💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️
⚫️🔸⚫️ 🔸
🔸⚫️ 💠 💠 ⚫️
⚫️ 💠 🌹 🔸
🔸 🌹 💠 ⚫️
⚫️ 💠 💠 ⚫️🔸
🔸 ⚫️ 🔸⚫️
⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️💠
#بیت_المال
#شهیدمدافع_حرم
#حسین_معزغلامی
یک روز قبل از اینکه بره سوریه رفتیم گمرک برای خودش کوله پشتی و لباس نظامی خرید. گفتم حسین مگه اونجا بهتون نمیدن این چیزارو ؟ گفت : اونجا میدن ولی من که توانایی مالی دارم خودم می خرم وسایل اونجا رو استفاده نکنم . حدود ۲۰۰ هزار تومن از پولش هم دستکش خرید و همه رو با خودش برد تا بده به رزمنده ها .
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸
⚫️🔸⚫️
🔸⚫️💠💠
⚫️ 💠🌹
🔸
@shahid_beyzaii
👈حفظ #بیت_المال درمنش شهدا
🍁فاصله ساختمان سپـاه تا مرڪز مخابرات چند ڪيلومتری می شد.
هـر وقـت میخواست زنـگ بزنه به خـونه، می رفت مخـابـرات...
🍁دفتر ڪارش اتاق #ساده ای بود موڪت شده،بدون میز و صندلی. او هیچ گاه اتومبیل شخصی نداشت، حتی دولتی،هیچ وقت از وسایل دولتی استفاده شخصی نمیڪرد...
🍁قبل از رفتن به عملیات زیارت حضرت زهرا (س)خواند. شهادت حضرت نزدیڪ بود و #رمز عملیات هم #یازهرا (س) !
#ڪربلای۵ بود ڪه ترڪش خورد
بردنش بیمارستـان، چند روز بعد ۱۲بهمن ٦۵ شهید شد
آنروز، روز شهادت حضرت زهرا بود.
🌷شهید #عبدالله_میثمی نماینده امام خمینی (ره) در قرارگاه خاتم النبیاء (ص)
@shahid_beyzaii
به حمید گفتم : چی شده امروز بدون عجله صبحونه میخوری ؟ [ حمید چون تعقیبات نماز صبحش طولانی می شد برای اینکه به سرویس محل کارش برسه ، با عجله صبحونه می خورد ]
-گفت : امروز با سرویس نمیرم سر کار.
-با تعجب پرسیدم چرا ؟!
-حمید جواب داد : بخاطر چادری که دادی به همکارم بدم !!! نمیخوام حتی به اندازه سنگینی یک چادر از #بیت_المال (سرویس) #استفاده_شخصی کنم.
"چادر را برای خانم همکارش میبرد حمید اقا"
برگرفته از کتاب "یادت باشد"
#خاطرات_شهدا
#حمید_سیاهکالی_مرادی
#به_روایت_همسر
@shahid_Beyzaii
سوزنهای تهِگرد را زیر انگشتانش نهادند، چشمان زن بسته بود و جائی را نمیدید. ناگهان دستانش را به دیوار کوبیدند و سوزنها را از زیر ناخنها تا ته فرو کردند.
درد، استخوانهای #زن را میسوزاند اما لب از لب نمیگشود.
خاموش کردن ته #سیگار روی بدن زنها از دوران #جنگ_ویتنام مُد شده بود و آمریکائیها کشف کرده بودند زنان"ویت کُنگ" تنها با این شیوه لب به سخن باز میکنند.
ساواکیها زن را روی تخت خواباندند و پس از فحشهای تکاندهنده و سرگیجه آور حالا سیگارهای خود را روی بدن او خاموش میکردند اما بی فایده بود،گویی ساواکیها باید به دنبال راه دیگری میبودند... زن، دیگر جای سالمی برای شکنجه شدن نداشت.
آن زن #مرضیه_حدیدچی بود، دختر انقلابِ ملت که برای آرمانش، تا پای جان ایستاد اما این پایان داستان او نیست. ساواک برای آنکه مقاومت این زن را بشکند آخر کار رفتند دخترانش را آوردند و جلوی چشم مادرشان، دردناکترین شکنجه ها را بر روی آنها شروع کردند.
راضیه و رضوان۱۳-۱۴ ساله بودند که جلوی چشم مادرشان، آنقدر آنها را زدند و با سیگار سوزاندند که زن دعا میکرد دخترکانش زودتر بمیرند تا اینقدر زجر نکشند اما زن مگر حرف میزد! هرگز و همه میدانیم شکنجه فرزند جلو چشم مادر چقدر وحشتناک است اما این کوه صبر لب از لب باز نکرد.
بعد از انقلاب مسئول تامین امنیت غرب کشور شد و ضد انقلاب را شناسایی و تار و مار کرد. سهم او از انقلاب تنها شکنجه و زندان و نبود، دباغ برای تامین مخارج چند خانواده که تکفل آنان را از دوران نمایندگی مجلس بر عهده گرفته بود بعد از دوران نمایندگی مجلس مسافر کشی می کرد. هیچ وقت نه باندی داشت، نه به #بیت_المال دست درازی کرد نه بچه هایش #آقازاده و اشراف شدند.
این روزها، بانوی قهرمان ملت ایران را نه در خیابان انقلاب، بر روی یک سکو و یا یک ترییون در کشور خارجی در حال دهن کجی به مقدسات یک ملت بلکه باید در آرامگاه امام خمینی یافت؛ مرضیه حدیدچی شخصیت کاریزماتیک و گمشده نسل ماست؛نسلی که گویی قهرمان واقعیاش را گم کرده و در غیاب حدیدچیها، آرمانها وارونه میشوند و قهرمانهای تقلبی جای قهرمانهای واقعی را گرفته اند.
(( در ایام مبارک دهه ی فجر انقلاب اسلامی به روح نستوه و پر فتوح این بانوی بزرگوار درود و سلام میفرستیم . با صلوات بر محمد و آل محمد🥀🥀
@shahid_beyzaii💯