eitaa logo
🇮🇷شهدای گمنام و مدافعان حرم🇮🇷
333 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
57 فایل
💐حرم مطهر امام زادگان،هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها،مرقد مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم💐 🌹ارتباط با ادمین🌹 📲 @mahmood_S64
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 📍گناه نکردن.... 🔻از وقتی این ظرف های تفلون را خریده بودم، چند بار گفته بود یادت نره! فقط قاشق چوبی بهش بزنی. دیگر داشت بهم بر میخورد، با دلخوری گفتم ابراهیم! تو که این قدر خسیس نبودی برای اینکه سوء تفاهم نشود زود گفت نه! آدم تا اونجا که میتونه باید همه چیز رو حفظ کنه، باید طوری زندگی کنه که کوچکترین گناهی نکنه. 🌷🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۰۰ روز ( ۲ سال و ۸ ماه و ۲۶ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 📍بهایِ عشق... 🔻احمد عشقش به امام چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وصف ناکردنی بود. بعد از انقلاب وقتی که برای امام کسالت قلبی پیش آمده بود احمد در مسافرت بود، در راه وقتی که خبر را شنید از ناراحتی ماشین را کنار جاده نگه داشت و در حالی که می گریست گفت: خدایا از عمر ما بکاه و به عمر این رهبر بیفزا و وقتی به تهران رسید به بیمارستان رفت و آمادگی خود را برای اهدای قلب رهبرش اعلام کرد.... 🌷🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۰۴ روز ( ۲ سال و ۸ ماه و ۳۰ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 📍متواضع بودن..... 🔻فرمانده های گردان، گوش تا گوش نشسته بودند آمد تو همه ی ما بلند شدیم سرخ شد، گفت بلند نشید جلوی پای من. گفتیم حاجی! خواهش میکنیم اختیار داری بفرمایید بالا باز جلسه بود. ایستاده بود بیرون سنگر میگفت نمی آیم شماها بلند میشید، قول دادیم بلند نشویم. 🌷🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۰۸ روز ( ۲ سال و ۹ ماه و ۴ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 📍خودسازی برای تحصیل در حوزه علمیه رفته بود قم . یک روز که به دیدنش رفتم دیدم و زندگیش خیلی ساده است . با سابقه ای که از وضع مالی پدرش داشتم گفتم : محمد شما که وضع مالی تون خوبه پس چرا چیزی برای خودت نداری؟ مگه حرومه که آدم زندگی بهتر از این داشته باشه؟ گفت : تقوا و زهد بدون خودسازی به دست نمیاد اولین چیزی که برای یک طلبه لازمه زندگی کردن مثل پایین ترین قشر جامعه است. 🌷🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۱۰ روز ( ۲ سال و ۹ ماه و ۶ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 📍گناه نکردن.... 🔻از وقتی این ظرف های تفلون را خریده بودم، چند بار گفته بود یادت نره! فقط قاشق چوبی بهش بزنی. دیگر داشت بهم بر میخورد، با دلخوری گفتم ابراهیم! تو که این قدر خسیس نبودی برای اینکه سوء تفاهم نشود زود گفت نه! آدم تا اونجا که میتونه باید همه چیز رو حفظ کنه، باید طوری زندگی کنه که کوچکترین گناهی نکنه. 🌷🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۱۱ روز ( ۲ سال و ۹ ماه و ۷ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍زندگی مرفه... 🔻مرتب روزه می گرفت و خیلی وقت ها نماز شب میخواند.نماز شب او نماز معمولی بیدار نبود. طوری گریه می کرد که اتاق به لرزه می افتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار میشدیم. او هیچوقت دوست نداشت مرفه زندگی کنیم و از روز اول زندگی مان در منزل اجاره ای زندگی می کردیم در آن زمان ارتش به پرسنل خانه سازمانی می داد. من از او خواستم منزل سازمانی بگیرد، گفت بگذار کسانی که نیاز دارند بگیرند. 🌷🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍بی ریا و خالصانه مثل ابراهیم 🔻سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد. اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد.برای معرفی شهید ابراهیم هادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست. 🌷🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 📍نشانه شیعه بودن.... 🔻ابراهیم روزها بسیار انسان شوخ و بذله گویی بود، خیلی هم عوامانه صحبت می کرد. اما شب ها معمولا قبل از سحر بیدار بود و مشغول نماز شب می شد. تلاش هم می کرد این کار مخفیانه صورت بگیرد. ابراهیم هرچه به این اواخر نزدیک می شد، بیداری سحرهایش طولانی تر بود. گویی می دانست در احادیث نشانه شیعه بودن را بیداری سحر و نماز شب معرفی کرده اند..... 🌷 🌷 📕 سلام بر ابراهیم ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۱۵ روز ( ۲ سال و ۹ ماه و ۱۱ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 📍هروقت که راه کربلا باز شود..... 🔻چهار سال مریض بود. کلی دوا و دکتر کردیم. فایده نداشت. آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال تو اصفهان. معاینه اش کرد و گفت:«کبدش از کار افتاده. شاید تا فردا صبح زنده نماند!» پدرش سفره حضرت ابوالفضل علیه السلام را نذر کرد. آقا شفایش داد.دفعه آخری که رفت جبهه ازش پرسیدم کی بر می گردی؟ جواب داد: « هر وقت که راه کربلا باز شود.» توی عملیات والفجر یک شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت ابوالفضل. وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود، شانزده سال بعد هم برگشت. درست شب تاسوعا وقتی برگشت که اولین کاروان از زائران ایرانی رفتن کربلا. راه کربلا باز شده بود... 🌷🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۱۸ روز ( ۲ سال و ۹ ماه و ۱۴ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍نماز با آرامش.... 🔻نمازش را بسیار با آرامش و خشوع می خواند. در بعضی وقتها که فراغت بیشتری داشت آیه « ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را هفت بار با چشمانی اشکبار تکرار می کرد. به یاد دارم از سن هشت سالگی روزه اش را به طور کامل می گرفت. او به قدری نسبت به ماه رمضان مقید و حساس بود که مسافرتها و مأموریتهایش را به گونه ای تنظیم می کرد کوچکترین لطمه ای به روزه اش وارد نشود. او همیشه نمازش را در اول وقت می خواند و ما را نیز به نماز اول وقت تشویق می کرد. 🌷🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍متواضع بودن..... 🔻فرمانده های گردان، گوش تا گوش نشسته بودند آمد تو همه ی ما بلند شدیم سرخ شد، گفت بلند نشید جلوی پای من. گفتیم حاجی! خواهش میکنیم اختیار داری بفرمایید بالا باز جلسه بود. ایستاده بود بیرون سنگر میگفت نمی آیم شماها بلند میشید، قول دادیم بلند نشویم. 🌷🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍 لباس پاره شده.... 🔻لباسش پاره شده بود. سوزن را نخ کرد و نشست به وصله زدن. گفتم بابا ناسلامتی تو رئیس ستاد لشکری، این طرف و اون طرف جلسه میری، خوب نیست لباست وصله پینه ای باشه. سرش را تکان داد و گفت بزرگان دینمون وقتی که لباسشون پاره میشد، وصله می‌کردند و میپوشیدن، یعنی شما میگی من از اون بزرگوارها بالاترم؟! 🌷 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍گناه نکردن.... 🔻از وقتی این ظرف های تفلون را خریده بودم، چند بار گفته بود یادت نره! فقط قاشق چوبی بهش بزنی. دیگر داشت بهم بر میخورد، با دلخوری گفتم ابراهیم! تو که این قدر خسیس نبودی برای اینکه سوء تفاهم نشود زود گفت نه! آدم تا اونجا که میتونه باید همه چیز رو حفظ کنه، باید طوری زندگی کنه که کوچکترین گناهی نکنه. 🌷🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 🔻برادر شهید: تقوا و اخلاص در وجودش بود و به مرور تقویت شد و ایشان را به هدف نهایی‌اش سوق داد. ارتباط خوبی با علما داشت و همین نکته نقش مهمی در پیدا کردن راه شهید داشت. اگر بخواهم در یک جمله کوتاه شهید حمیدرضا فاطمی اطهر را خلاصه کنم باید بگویم شهید اسوه تقوا، جهاد و شهادت برای ما بود. این کامل‌ترین جمله‌ای است که شهید را معرفی می‌کند. شهید بسیار باتقوا و باایمان بود و برای خانواده و بچه‌های بسیجی اهواز الگو و نمونه بود. زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا یش ترک نمی‌شد. ما را هم سفارش به خواندن این ادعیه‌ها می‌کرد.  🌷شهید مدافع حرم 🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۲۸ روز ( ۲ سال و ۹ ماه و ۲۴ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍صلی‌الله‌علیک‌یا‌صاحب‌الزمان... 🔻‌کنارش ایستاده بودم، شنیدم که می‌گفت: [صلی‌الله‌علیک‌یا‌صاحب‌الزمان] بهش گفتم: چرا الان به امام‌ زمان سلام دادی..؟! گفت: شاید‌ این وزش‌ِ باد‌ و‌ نسیم‌ سلام منو به امام ِزمان برساند! 🌷🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍نشانه شیعه بودن.... 🔻ابراهیم روزها بسیار انسان شوخ و بذله گویی بود، خیلی هم عوامانه صحبت می کرد. اما شب ها معمولا قبل از سحر بیدار بود و مشغول نماز شب می شد. تلاش هم می کرد این کار مخفیانه صورت بگیرد. ابراهیم هرچه به این اواخر نزدیک می شد، بیداری سحرهایش طولانی تر بود. گویی می دانست در احادیث نشانه شیعه بودن را بیداری سحر و نماز شب معرفی کرده اند..... 🌷 🌷 📕 سلام بر ابراهیم ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍در آمریکا زندگی خوشی داشتم اما...‌ 🔻من در آمریکا زندگی خوشی داشتم، از همه نوع امکانات برخوردار بودم ولی همه لذّات را سه‌طلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم، با فقر و محرومیت آنها آغشته شوم، قلب خود را برای دردها و غم‌های این دل‌شکستگان باز کنم. دائماً در خطر مرگ، زیر بمباران‌های اسرائیل به سر آورم، لذّت خود را در آب دیده قرار دهم، تنها آسمان را در سکوت و ظلمت شب، پناهگاه آه‌های سوزان خود کنم. به طور مختصر اگر نمی‌توانم این مظلومین داغ‌دیده را کمکی کنم، لااقل در میان آنها باشم، مثل آنها زندگی کنم و دردها و غم‌های آنها را به قلب خود بپذیرم. می‌خواستم که در این دنیا با سرمایه‌داران و ستمگران محشور نباشم. در جوار آنها نفس نکشم از تمتعات حیات آنها محظوظ نشوم و علم و دانش خود را در قبال پول و لذّت زندگی خوش به آنها نفروشم. 🌷🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍تقلب.... 🔻یڪبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون ڪه بحث تقلب در امتحانات وسط ڪشیده شد ؛من گفتم دانشگاه اگه تقلب نڪنی اصلا نمیشه.... حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب ڪنید مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرک روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشڪل پیدا میڪنه... خودش میگفت بعضی وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولی تقلب نڪردم و رد شدم ولی پیش خدا مدیون نشدم..... و دوباره درس رو برداشتم و فرصت ڪردم بخونم و نمره خوب ‌هم ‌آوردم .واقعا اون لحظه به نوع بینش حمید جان و تفڪرش غبطه خوردم ڪه اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاک پاک هست..... 🌷شهید مدافع حرم 🌷 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔰 | 📍درس خواندن..... 🔻 همراه یکی از دوستانش با خدا سر درس خواندن قرار گذاشتند که آنها درس بخوانند و خدا هم برکت درسشان را بدهد. چون این قرار را کنار یک خانه‌ قدیمی خالی گذاشته بودند، هرشب که از پارک یا کتابخانه برمی‌گشتند، می‌زدند به دیوار آن خانه و می‌گفتند: یا کریم! الوعده وفا. ما درس را خواندیم، برکتش یادت نرود. این برای دورانی بود که برای کنکور می‌خواند.... 🌷🌷 📕 هادیون دلاور مردان ایران ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 | 📍عروسی در سلف سرویس 🌟سالن عروسی ما سلف سرویس دانشگاه بود. وقتی که ازدواج کردیم به خوابگاه دانشجویی رفتیم. دکتر گفت: می‌خواهی خانه بگیرم؟ گفتم: نه؛ خوابگاه خوب است. آقای دکتر صالحی استاد ما بود. ایشان با خانم‌شان، آقای دکتر غفرانی هم با خانم‌شان، مهمان ما بودند. یک سفره کوچک انداختیم. دو تا پتو و دو تا پشتی داشتیم. با افتخار از این دو استاد بزرگوار پذیرایی کردیم. بعد هم دوتایی نشستیم راجع به مسائل هسته‌ای صحبت کردیم. کامپیوتر را روی میز کوچکی که قدیم‌ها زیر چرخ خیاطی می‌گذاشتند، گذاشته بودیم. پسر دکتر عباسی قرار بود به خانه ما بیاید. دکتر به او گفته بود اگر می‌آیی، یک صندلی هم برای خودت بیاور. یاد شهدا با صلوات🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۵۱ روز ( ۲ سال و ۱۰ ماه و ۱۷ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 | 🔻پابوس مادر 🌟خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذره‌ای از او دلخور و ناراحت می‌شدم به هر طریقی دلم رو به دست می‌آورد، حتی پشت پاهامو می‌بوسید، هر روز صبح وقتی می‌خواست بره اداره میومد و پای منو می‌بوسید. یک بار خواهرش این اتفاق رو دید و به مـن اشـاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟ گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب می‌زنم یک وقت خجالت نکشه. یاد شهدا با صلوات🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۵۲ روز ( ۲ سال و ۱۰ ماه و ۱۸ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 🔻از زبان هم رزم این شهید شنیدم که می گفت:وقتی در عملیاتی تمام نیرو هایش شهید شدند و تنها مجبور به عقب نشینی شد، در مسیر به گروهانی از صدامیان برخورد کرد. با شهامت خود را معرفی کرد وگفت:من علی چیت سازیان هستم؛«عقرب زرد». اگر مقاومت کنید،تا آخرین گلوله با شما می جنگم والا تسلیم شوید و جان به سلامت ببرید. 🌟ایشان تعریف میکرد دیده بان از دور خبر داد یک گروهان آدم در حال حرکت به سمت ما هستند،ولی یک نفر به دور اینها می چرخد. از نحوه دور زدنش پیداست که علی باشد اما صبر کنید نزدیک تر بیایند، نزنید. با نزدیک شدن آنها چهره علی نمایان شد. علی آن گروهان را تک و تنها به اسارت خود در آورده بود! فرماندهان عراقی ایشان را عقرب زرد می نامیدند و صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود. 🌹 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۵۳ روز ( ۲ سال و ۱۰ ماه و ۱۹ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 🌟 کلاس دوم راهنمایی که بود، مجلات عکس مبتذل چاپ می کردند. درآرایشگاه، فروشگاه وحتی مغازه ها این عکس ها روی درو دیوار نصب می کردند و احمد هرجا این عکس ها را می دید پاره میکرد. صاحب مغازه یافروشگاه می آمد و شکایت احمد را برای ما می آورد. 📍 پدر احمد رئیس پاسگاه بود وکسی به حرمت پدرش به احمد چیزی نمی گفت.من لبخندمی زدم. چون باکاری که احمدانجام می داد، موافق بودم. یک مجله ای باعکس های مبتذل چاپ شده بودکه احمد آنها را از هر کیوسک روزنامه ای می خرید. پول توجیبی هایش راجمع می کرد. 📌هربار 20 تامجله ازچند روزنامه فروش می خرید وقتی می آورد در دست هایش جا نمیشد. توی باغچه می انداخت نفت می ریخت وهمه را آتش می زد. می گفتم:چرا این کار را می کنی؟ می گفت:این عکس ها ذهن جوانان را خراب می کند. ✍راوی:مادرشهید ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۶۴ روز ( ۲ سال و ۱۰ ماه و ۳۰ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 ✅ | 🌟دوست نداشت جشن عروسی برگزار کنیم. دوست داشت بدون گناه بریم سر خونه زندگیمون. دلایل خودش را هم داشت که از نظر من دلایل بدی نبود هر چند رضایت محمد هم برایم شرط بود. آنقدر ذوق شروع زندگی را داشتیم که به سرعت وسایل‌مان را چیدیم و خیلی زود برای سفر آماده شدیم. چون جشن نگرفتیم، ولخرجی کردیم و سفرمان به مشهد هوایی بود. آن هم دو هفته! حسابی ریخت و پاش کرده و عروسی‌مون بدون گناه انجام شد. 📚 راوی: همسر شهید مدافع حرم ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۶۵ روز ( ۲ سال و ۱۱ ماه و ۱ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 🌟برای دیدن پدر و مادر می‌رفتم؛ بین راه نیت کردم برای خشنودی قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دست پدر و مادرم را ببوسم. تپش قلب گرفتم، رسیدم و خم شدم و دست مادرم را بوسیدم. دست پدر را هم بوسیدم... چقدر گستاخانه منتظر پاداش الهی بودم. شب در عالم خواب رویایی دیدم... آنچه در ذهنم ماند پیراهن مشکی نوکری‌ام بود که مادرم در عالم خواب به من گفت: ان شاءالله شهید شدی این پیراهن را برایم می‌آورند. من هم گفتم ان شاءالله. 📚 دست نوشته در صفحه ۶ الی ۱۹ دی یادگار ۱۳۹۵ ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۷۰ روز ( ۲ سال و ۱۱ ماه و ۶ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol