eitaa logo
🇮🇷شهدای گمنام و مدافعان حرم🇮🇷
353 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
96 فایل
💐حرم مطهر امام زادگان،هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها،مرقد مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم💐 🌹ارتباط با ادمین🌹 📲 @mahmood_S64
مشاهده در ایتا
دانلود
🤲 🤲 🔰 | 📍قدردان امام باشید... 🌟قدر نعمت وجود امام خمینی(ره)را بدانید هر کس می خواهد عزیز باشد باید در خط امام خمینی(ره)باشد. بعد از چهارده معصوم(ع)ما به جز امام کس دیگری را نداریم چون امام میلیون ها انسان را نجات داد و آن ها را با اسلام آشنا کرد. به نیروهای تحت امرش توصیه می کرد که حتما" فریضه نماز را صادقانه به عمل آوردند و همیشه نماز اول وقت به جا آورند.اخلاق حسنه ای داشت به طوری که هر فردی در اولین برخورد با او دوست می شد. صله ارحام را در هر شرایطی به جا می آورد حتی در همان ایام بسیار کوتاهی که از جبهه برمی گشت از اقوام و دوستان سرکشی می کرد. بسیار شجاع بود، هرگز از کسی غیر از خدا نترسید و برای همین هم در همه عملیات ها که شرکت می کردبه عنوان نیروی خط شکن حضور می یافت. بسیار امر به معروف و نهی از منکر توصیه و عمل می کرد. در احسان به افراد ضعیف کوتاهی نمی کرد به طوری که قسمت عمده ی همان حقوق کمش را هم به افراد نیازمند کمک می کرد.پدرشهید: یک روز قبل از این که شهید شود در پادگان ابوذر بود.به من گفت پدراگر یک وقت من طوری شدم و برنگشتم به خاطر من دنبال مال دنیا نروی. گفتم: من به غیر از خدا از کسی کمک نمی گیرم. پیکر پاک شهید در اسلام آباد غرب دفن شده است. 🌷🌷 ــــــــــــــــــــــــــــــــ🔰🔰🔰ـــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۲۵۱ روز ( ۳ سال و ۵ ماه و ۴ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. ــــــــــــــــــــــــ💐💐💐ــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
کتاب خاطرات شهید مدافع حرم، عباس دانشگر اثر: مومن دانشگر 📝متن یادداشت: باسمه تعالی نام شهید عباس دانشگر را شنیده بودم چند سال پیش جزوه‌ای از این شهید عزیز خواندم که خیلی جالب بود، فکر کنم پدر ایشان آن را نوشته بود. اما این کتاب آن خورده اطلاعات را کامل کرد. نمی‌دانم چه شده قبلاً که کتب شهدای دفاع مقدس را می‌خواندم اصلاً چنین حس حقارتی نداشتم زیرا تصورم این بود که آنها دهه ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ هستند و من دهه ۶۰ ، اما شهدای مدافع حرم که دیگر دهه ۷۰ بودند. چه بیچاره‌ای هستم من. این شهید عزیز با انتخاب دقیق خود و سپاهی شدن شهادت را برای خود برگزید و درود بر چنین مادر و پدری و همچنین [درود] بر همسر بزرگوارش 📆تاریخ یادداشت: ۱۴۰۲/۲/۲۰ یادداشت‌های در ابتدای کتب ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
🔰 | 📍سرگرمی و تفریح در روز عید فطر... 🌟روز عیدفطر بود و طبق رسوم ما، همه اقوام و فامیل در خانهٔ پدر مهمان بودند و من نیز از مصطفی خواستم که با هم به این مهمانی برویم. ولی مصطفی گفت شما بروید، من نمی‌توانم بیایم. شب هنگام که مطابق عادت خودمان، مسائل و مشکلات را با مصطفی در میان می‌گذاشتم، از او پرسیدم که چرا امروز به مهمانی نیامدید؟ مصطفی پاسخ داد، امروز روز عید بود و بیشتر بچه‌ های مدرسه نیز برای دیدن اقوام و خویشان خود از مدرسه بیرون می‌روند. ولی حدود ۳۰ نفر از بچه ‌های یتیم هستند که هیچ فامیلی ندارند و به ناچار در مدرسه باقی می‌مانند. وقتی بچه‌ هایی که برای تفریح و دیدار اقوام خود رفته بودند بر می‌گردند، برای بچه‌ های باقی مانده در مدرسه از دیدار فامیل و بازی‌ ها و سرگرمی‌ های خود تعریف می‌کنند. برای اینکه این بچه‌ های یتیم نزد آنها احساس خجالت و افسردگی نکنند. 💬راوی خانم غاده جابر همسر شهید چمران 📕 یادگاران 🌷🌷 ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
🔰 | 📍یک بسیجی ساده ... 🔻در تاریخ شهریور شصت عملیات شهید رجایی و باهنر درکرخه مجید سیلاوی شهید شد بعد از عملیات حاجی را دیدم گفتم: حاجی سیلاوی شهید شد. اولین بار دیدم حاج علی هاشمی نشست بعد گریه کرد. اولین بار در عمرم دیدم که گفت: ((کمرم رو شکست مجید کمرم را شکست)) فقط یکبار دیدمش. والا همیشه تو لحظات سخت جنگ ایشون خونسرد بود با درایت تصمیم می گرفت و دستور می داد و کارش را انجام می داد و رفتارش مثل یک شخص عادی بود. 🌷سردار ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
🤲 🤲 🔰 | 📍پرچم برافراشته 🔻مرحوم آقای بهشتی رضوان‌اللَّه‌علیه یک عنصر قوی، مستحکم و بشخصه یک پرچم برافراشته در سیر انقلاب بود... آن مقداری که در آن دوره به این سیّد بزرگوارِ نورانىِ ارزنده برجسته، دستهای تبلیغاتی دشمن تهمت زدند، به کمتر کسی از عناصر انقلاب در طول زمان این همه اهانتهای خصمانه و بغض‌آلود کردند. گفتند انحصارطلب است، متکبّر است، قدرت‌طلب است، دنبال دیکتاتوری است؛ اما او راه خود را با قدرت و قوّت طی کرد. البته جان خودش را گذاشت؛ اما در واقع با استقامت در این راه، جان و حقیقت و هویّت خودش را به عرش اعلی رساند. 🌷🌷 ــــــــــــــــــــــــــــــــ🔰🔰🔰ـــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۲۶۹ روز ( ۳ سال و ۵ ماه و ۲۲ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. ــــــــــــــــــــــــ💐💐💐ــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
🤲 🤲 🔰 | 📍صبر و استقامت... 🔻وقتی وارد ادوگاه عراقی ها شدیم، عکس بزرگی از صدام را زده بودند روی دیوار، من بدم آمد زدم عکس را انداختم و شکست، سه ماه زیر شکنجه بودم و توی این مدت با وزیر سابق نفت، تندگویان آشنا شدم . یه روز از او پرسیدم که کارت صلیب سرخ دارد یا نه !؟ جواب داد که ندارم . گفتم آقای تندگویان، چون کارت نداری آدرس بده تا برای خانواده ات نامه بنویسم. متواضعانه گفت آدرس من این است، صبر و استقامت.... 🌷🌷 📕 امام سجاد و شهدا ، ص۱۰۸ ــــــــــــــــــــــــــــــــ🔰🔰🔰ـــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۲۷۸ روز ( ۳ سال و ۵ ماه و ۳۱ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. ــــــــــــــــــــــــ💐💐💐ــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
📌شهید"قدرت الله حسین زاده"؛شهیدی که دائم الذکر بود 🔸اسمش قدرت الله بود. قدرت الله حسین زاده. سنی نداشت. خیلی گوشه گیر بود . همه اش تسبیح دستش بود و ذکر می گفت. 🔹گفتند فلانی برو بیارش تو جمع خودمان.توی گردان یک تیم فوتبال داشتیم . گفتم قدرت الله بیا با ما بازی کن. گفت بازی بلد نیستم. ▪️گفتم حالا بیا وایستا دروازه . آمد ایستاد دروازه بان. هر چی توپ آمد رفت تو گل. فقط حرص می خوردیم. ▫️گفتم قدرت الله لااقل یکی از توپ ها را بگیر. تسبیح توی دستش را نشان داد و گفت: غصه نخور من دارم گل ها را می شمارم . □شب عملیات کربلای ۵ گفتم: قدرت الله خدا وکیلی تو چی داری می گی این قدر تسبیح دست گرفتی پچ پچ می کنی؟قسمش دادم که تو رو به حضرت زهرا چی داری می گی؟ ●گفت: دارم می گم «السلام علیک یا اباعبدالله» ،می خوام این قدر این ذکر را بگم که ، دم رفتن یک بار بتونم به خودش بگم و برم. ○در عملیات کربلا ۵ قدرت الله را اصلا ندیده بودم . توی یک لحظه دیدم سر خاکریز نشسته . لحظه ای که من نگاهم بهش افتاد لحظه ای بود که تیر خورد و افتاد سر سنگر. ◇دویدیم بالای سنگر را خراب کردیم، یقه اش را گرفتیم کشیدیم پایین. تیر خورده بود و درد داشت ولی داشت می خندید. 🔻احساس می کردم لبخند رضایت است، بغض کردم که قدرت الله چی شده. سرش را بالا آورد و گفت: السلام علیک یا ابا عبد الله و سرش افتاد. ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
🤲 🤲 🔰 | 🔻 به غیبت کردن خیلی حساس بود می گفت هر صبح در جیبتان مقداری سنگ بگذارید برای هر غیبت یک سنگ بردارید و در جیب دیگرتان بگذارید شب این سنگ ها را بشمارید این طوری تعداد غیبتها یادمان نمی رود و سعی می کنیم تعداد سنگ ها را کم کنیم ... سردار 📕 ستارگان خاکی ــــــــــــــــــــــــــــــــ🔰🔰🔰ـــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۳۰۱ روز ( ۳ سال و ۶ ماه و ۲۳ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. ــــــــــــــــــــــــ💐💐💐ــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
🤲 🤲 🔰 | 🔻 صدای گرمی داشت با یه عده طلبه از تهران آمده بودند همه شان شهید شدند الا محسن ! این اواخر حال عجیبی داشت شبها تا صبح گریه میکرد و روزها شاد و خندان بود، میگفت: همه کارهایم رو کردم آماده و هیچ نگرانی ندارم . به یکی از بچه‌ها گفته بود وقتی شهید شدم این سربند رو ببند رو سینه ام !! جنازه اش که آمد سر نداشت سربند رو بستند به سینه اش روی سربند نوشته بود انا زائر الحسین...... 📕 خط عاشقی ، ج۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــ🔰🔰🔰ـــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۳۰۲ روز ( ۳ سال و ۶ ماه و ۲۴ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. ــــــــــــــــــــــــ💐💐💐ــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
🤲 🤲 🔰 | 🔻 مسئول گروهان بعثت از گردان زهیر ، لشکر 10 سیدالشهدا بود . مداحی هم میکرد و روضه های علی اصغرش عجیب بود .بار آخر هم توی حسینیه سنندج از حضرت علی اصغر (ع) خواند . آخرش هم تیر خورد توی گلویش و مثل علی اصغر شهید شد.... 📕 پلاک ۱۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــ🔰🔰🔰ـــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۳۱۲ روز ( ۳ سال و ۷ ماه و ۳ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. ــــــــــــــــــــــــ💐💐💐ــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
🤲 🤲 🔰 | 🔻 یه تانک عراقی آتش گرفته بود راننده ازش امد بیرون و در حالی که اسلحه دستش بود هاج و واج به اطراف نگاه می کرد بعد قمقمه آبش را در آورد و شروع به آب خوردن کرد یکی از بچه‌ها او را نشانه گرفته بود که علی اکبر اسلحه اش را کنار زد و گفت مگر نمی بینی که دارد آب می خورد ما شیعه (ع) هستیم باید مثل امام رفتار کنیم نه مثل یزیدیان...... 📕 خط عاشقی ، ج۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــ🔰🔰🔰ـــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۳۱۴ روز ( ۳ سال و ۷ ماه و ۵ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. ــــــــــــــــــــــــ💐💐💐ــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━
🤲 🤲 🔰 | 🔻 شب عملیات آمد پای خاکریز کنار بقیه بچه ‌ها مثل یک بسیجی ساده اسلحه دستش گرفت و جنگید . قرار بود نیروی کمکی بفرستند اما خبری نشد. علی برای بررسی موقعیت رفت جلو سر خاکریز یه لحظه بلند شد که تیر خورد به قلبش و افتاد زمین انگار تشنه اش بود ولی کسی آب همراهش نبود خودش سفارش کرده بود قمقمه هاتون را پر نکنید ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده.... سردار 🌷 📕 خط عاشقی ، ج۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــ🔰🔰🔰ـــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۳۱۶ روز ( ۳ سال و ۷ ماه و ۷ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. ــــــــــــــــــــــــ💐💐💐ــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━━🕊🇮🇷🕊━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌺🌸━━━