او در پاییز سال 71 به جمع زمینیها آمد و پاییز 96 جمعشان را ترک نمود. ما برای بازخوانی همین 25 سال به رشت رفته بودیم. بابک بیست و دومین شهید مدافع حرم گیلان است. اما بارها گفته شده که کسی برای کشته شدن به میدان جنگ با تروریستها نمیرود ولی همه میدانیم که جنگ و گلوله داغ، شوخی ندارد. رزمندهها با علم به این موضوع پا به میدان میگذارند. بابک هم با علم به این موضوع، از تمام دلخوشیهایاش گذشت و به میدان رفت. گر از مُقابله شیر آید، از عقب شمشیر / نه عاشقاست، که اندیشه از خطر دارد.
گذراندن دوران سربازی نقطه عطفی در زندگی بابک بود، آشنایی با فوت و فن نظامیگری و قرار گرفتن در شرایط خاص آن سبب شد تا توانمندی نظامی هم به داشتههایش اضافه شود. بعد از پایان خدمت، مثل همه رزمندهها، با اصرار و پیدا کردن رابطه و بست نشستن در سپاه، مجوز رفتن را گرفت.
پشتکار و همت بابک کلید موفقیتاش در زندگی بود. کلیدی که قفل رفتنش را هم باز کرد، بلیط سوریه به جای اروپا؛ چه جابهجایی حیرتانگیزی...
در منطقه هم به خوبی از پس وظایفش برآمد، فرماندهانش هم از او کاملاً راضی بودند، و خدا خواست که در آخرین گام بیرون کردن داعش، او هم به جمع شهدای اسلام اضافه شود.
حبیب آنجا که دستی برفشاند مُحب ار سر نیَفشاند بخیلاست...
جای خالی بابک بعد از شهادتش در همه جای شهر دیده میشد. در دورهمیهای دوستانه، بسیج، هیئت، مسجد، خانه و دانشگاه... اجازه بدهید در این صفحه از معراج و وداع و اشکهای غریبانه حرفی نزنیم.
او میرود دامنکشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
یادگارهای بابک به اندازۀ کافی دل پدر و مادر و خانوادهاش را به آتش میکشاند. او انتخاب کرد؛ عاشقانه و آگاهانه رفت. یک نشانه کوچک برای زیر و رو شدن دل مادری که پسرش را دیگر نخواهد دید، کافی است. حالا پسر در کنار همرزمان پدر، جا خوش کرده است، شاید بعد از این پدرش پسر را در همان حال و هوای کربلای 5 ملاقات کند.
روایت از برنامه تلوزیونی «از آسمان»
شهید بابک نوری
#شهید_بابک_نوری
#شهید_مدافع_حرم
#زندگینامه
https://eitaa.com/joinchat/3446538316Ca9684e0a0f
بابک دانشجوی ارشد حقوق در دانشگاه تهران بود اما همه این ها را ول کرد و عاشقانه قدم در این راه گذاشت.
خب این اتفاق چطور افتاد؟
به خاطر اعتقاداتش.بابک قبل از اینکه به سوریه اعزام شود هم در دوره ای که سرباز حفاظت اطلاعات بود،دوبار داوطلبانه به کردستان عراق اعزام شده بود اما ما خبر نداشتیم و بعد از شهادتش متوجه شدیم.امسال پسر بزرگ من در رشت کاندیدای شورای شهر شده بود و تمام مسائل مالی و تدارکات را هم به بابک سپرده بود ، یک دفعه در بحبوحه انتخابات و درست وسط تبلیغات من دیدم که بابک نیست،پرس و جو کردم فهمیدم که رفته اعتکاف.سه روز در مراسم اعتکاف بود و بعد برگشت پیش ما.من گفتم بابک جان چرا در این موقعیت رفتی اعتکاف،می ماندی سال دیگر می رفتی،الان کارهای مهمی داشتیم.گفت نه اصل برای من همین اعتکاف است،انتخابات و...فرعیات است،بعد هم شاید من سال دیگر نباشم که به مراسم اعتکاف برسم...حتی همان روزها من و مادرش حرف ازدواجش را مطرح کردیم،یک دختر از خانواده نجیب و خوبی انتخاب کرده بودیم که می دانستیم بابک را هم دوست دارد اما بابک موافقت نکرد.به من گفت که بابا شما به تصمیمات من اعتماد داری یا نه؟پس بگذار من براساس برنامه خودم پیش بروم...فعلا برنامه و مسیر من چیز دیگری است.الان که فکر می کنم می بینم بابک خودش هم می دانست که چه مسیری را می خواهد برود و به ما هم این پیام را می داد اما ما متوجه نمی شدیم.
(خبرگزاری تسنیم)
شهید بابک نوری
#شهید_بابک_نوری
#شهید_مدافع_حرم
#زندگینامه
https://eitaa.com/joinchat/3446538316Ca9684e0a0f
💠دیگر صدایش نیامد...
به یاد شهید محسن عزیز،بچه محله شهید اسماعیل کرمی که اولین شهید مدافع حرم شهرش شد و چند سال بعد، اسماعیل هم شد شهید مدافع وطن.
🔰نیروهای خودی متوجه تحرکات دشمن شده بودند. محسن هم برای دیده بانی جلو رفته بود. پشت بی سیم گفت: دارند دورمان میزنند. شروع کنید دور منطقه ای که ما هستیم را بزنید.
🔰توپخانه خودی دور تا دور تپه را میزد. مسئول آتشبار نگران نیروهای خودی بود و از محسن میخواست حواسش را بیشتر جمع کند. محسن در جواب پشت بی سیم گفت: دوربینم را زدند، جایم بد است.
🔰قرار شد جایش را عوض کند تا بتوانند اجرای آتش کنند. کنار خاکریز بود که با اصابت ترکش از ناحیه پا مجروح شد. در آن شرایط که خیلی ها دنبال جان پناه میگردند محسن باز به دنبال انجام وظیفه بود. تانکهای زرهی خودی هم به منطقه رسیده بودند و میخواستند تک دشمن را جواب دهند.
🔰محسن که دوربینش را زده بودند، کنار یکی از تانک ها جلو میرفت تا دیدبانی کند. مسئول آتشبار، بی سیم زد. محسن جواب داد: من کنار تانک هستم. دارند ما را می زنند. داشت گرای محل خودش را میداد که در این حین، تیربارِ رویِ تانکی که محسن کنار آن قرار داشت، مورد اصابت قرار گرفت. محسن تو بی سیم گفت: دارند ما را میزنند... زدنمون... یا حسین...
و دیگر صدای محسن شنیده نشد.
هدیه به همه پاسداران شهید کشورمون
به ویژه سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و شهید محسن حیدری و شهید اسماعیل
کرمی سه صلوات محمدی🌹🌹🌹
#شهید_محسن_حیدری
#شهید_مدافع_حرم
✨ #عاقبتتون_شهدایی ✨🌙
کانال شهید اسماعیل کرمی🌹
eitaa.com/shaheed_esmaeil_karami
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#در_محضر_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#قدیر_سرلک
ڪاش وصیت #شهدا ڪه قاب
اتاق های ما را اشغال ڪرده ،
دلمونو اشغال میڪرد .
ڪاش صحبتهای
#ولی_امر_مسلمین
ڪه سرلوحهی روزمره مون شده
سرلوحهی اعمالمون می شد .
ڪاش دل #حضرت_زهرا_س با اعمال
ما خون نمی شد .
ڪاش #مهدی_فاطمه_س با
اعمال ما #ظهورش به تأخیر نمیافتاد .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
💔
برای مهدی...
در وصیتنامهاش خطاب به فرزندش نوشته بود:
محمد!
زندگے ڪن براے مهدی
درس بخوان براے مهدی
محمد ورزش ڪن براے مهدے
من تو را از خدا براے خودم نخواستم
تو را از خدا خواستم براے مهدی
#شهید_حمیدرضا_اسدالهی
#شهید_مدافع_حرم
#امام_زمان
🌷🕊🍃
از وسعت لبخند تو
جان می گیرد زندگی
بگذار لبخندت
حال تمام روزهای مرا خوب کند....
#شهید_قدرت_الله_عبودی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
#شهیدانه
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
.
هجدهم مرداد روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم
.
یاد و خاطره بیش از 2000#شهید_مدافع_حرم
گرامی باد
🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫🕊شهید مدافع حرم محمد بلباسی
متولدشهرستان ساری به همراه 12 تن دیگر از رزمندگان مازندران اردیبهشت 95 در نبرد خونین «خان طومان» در سوریه به شهادت رسیدند
🌷و پیکر مطهر او و دیگر همرزمانش بعداز حدود۴سال به کشور بازگشت.
💚شهید محمد بلباسی در مراسم پیاده روی اربعین حسینی در سال 94 به همراه فرزندان و خانواده خود حاضر بوده
🌱و پس از آن فرزندان وی به تاسی از راه روشنی که پدر در پیروی و اظهار ارادت به اهل بیت در پیش داشته است، در مراسم پیاده روی اربعین حاضر میشوند.
💥فیلم حضور شهید بلباسی در پیاده روی اربعین💥
#شهید_مدافع_حرم
#پیاده_روی_اربعین
Modafeaneharaam
شهید مهدی نوروزی اهل کرمانشاه معروف به شیر سامرا بود.دی ماه 93ودردفاع ازحرمین عسکریین در سامرا توسط گروهک تروریستی داعش به شهادت رسید.
❤️همسرش در مورد توصیههای شهید نسبت به شرکت در پیاده روی اربعین میگوید: 💫
آقا مهدی همیشه به بنده میگفت که سفر زیارتی امام حسین(ع) را هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی ترک نکن!
حتی اگر شده سالی یک مرتبه آن هم در موقع اربعین خود را به کربلا برسان،
حتی اگر شده فرش خانهات را بفروش و مقدمات سفر کربلا را مهیا کن و این سفر را ترک نکن و این شاخصترین سخنی بود که آقا مهدی درباره سفر اربعین به بنده میگفت.
خاطره شیرینی که از آخرین سفر مشترک مان به کربلا در پیادهروی اربعین در یادم مانده است این است که در بخشی از راه باران شروع به باریدن کرد، فرزندمان هم در همان زمان گریه میکرد و غذا میخواست، در آن زمان آقا مهدی پتو بالای سرم گرفت که باران روی سرم نریزد و گفت شما اینجا بنشین و به بچه غذا بده من همانجا نشستم و به آقا هادی غذا دادم.
#شهید_مدافع_حرم
#پیاده_روی_اربعین
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313