eitaa logo
شهید اسماعیل کرمی
215 دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
8.5هزار ویدیو
129 فایل
شکر خدا را که در پناه حسینیم گیتی از این خوبتر پناه ندارد شهید مدافع وطن و امنیت کشور تاریخ تولد : 1350/06/01 تاریخ شهادت : 97/11/24 نحوه شهادت : حمله تروریستی جاده خاش زاهدان سن شهادت : 47 سال جهت ارسال مطالب @karami_113
مشاهده در ایتا
دانلود
مژده‌ی آرام بخش امام.mp3
8.01M
امام باقر علیه‌السلام به کسانی که تلاش می‌کنند در دنیا با اهل بیت علیهم‌السلام زندگی کنند، مژده‌ای می‌دهند که همه‌ی دردهای دنیا را شیرین می‌کند. |
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
تذکری دوستانه به آسیدرضا نریمانی ✍🏻 🆔 @Shobhe_ShenaSi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
dcc2_62cce8e02fe2ad2b93debc44915bd4c0.mp3
17.02M
🤲 قرائت 🎙 بانوای : محـبان مهــــــــــــدي(عج) او خواهد آمد ♡❤️ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام این قدر باید این فیلم دست به دست بشه که ان شااااااااااالله امسال همه برای عیدغدیر اقاجانمون امیرالمومنین سنگ تموم بزارن خیلیییییییی زیباااااااااست 😭🏴😭🏴😭🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 دیدار یوسف و بنیامین علیهما السّلام«۱»🔹 یعقوب چون دید نیازشان به آذوقه جدی و رغبت برادران در بازگشت به مصر بیش از حد است با ایشان شرط کرد که برادر خویش را با خود ببرند، ولی به پیمان خود وفادار باشند. چون عزیز با فرزندان یوسف شرط کرده بود که هنگام بازگشت برادر خود را به همراه ببرند، ناچار یعقوب با خواسته آنها موافقت کرد. یعقوب علیه السّلام به فرزندان خود اجازه داد که بنیامین را با خود ببرند ولی پیمان محکم و شرط مؤکدی با آنان منعقد کرد که بنیامین را بار دیگر با صحت و سلامت نزد او باز گردانند. و تنها در صورتی که حادثه غیر قابل پیش بینی متوجه آنان شود، مسئول نخواهند بود. فرزندان یعقوب پیمان خود را محکم و با سوگند آن را تأکید نمودند و خدا را ناظر گفتار خود قرار دادند و سپس بار دیگر راه مصر را پیش گرفتند و بیابانهای پست و بلند را پیمودند تا به مصر و منزل یوسف بار یافتند. یوسف تا برادر خود را دید، متوجه او شد و درحالی که بسیار متأثر بود، عواطف خود را مخفی و اسرار خود را پنهان کرد. یوسف برادران خود را به میهمانی خویش خواند و آنها را دونفری کنار یکدیگر نشاند و بنیامین تنها ماند. در این لحظه ناگهان بی اختیار اشک از دیدگان بنیامین سرازیر شد و گفت: اگر برادرم یوسف زنده بود، اکنون کنار من بر سر سفره غذا می نشست. یوسف بنیامین را در کنار خود نشاند، تا صرف غذا تمام شد، سپس دستور داد آنها دو نفر، دو نفر در اطاق مخصوص خود قرار گیرند و این برادر شما که تنها می ماند، با من باشد. یوسف نزد بنیامین خوابید و به او گفت: آیا دوست داری که من جای برادر از دست رفته تو باشم؟ بنیامین گفت: ... (ادامه دارد) منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى 🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو دانشگاه علامه طباطبایی معروف بود به خوش نمازی! رفیقاش میگن ما عاشق این بودیم که تو حالت نماز خوندن حسینو تماشا کنیم! مادر مرحومش میگفت: صبح میرفت ایستگاه اتوبوس که بره سپاه منطقه ۱۰ یه بار که منم صبح زود کار داشتم رفتم سمت ایستگاه اتوبوس دیدم حسین تو ایستگاه اتوبوس روزنامه رو زمین پهن کرده تا نماز صبحشو اول وقت بخونه یه بار خواهرش بهش گفته بود داداش چیکار کنم که از نمازم لذت ببرم؟! حسین بهش گفته بود"فکر کن داری آخرین نمازتو میخونی" 🥀 خاطره‌ای به یاد سردار جاویدالاثر شهید حسین صیدی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌