💠 تعـویض مـوڪت فرسوده اتاقش را ڪه مبلـغ ناچیزے میشد، نپذیرفت گفت:
مـن چگونه نخسـت وزیــری باشم ڪه روے مـوڪت با ڪفش راه بروم امـا باشند مردمی محـروم ڪه چیزے نداشته باشند روے آن بخوابند
شهید #محمدعلی_رجایی🕊🌹
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا تو بن بست ها
بهتر دیده میشه ... !
توی گذشتن موسی از نیل،
توی داستان یوسف و درهای بسته،
توی شکم ماهی و حضرت یونس،
هر وقت فکر کردی
به بن بست رسیدی
بدون که اگه به خدا
ایمان داشته باشی،
خدا نجاتت میده
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🌸 ابوعلی سینا و جا انداختن لگن دخترک
در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب میافتد و استخوان لگن از جایش در میرود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش میبرد، دختر اجازه نمیدهد کسی دست به او بزند. هر چه به دختر میگویند حکیم ها بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند، اما دختر زیر بار نمی رود و نمیگذارد کسی دست به او بزند. به ناچار دختر هر روز ضعیف تر و ناتوانتر میشود تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق میگوید: «به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به او دخترتان او را مداوا کنم.»
پدر دختر با خوشحالی زیاد قبول میکند و به حکیم میگوید: «شرط شما چیست؟»
حکیم میگوید: «برای این کار من احتیاج به یک گاو چاق و فربه دارم. شرط من این هست که بعد از جا انداختن لگن دخترت، گاو متعلق به خودم شود؟»
پدر دختر با جان و دل قبول میکند و با کمک دوستان و آشنایانش چاقترین گاو آن منطقه را به قیمت گرانی میخرد و گاو را به خانه حکیم میبرد. حکیم به پدر دختر میگوید: «دو روز دیگر دخترتان را برای مداوا به خانه ام بیاورید.»
پدر دختر با خوشحالی برای رسیدن به روز موعود دقیقه شماری میکند. از آنطرف حکیم به شاگردانش دستور میدهد که تا دو روز هیچ آب و علفی را به گاو ندهند. شاگردان همه تعجب میکنند و میگویند گاو به این چاقی ظرف دو روز از تشنگی و گرسنگی خواهد مرد. حکیم تاکید میکند نباید حتی یک قطره آب به گاو داده شود.
دو روز میگذرد گاو از شدت تشنگی و گرسنگی بسیار لاغر و نحیف میشود. خلاصه پدر دختر با تخت روان دخترش را به نزد حکیم میآورد. حکیم به پدر دختر دستور میدهد دخترش را بر روی گاو سوار کند. همه متعجب میشوند، چاره ای نمیبینند باید حرف حکیم را اطاعت کنند. بنابراین دختر را بر روی گاو سوار میکنند. حکیم سپس دستور میدهد که پاهای دختر را از زیر شکم گاو با طناب به هم گره بزنند؟ همه دستورات مو به مو اجرا میشود، حال حکیم به شاگردانش دستور میدهد برای گاو کاه و علف بیاورند.
گاو با حرص و ولع شروع میکند به خوردن علف ها، لحظه به لحظه شکم گاو بزرگ و بزرگ تر میشود، حکیم به شاگردانش دستور میدهد که برای گاو آب بیاورند؟ شاگردان برای گاو آب میریزند، گاو هر لحظه متورم و متورم میشود و پاهای دختر هر لحطه تنگ و کشیده تر میشود دختر از درد جیغ میکشد. حکیم کمی نمک به آب اضاف میکند گاو با عطش بسیار آب مینوشد. حالا شکم گاو به حالت اول برگشته که ناگهان صدای ترق جا افتادن لگن دختر شنیده میشود.
جمعیت فریاد شادی سر میدهند. دختر از درد غش میکند و بیهوش میشود. حکیم دستور میدهد پاهای دختر را باز کنند و او را بر روی تخت بخوابانند. یک هفته بعد دختر خانم مثل روز اول سوار بر اسب به تاخت مشغول اسب سواری میشود و گاو بزرگ متعلق به حکیم میشود.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
✅#خاطرات_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊 شهید محمد بروجردی
۱۷ سالش که شد ازدواج کرد؛ با دختر خاله اش. عروسی شان خانه پدرزنش بود؛ برّ بیابان.
همه را که دعوت کرده بودند، شده بودند پنج شش نفر.
موقع خرید حلقه گفت: من حلقه نمی خواهم.
چیزی نگفتم. من هم پیش تر گفته بودم که آیینه و شمعدان نمی خواهم.
مشهد که رفتیم، برایش به جای حلقه، یک انگشتر عقیق خریدم و گفتم باشد به جای حلقه.
بعد از شهادت ناصر، وسایلش را برایم آوردند. انگشتر عقیقش هنوز خونی بود ❤️🔥
📚 کتاب یادگاران / ج ۱۲ کتاب شهید بروجردی / ص ۶
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
7.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ روتاآخرببینید واقعاحیرت انگیزه
امام کاظم فرمودند: در هر چیزی که چشمانتان میبیند، پندی است.
این کلیپ حاوی نکات ظریف و زیبایی است از درسهایی که حیوانات به انسان میدهند.
آهوی مادری، فرزندش در تور گیر کرده است، جان خودش را به خطر میاندازد، تا بچه را نجات دهد.. ادامه کلیپ را ببینید و لذت ببرید💚
💌با تأمل بنگر چگونه آیات خود را به صورت های گوناگون بیان می کنیم تا بفهمند.
سوره انعام آیه 65🤍
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🔰برای مردم
جهان پهلوان همه کارهایش درس داشت . سعی می کرد از مردم جدا نشود. مردم هم او را از صمیم قلب دوست داشتند. یک بار غلام رضا از کنار خیابانی رد می شد. آن زمان مثل امروز فروشگاه وجود نداشت. بیشتر مردم از طریق دستفروشی امرار معاش می کردند. یک دستفروش در کنار خیابان نشسته و خربزه را قاچ کرده و کنار هم چیده بود. اما کسی از او چیزی نمی خرید. هوا هم گرم بود و خربزه ها روی دست مرد مانده تختی از کنار این مرد رد شد، اما برگشت و نگاهی به خربزه ها کرد. بعد یکی از آنها را خرید و با ولع شروع به خوردن کرد. اطرافیان هم ترغیب شدند و جلو آمدند. در اندک زمانی همه ی خربزه ها فروش رفت.
همان ایام برخی ورزشکاران که او را در حال خوردن خربزه در کنار خیابان دیده بودند او را مسخره کردند که ما در بهترین رستورانهای تجریش میرویم اما تختی کارش به کجا رسیده!
📙غلامرضا.
تبریک ویژه برد کشتی ایران
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
روایت شهیدی که بعد از شهادت کارنامه دخترش را امضا کرد
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
شرم می کنم با ترازوی کودک گرسنه
کنار خیابان، سیری ام را وزن کنم
ای کاش یک ماه نیز موظف بودیم
از اذان صبح تا غروب آفتاب
فقرا را سیر کنیم
نه این که گرسنگی و تشنگی کشیده
تا فقط رنج آن ها را درک نماییم
آری هزاران بار افسوس که
دیریست وا مانده ایم در ظاهر دین
دهانمان پر شده است
از غلظت تلفظ حرف <ض>
در کلمه "و لا الضالین"
ولی غافل ازآن که خود عمریست
در گمراهی به سر می بریم....
به راستی ما به کجا می رویم...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطوربشیم مثل شهدا..؟!
سفارش شهدا....
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
💛 امام رضا علیه السلام:
🔸️بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید:
1- زمانی برای مناجات با خدا
2- زمانی برای تأمین معاش [کسب روزی]
3- زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب هایتان را به شما می شناسانند و در دل شما را دوست دارند.
4- و ساعتی برای کسب لذّت های حلال. با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می آورید.
📚فقه الرّضا علیه السلام، ص۳۳۷
روز بزرگداشت شهریار؛ بر اندیشمندان وادیبان ؛اساتیدو اعضای محترم کانال گرامی باد.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65