجبعلی خیاط:
🔵 اغلب مردم اظهار میکنند که ما امام زمان(عج) را از خود بیشتر دوست داریم و حال آنکه این طور نیست زیرا اگر او را بیشتر از خود دوست داشته باشیم باید برای او کار کنیم نه برای خود ، همه دعا کنید خداوند موانع ظهور آن حضرت را بر طرف کند و دل ما را با دل آن وجود مبارک یکی کند.
#مهدویت
#در_محضر_معصومین
🔰 امیرالمومنین علیه السلام:
✍الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ
🔴غم واندوه نیمی از پیری است .
📚نهج البلاغه،حکمت۱۴۳
#حدیث_روز
🔴 نعمتهای رنگارنگ
📍أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ
(سوره فاطر آیه ۲۷)
📍ﺁﻳﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺁﺑﻲ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﭘﺲ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﻣﻴﻮﻩ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺭﻧﮓ ﻫﺎﻳﺶ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﺳﺖ ، ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﻢ ، ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻛﻮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ : ﺳﭙﻴﺪ ﻭ ﺳﺮﺥ ﻭ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﺮ ﺭﻧﮓ .✳✳✳
📍ﺷﺮﻭﻉ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﻬﺎم ﺗﻘﺮﻳﺮﻯ ﺿﻤﻦ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﺣﺲ ﻛﻨﺠﻜﺎﻭﻯ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻨﮕﺮﺩ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﺪ، ﺁﺭﻯ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭﺍﺣﺪ ﻳﻜﻰ ﺑﻰ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻳﻚ ﺭﻧﮓ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﺭﻧﮕﻬﺎﻯ ﻣﺨﺘﻠﻔﻰ ﺍﺯ ﻣﻴﻮﻩ ﻫﺎﻯ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ، ﮔﻠﻬﺎﻯ ﺯﻳﺒﺎ، ﺑﺮﮔﻬﺎ ﻭ ﺷﻜﻮﻓﻪ ﻫﺎ، ﺩﺭ ﭼﻬﺮﻩ ﻫﺎﻯ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.✴✴✴
#کلام_وحی