eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
301 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 قطره ای از آن گلاب ناب،ریز بر جان من آخر این دستِ شهیدانست که شوید جان من اون موقع می گفت ازطرف مدرسشون (شهید مطهری) رفته وداره گلاب برمزار شهید میریزه بعضی وقتا خندم میگیرهاز خاطرت خوبی که باهم داشتیم بعضی وقتا عجیب دلتنگش میشم.. 🏻 به خاطر قد بلند و بدن اماده ای که داشت برای مبارزه و رزم مناسب بود در دوره های اموزشی که باهم داشتیم بدنش ورزیده تر شده بوددر یک اردوی پینت بال که با دوستان گذاشته بودیم، خیلی پر قدرت بود. طوری که در پنج دور بازی با حضور او چهار دور را بردیم و در یک اقدام طلافی جویانه از کسی که کور کوری خوانده بود همگی روی سرش ریختیم و تیربارانش کردیم. او با اینکه تیرهایش تمام شده بود، ول کن نبود و با سلاح خالی اش همین طور شلیک می کرد و در آن اردو به خوبی عرض اندام کرده بود. 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
وقتی شناسه نامه ات را دیدم به حالت غبطه خوردم تو به فیض شهادت من درگیر این دنیا.. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم
دوست ترت دارم،از هر چه دوست!ای تو به من، از خود من، خویش تردوست تر از آنکه بگویم چقدر ؛ بیشتر از، بیشتر از، بیشتر #شهیدمدافع_حرم_ولایتمدار #شهیدمحمدرضادهقان_اميری @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 محمدرضا ارادت خاصی به امام (قدس سره شریف) و مقام معظم رهبری مدظله العالی داشت..او ولایتمدار بود و می گفت حضرتآقا،علی زمانه است و ولی امر ماست و هر چه می گوید ما باید بگوییم چشم.. واقعا هم همینطور بود. بیانات آقا را آنقدر قشنگ گوش می داد و دقت می کرد..یادم هست یک بار آقا گفته بودند ما به سوریه کمک می کنیم. محمدرضا در مورد این صحبت میگفت آقا نگفتند کمک نظامی یا کمک انسانی، پس وقتی حضرت آقا گفته کمک می کنیم، وظیفه ماست که به عنوان انسان برویم و کمک کنیم چون آقا مطلق بیان کرده و هیچ قیدی و بندی نیاورده است..پس من که آموزش دیده ام و خیلی چیزها را بلدم باید بروم و کمک کنم.. 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم
ماهرچه جلوتر برویم کارما سخت تر می شود! راه نجات مادرتبعیت از #ولایت_فقیه است تاان شاءالله خداوندولےامر خودش رابرای مابرساند... 🌷شهيدسیدمرتضی آوینے🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 یخ بست موجها، همه راحتطلب شدند از حرکت ایستاده، سکونتطلب شدند آه این چه فتنه بود که در وقت کارزار مردان رزم، زاهدِ خلوتطلب شدند اما پس از مشاهدۀ فتح ناگهان از راه آمدند و غنیمتطلب شدند کفتارهای خفته ی کاهل، به بوی زخم جَستند و چست و چابک و فرصتطلب شدند شهد است اگرچه طعم جهان در مذاق خلق خوشبخت عدهای که شهادتطلب شدند 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم
یاران شتاب ڪنید که زمین نه جاے ماندن ؛ که گذراست..گذر از نفس به سوے رضوان حق هیچ شنیده ای ڪه کسی درگذرگاه رحل اقامت ببیفڪند؟!... #شهید_سید_مرتضی_آوینی #شهیدمحمدرضادهقان_اميری @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 کنار یک پاسگاه پلیس در بیابانی خلوت توقف کردیم و چادر زدیم. همه داخل چادر خوابیدیم اما او بیرون خوابید..نیمه شب از صدای نفس های عجیبی از خواب پریدم و نگران شدم، لای پرده چادر را کنار زدم و دیدم که سگی عظیم الجثه با دهانی باز که نفس نفس میزد بالای سر محمدرضا خم شده و با چشمانش به صورت او زل زده است، محمدرضا بیدار بود اما از ترس جنب نمی خورد ، آن لحظه تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود چند بار پشت هم دست بزنم، سگ از صدای دست زدنم ترسید و رفت..وقتی اوضاع آرام شد مرا صدا زد و به سمتم آمد و با حالتی بهت زده می گفت که آن سگ چه از جانش می خواسته که آن طور به او خیره شده بود. 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم
دستنوشته #شهیدمدافع_حرم_محمدرضادهقان_امیری @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 سعی می‌کردم که اعتقادات رابه شکل عملی در وجود فرزندانم پرورش دهم. امربه معروف هم یکی از همان اعتقادات بود..از کودکی یاد گرفتند که اگر مادر پوشش تیره و مشکی دارد یعنی آن شب عزا و ماتم است..شب شهادت یکی از امامان بود و آن شب پوشش من در خانه مشکی بود..آن موقع دو فرزندداشتم، محمدرضا هفت و خواهرش یازده ساله بود..برایشان از آن امام تعریف کردم،به دقت گوش کردند و موقعیت آن شب را فهمیدند،اما همسایه بغلی ما جشن گرفته بود و آهنگ های شادی را باصدای بلند پخش می کرد..نگران شدم که در تصور کودکانه آنها دوگانگی ایجاد شود،از قبح‌شکنی عمل همسایه در شب شهادت گفتم..مهدیه تصمیم گرفت تاامربه‌معروف کند و خودش را آماده این کار کرد. درب خانه همسایه را زد، محمد که روی خواهرش تعصب داشت درچارچوب در ایستاد و مراقب خواهرش بود که اگر اتفاقی برای خواهرش افتاد به کمکش برود..خوشبختانه امربه معروف کودکانه آنها نتیجه داد و صدای آهنگ قطع شد. 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم
گفتم به کام وصلت خواهم رسید روزی گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی! #شهیدمدافع_حرم #شهیدمحمدرضادهقان_اميری @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 محمدرضاجان سلام... اولین سحر ماه مبارک رمضان بدون وجود تو خیلی سخت گذشت همه اش همراه اشک و آه و ضجه بود مثل همیشه وارد اتاقت شدم چند بار صدایت زدم و گفتم محمدرضا بلند شو سحری بخور..خواب نمونی یادت هست همیشه با اولین صدای من بیدار می شدی اما بلند نمی شدی و منو مجبور می کردی،هی برم،بیام و صدات کنم .ای عزیزترازجانم...اولین سحر نیز همین طوری گذشت..مدام رفتم و برگشتم اما هر بار جای خالیت در اتاقت ...بگذریم.اولین سحر در سکوت تلخ همراه اشک و آه من و بابا خیلی به کندی گذشت..پسرعزیزم هر جا هستی مواظب خودت باش..برای دل من و بابا هم دعا کن..یادت هست چقدر مقید به واجباتت بودی ؛ پنج سال بود به سن تکلیف رسیده بودی اما تنها پنج روز،روزه قضا در وصیت نامه ات برایم جا گذاشتی!؟چقدرم شرمنده این پنج روز بودی و مدام می گفتی چرا آموزش در ماه رمضان ؟!اما خیالت راحت پسرم،من به وصیت نامه ات مو به مو عمل کردم،روزه هات را گرفتم.نگذاشتم چیزی بر گردنت بماند و حال تو نیز در اولین سحر و روز ماه رمضان دست نوازشت را برقلب ما بکش و نزد ائمه اطهار (علیه السلام) دعا گوی ما باش پسر عزیزم. 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم