eitaa logo
کف خیابان🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8.7هزار ویدیو
58 فایل
تاریخ ساخت کانال:97/1/11 به یاد رفیق شهیدم کانال وقف شهید محمودرضابیضائی مبارزه با فتنه ارتباط با خادم کانال 👈🏽 @Mojahd12
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 سردارشهیددفاع مقدس محمدرضا تورجی زاده . متولد23تیر1343دراصفهان به دنیا آمد . محمدرضاچون از همون اول تپل و خوشگل بود همه با دیدنش به مادر میگفتن عقیقه کنین و صدقه بدین قراربود اسمش محمدباشه؛ که پدرش سفری که به مشهدداشت به دلش افتاد که نام زیبای رضا را به اسمش اضافه کند . مادر میگوید از اول به طور ذاتی باوقار و سنگین بود .. منظم بود و لباس هایش همیشه مرتب بود .. بچه که بود خطرات زیادی از سرش گذشت انگار خدا اورا حفظ میکرد تا سرباز امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف گردد .. از طریق خواهرش با فعالیت های انقلابی آشنا شد و اولین بار با یکی از دوستانش توی مدرسه اعتصاب کردند و شعارهای انقلابی میدادند و اعلامیه پخش میکردند و البته چندین بار حسابی از ماموران شاه کتک خوردند .. بعد ازانقلاب فعالیت هایش بیشتر شد و در کنار مسجد ذکرالله ، با کانون ها همکاری میکرد .. روزسخنرانی بنی صدر توی اصفهان هم حسابی از خجالتش درآمدند و شعار می داند .. که بعدش کلی باز کتک خورد .. وقتی که امام خمینی حکم دادند که برای رفتن به جبهه اجازه پدر شرط نیست .. درسش را رها کرد وساک سفر بست و راهی جبهه شد ...توی عملیات های زیادی توفیق حضور داشت و خاطرات زیادی دارد خیلی از دوستانش هم ازدست داد که خیلی برایش سخت بود ... کلی از خاطراتش در جبهه بوسیله گزارشگران ضبط شده و میتوانید تهیه کنید و گوش کنید ... به حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی ارادت داشتن واغلب روضه ی مادررا میخواند .. توی جبهه مداحی میکرد و مداح بنامی بود بین رزمندگان اسلام ... بچه ها رزمنده صدایش را خیلی دوست داشتن و هرجاکه مداحی می کرد آنجاکربلا می شد .. صوت مداحی های شهید موجودهست .. دائم الوضو بودن ؛ وسعی میکرد علاوه برنمازهای واجب ، نمازمستحبی مخصوصادنماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف رابخواند .. حتی موقع رانندگی سوره هایی که حفظ بود را می خواند .. خیلی به فکر آخرت بود وتوی بدترین شرایط نمازشبش ترک نمیشد .. درانتخاب دوست خیلی دقت داشت و ملاک دوستی را ایمان می دانست .سید رحمان هاشمی یکی از بهترین دوستانشون بودن که بعدازشهادتش خیلی به محمدرضا سخت گذشت و وصیت کردکه کنارسیدرحمان دفن بشه به دستورهای امام خمینی خیلی پایبند بود و ارادت خاصی به امام خامنه ای داشت که اون موقع رییس جمهور بودن و در وصیتنامشم به این موضوع اشاره کردن .... ( پیام من این است که قدر امام و ولایت فقیه را داشته باشید) .. واین دو بیت روهم برای حاج حسین خرازی از پشت بی سیم خواند که خود حاج حسین خواسته بودن که براش بخواند .. در بین آن دیوار و در زهرا صدا میزد پدر دنبال حیدر میدوید از پهلویش خون میچکید آخرین باری که به مشهدرفت از آقاحاجت شهادتش را خواست .. همون شب قبل از اولین تشرف خواب دید آقا فرمودبیا و حاجتت را بگیر .. همانجا کفن خرید و به خواهرش گفت : که بعدازشهادتم هول نشوید و کفن من آماده است .. بالاخره1366/2/5 درعملیات کربلای 10درحالیکه خودش فرمانده بود و رمز عملیات یازهرا سلام الله علیها بود ؛به آرزوی دیرینه اش که همانا شهادت بود رسید .. و همچون مادر سادات با زخم پهلو و بازو به دیدار حضرت زهرا سلام الله علیها رفت .. 6روز بعد پیکرش به اصفهان آمد و مادر عزیزش به دیدارش رفت .. و یک شیشه عطر و شانه از کیفش درآورد و موهای فرزند شهیدش را شانه کشید و آرام زمزمه میکرد پسرم به آرزویت رسیدی .. و بنابر وصیتش بر روی سنگ مزارش نوشته شده یازهرا .. ودرگلستان شهدای اصفهان کنار مزار دوست شهیدش سید رحمان هاشمی آرام گرفت . ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢🌹🕊🌹 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 محمدرضا بعد از عملیات والفجر هشت شدیدا مجروح شده بود و پایش در گچ بود ..دوستانش برای عیادتش زیاد به خانه ما رفت و آمد داشتند .. از طرفی خواهرش هم زایمان کرده بود و من خیلی کار و مشغله داشتم .. یک روز وقتی به خانه برگشتم دیدم که محمدرضا عصاها را زیر بغلش گذاشته و با همان تن دردمند ایستاده و ظرف ها را میشست ؛ محمدرضا تحمل نداشت که مشغله ی زیاد و رنج مرا ببیند .. هروقت کاری نداشتیم میرفت یک گوشه و در فراق دوستان؛ به خصوص رحمان گریه میکرد. خودش تعریف میکرد: بعد از شهادت رحمان یک شب خوابش را دیدم. یقه اش را گرفتم و گفتم :(بی انصاف مگه قرار نبود باهم بریم؟"شهید بشیم" پس چرا؟!!!!..) رحمان دستان مرا رها کرد و گفت :(محمد،این طرف قضایای دیگری است) . ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 یکی از دوستان دبیرستانی میگفت: از محمدرضا پرسیدم چه کار کنم که توفیق رفتن به جبهه را پیدا کنم؟! گفت: توفیق نمیخواهد؛برو بسیج ثبت نام کن تا تکلیفت را ادا کنی. محمدرضا به‌ فراگیری و بهره‌مندشدن از احادیث و سخنان بزرگان دینی اهمیت می‌داد. یک دوره کتاب اصول کافی و یکی چند کتاب روایی دیگر را تهیه کرده و با برخی دوستانش تصمیم‌گرفته بود روزی یک حدیث بخوانند و به‌آن عمل‌ کنند. رابطه محب و محبوب ‌عجیب است و اسرار و رموزی‌ دارد. محمدرضا ارادت زیادی به حضرت زهرا سلام الله عليها داشت و این ارادت سبب ‌شد جراحات منجر به شهادتش مانند آن مظلومه شهیده‌ باشد. علت شهادت محمدرضا، زخم عمیق بر پهلو و جراحاتی بر بازو وکمر بود! یکی ازهمرزمانش می گوید بازوی او به شکل قلب جراحت دارد این موضوع برای همرزمان شهید مایه تعجب و بسیار حیرت‌انگیز بود. لذا تاکید داشتندکه درکتاب به‌صورت مجزا به این موضوع پرداخته شود . به‌خاطر دارم در ایام محرم، شهید تورجی‌زاده لباس سیاه به‌تن کرده، به اتفاق دوستانش دسته عزاداری و سینه‌زنی به‌راه می‌انداخت و مانند یک نیروی عادی در جمع ‌رزمندگان مشغول عزاداری و سینه‌زنی می‌شد. رفتار او باعث می‌شد بقیه ‌نیروها نیز تشویق شده، با شور و توجه بیشتری عزاداری‌کنند. ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 شهید تورجی زاده .. مطیع ولایت فقیه بود. درباره ولی فقیه می‌گفت که فرمانش حکم بلدچی عملیات را داردکه اگرکسی جلوتر برود، هلاک می‌شود و اگرهم عقب بماند، کشته می‌شود. آن‌قدر به امام علاقه داشت که اگر می‌گفتند امام تب کرده، تورجی می‌مُرد. خیلی تابع دستورهای فرماندهی بود. به مقام معظم رهبری، آیت‌الله خامنه‌ای- که آن زمان رئیس جمهور بودند- و شهید بهشتی ارادت می‌ورزید. هنگام پیاده‌روی محمد در کنار ستون می‌ایستاد و بلندبلند این شعر را می‌خواند و بچه‌ها تکرار می‌کردند:‌ اگر تیر مسلسل‌ها، شکافد سینه ما را نخواهیم دست بیعت را، جداسازیم ز روح الله اگرشلیک موشک‌ها بسوزاند تن مارا نخواهیم دست بیعت را، جدا سازیم ز روح الله اگر امواج دریاها، ببلعد این تن ما را نخواهیم دست بیعت را، جدا سازیم ز روح الله ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 دوران نوجوانی هنگامی که به مشهد مقدس مشرف می شدیم من دوست داشتم بابرادرم به حرم بروم وکمترپدرراهمراهی می کردم. باهم می رفتیم ومکانهای مختلف حرم رامی دیدیم می گفتیم می خواهیم جاهای حرم راکشف کنیم! برایمان نوعی تفریح وسرگرمی بود بعد کمی زیارت می کردیم وبرای نماز جا می گرفتیم. موقع اذان که می شده من می گفتم باید بروم دستشویی، محمدرضای(حدوددوازده ساله) که می دید ازفیض نمازجماعت محروم شده خیلی عصبانی می شد دست مرامی کشید و بداخلاقی می کرد. بعدها وقتی بزرگ شده بودیم ومن اصلا موضوع رافراموش کرده بودم. این خاطره رابازگو و "مرتب" ازمن معذرت خواهی می کرد. حتی دریکی ازنامه ها دوباره این مطلب رابازگو وازمن حلالیت طلبید!.  از همان کودکی رقیق‌القلب و مهربان بود. اگر اختلافی با برادر یا خواهرانش پیش می‌آمد، دوست داشت زود آشتی کند. اگر خواهرانش با هم دعوا می‌کردند، غصه‌دار و ناراحت می‌شد و می‌خواست آن‌ها را زود با هم آشتی دهد. خواهرانش که از این حالات او خوششان می‌آمد، گاهی با هم دعواي ساختگي می‌کردند تا او با چهره‌اي نگران و با زباني تمنّامند برای آشتی دادن بیاید. ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢🌹🕊🌹 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 او (شهید)همیشه سعی می‌کرد آزارش به کسی نرسد و اگر حرفی می‌زد و احتمال می‌داد طرف مقابلش ناراحت شده، زود عذرخواهی می‌کرد. اگرکدورتی پیش می‌آمد، زود تصمیم به آشتی می‌گرفت؛ هرچند فرد مقابل از او کوچکتر بود. آمدم پایین و به بچه‌ها گفتم: ما راه را در این بیابان گم کرده‌ایم و الان هم وسط عراقي‌ها هستيم و هيچ راهي نيست؛ مگر اين‌كه به آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف ) توسل پيدا كنيم؛ بلكه خود آقا راه چاره‌ای نشانمان بدهند. همين‌كه من اين را گفتم، همه بچه‌ها که زخمی و در به داغان و روحیه باخته‌بودند، هنوز حرفم تمام نشده بودكه صداي گريه‌شان بلند شد. ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢🌹🕊🌹 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 تورجی فقط سینه نمی زد بلکه واقعا عاشق اهل بیت بود، رهروسیره عملی امام حسین علیه السلام بود .. همینطورزبانی ابراز علاقه به حضرت رضا علیه السلام نمی کرد ، بلکه سعی می کرد احادیث آن بزرگوار را بخواند وعمل کند . توی همین گیرودار بود كه ناگهان دشمن شروع كرد به آتش ريختن. بچه‌ها شروع کردند به «یا زهرا» و «یا مهدی» گفتن. ایشان (حجت الاسلام ترکان که به سختی مجروح بود) متوجه شدکه بچه‌ها کمی ترسیده‌اند . در همان حال اغمايي كه بود، سه مرتبه گفت: «نماز آيات واجب شد . نماز آيات واجب شد . نماز آيات واجب شد و خودش شروع كرد به خواندن نماز آیات.» بعد هم دو ركعت ديگر نماز خواند و دست راستش را گذاشت روي پيشاني‌اش وگفت:« أشهد أن لا اله الا الله و أشهد أن محمدا رسول الله و أشهد أنّ عليا ولي الله» و شهيد شد !!! (شهیدتورجی این قسمت ازخاطرات را همراه با گریه بیان مي‌كند). ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢🌹🕊🌹 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 او(شهید تورجی زاده) همیشه با وضو بود و این‌قدر براین موضوع مواظبت وتاکید داشت که ما هم تحت تاثیر قرارگرفته و سعی می‌کردیم همیشه باوضو باشیم .. بسیار اهل نماز بود و علاوه بر نمازهای واجب، پیوسته نوافل ویا نمازقضا ویا نمازهای مستحبی مثل نماز امام زمان را می‌خواند. با قرآن ومفاتیح و ادعیه مأنوس بود .. قرآن کوچکی همراه داشت که تا فرصتی پیدا می‌شد، شروع به‌خواندن می‌کرد؛ حتی هنگام رانندگی سوره‌هايی که حفظ بود و یا زیارت‌ عاشورا می‌خواند؛ مثلا هنگام بازگشت از مسجد برای تعقیب نمازعشا سوره واقعه را می‌خواند .. سعی ‌می‌کرد مستحبات را انجام دهد و مکروهات را ترک‌کند .. گاهی به ما و همرزمانش موارد مکروه یا مستحب را گوشزد می‌کرد. زخم‌های عمیقی در پهلو و پشت وکتف راستش ایجاد شده بود و بیهوش بود. یکی از بچه‌ها‌گفت:« قلبش کار می‌کند. من پلک‌هایش را دیدم؛ ولی کمتر امید دارم. خدایا! تو نجاتش بده!» « لب‌های محمد به‌آرامی حرکت می‌کند.» معلوم بود مناجات می کند من گوشم رانزدیک بردم ولی چیزی نشنیدم مش‌رجبعلی، مسؤول تدارکات به دنبال دوربین بود! می‌گفت:« باید عکس بگیرم.» ببین محمد چه لبخند قشنگی دارد! نکته‌ای‌که این‌جا باید ذکرکنم، این‌که من بعد از شهادت ایشان، خوابش را دیدم .. در عالم رویا دیدم که با لباس سپاه و همان هیبت همیشگی وارد اتاق شد .. من بلند شدم و او را درآغوش‌گرفتم؛ درحالی‌که می‌دانستم شهید شده است . همین‌طور که داشتم او را می‌بوسیدم، پرسیدم:« محمدآقا! توانستی امام زمان را ببینی؟» گفت:« درآغوشش‌گرفتم!» ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢🌹🕊🌹 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 وظیفه ماست که از کیان اسلام دفاع کنیم ، بایدهمیشه در صحنه حاضرباشیم .. سعی کنیم روحیاتمان را با روحیات خانواده های شهدا ؛ مفقودین ؛ اسرا ؛ وفق دهیم ... قدر شهدا وخانواده های آنان را بدانیم .. جلوی چشم کسانیکه هنوز چشم به راه عزیزانشان هستند کاری نکنیم که دلشان را به درد بیاوریم .آنهایی که پیرو انقلاب نیستند بدانند که باید حسابشان را از این مردم و این مملکت جدا کنند .. بدانند که ما انقلاب را به دست گرفته ایم و پای همه ی اتفاق هایش هم ایستاده ایم تا تک تک ما زنده هستیم نمی گذاریم دشمنان اسلام کاری از پیش ببرند .. ما سربازان آقا امام (زمان عج الله تعالی فرجه شریف ) هستیم ونمی توانیم دلبسته ی دنیا باشیم ، ما پشت پا زدیم به دنیایمان و نمی توانیم بمانیم .. و شماهایی که در شهرها زندگی می کنید را سفارش به حفظ حجاب می کنم زیرا که هر رزمنده ای که شهید شده است وقتی وصیتنامه اش را باز می کنیم می بینیم که در مورد حجاب توصیه کرده اند . نگذاریدکه خون شهدایمان پایمال شود و می بینیم که عده ای صراحتا دارند با مسئله حجاب مخالفت می کنند ؛ من و هم رزمانم جداً از مسولین می خواهیم که اگر قدرت این کاررا دارند به این موضوع بی حجابی رسیدگی کنندو جلوی این کاررا بگیرند چرا که اصلی ترین مسئله حجاب می باشد .. ان شاء الله خداوند توفیق بدهد که بتوانیم روحیاتمان را با روحیات حضرت علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها)وفق دهیم و بدانیدکه همه ی ما رفتنی هستیم این نحوه ی رفتن است که مهم است یکی با ذّلت می رود ویکی با عزّت مثل شهدامیروند و لقاء خدارا در آغوش می گیرند ، باید سعی کنیم لبیک گویان الاهی باشیم ( ارجعی الی ربک ) گویان باشیم .. و بدانیدما به جبهه ها آمدیم یا با پیروزی به شهر هایمان بر می گردیم ویا با شهادت از دنیا می رویم . "والسلام " (این متن حاضراز روی صدای ماندگار خود شهید محمد رضاتورجی زاده تایپ شده است و خدمت دوستان ارسال گردید .) ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢🌹🕊🌹 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ای شهید !! شهادت اتفاقی نیست ,شهادت آخری در طی مراحل عاشقیست,همانا مثل تو که عاشق مادرت زهرا بودی , از هر فرصتی برای روضه مادر استفاده میکردی , و پهلویت آسیب دیده و همانند مادرت شهید شدی, تو به آخر عاشقی رسیدی , حتما مادرت زهرا هم بر بالینت آمد و سرت را بر زانویش گرفت , خوشابحالت که شهید راه عشق شدی.... شفاعتمان را از مادرت زهرا بگیر.... تقدیم به روح بزرگ شهید تورجی زاده (دلنوشته:فدای حرم) ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢🌹🕊🌹 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 حرف خاص ... حرفی ازجنس دل حرفی از جنس دخترانه ... حرفی برای مادر ... نمیدانم حرف هایم را ازکجا شروع کنم.... نمیدانم برای حرفی که میخواهم بگویم مقدمه ای یافت میشود؟!!!! بیخیال مقدمه،میروم سر اصل مطلب .. این روزها که سراغ شهدا در پی رسم وراهشان میروم ، هر شهیدی باهر نامی،باهر ویژگی به چند امر مشترک میرسم ... "مادرم زهرا" "سفارش به حجاب وعفت" "شهادت به رسم مادر" "جاویدالاثر" "سرنهادن بر دامن مادر" "سربند یازهرا" نمیدانم اتفاق عجیبی است یا برای من عجیب جلوه میکند شهیدان: ابراهیم هادی.... محمد اسدی.... حجت اسدی... محمد هادی ذوالفقاری.... تورجی زاده.... و.... حال بماند که نام مادر غوغامیکند ، سراغ ائمه هم که میرویم تانام مبارکشان می آید همه سر برمیگردانند در جست وجوی شخصی که نام مادر را بر زبان جاری کرده ... به خود هم که رجوع میکنم ،نام زهرا از بین اسم های مختلف قبل از تولد نه یک بار بلکه دوبار در خواب سفارش میکنند که اسم انتخاب شده را بر نوزاد بگذارند.... از مادرم زهرا دویادگار رسیده؛اسم و چادر خاکی.... حال که به اینجا رسیده ام به تک تک شهدا قول میدهم تمام وجودم را قوه گیرم وتا آخرین نفسی که درجانم است،حرمتش رانگه دارم... امّا..... یک چیز دیگر میخواهم بگویم ..... میخواهم وصیت کنم.... "وصیت میکنم،بعد از مرگم قبل از چیدن سنگ های لحد چادر مادرم زهرا را روی سینه ام قرار دهند...." میخواهم در روز محشر هنگامی که عدل الهی برقرار است و دستانم خالی تر از خالیست وقتی میپرسند چه از دنیا توشه آورده ای ؟! ... بگویم چیزی جز چادر مادرم ندارم ... ای کاش آن روز که درسیاهی گناهانم غرق شده ام ودر اوج بی پناهی ها درپی پناهگاهی آواره گشته ام، مادرم زهرا انگاه جلو بیاید وبگوید:.... این بنده حسابش بامن است دخترمان بوده وهست ...وقصه ی من همان طور بی مقدمه تمام میشود !!! "الّلهم صلّ علٰے فاطمة وأبیها وبَعلها وبنیها وسِر المسْتودَع فیها بعدد ما أَحاط به علمک" (ارسالی : خانم زهرا قدسی) ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢🌹🕊🌹 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 سلام بر محمدرضا ی شهیدم .. برادرم .. سلام بر سردار و فرمانده گردان یازهرا سلام الله علیها... سلام برتو که نام مادر بر سنگ مزارت حک گشته است و سالهاست که زائرانت به عشق زیارتت صف میکشند و در گرد شمع وجودت حلقه میزنند و ملتمسانه از تو شفاعت و دعای خیر طلب میکنند .. چرا که شما بزرگواران با روی سفید و رستگار به پیش خداوند رحمان و رحیم پر گشودید تا همانطور گفته بودی لقاء شیرین خدا را در بر گیری ... عزیز شهیدم .. محمد رضا بنا بر وصیتت که سر به خانواده ی شهدا بزنید من نیز امروز از راه دور جویای احوال مادر گرامیت شدم و با تلفن عرض ادب و ارادت داشتم خدمتشان ..‌واز ایشان خاستم که سر نمازهایش دعا گویمان باشد .. و خوشحالم که صدای ایشان را شنیدم و ای کاش می توانستم حضوراً در خدمتشان باشم و گوش جان بسپارم تا از خستگی این سالها برام بگوید خستگی فراق فرزند دلبندش .. کلی از خاطراتت این چندسال برایش گفتم که با شهدا بودم و در راه شما و با شما انس گرفتم با تمام‌شهدا ..‌ ای عزیز آیا روزی میرسد که ماهم در میان کاروان شهدا و صدیقین جایگاهی داشته باشیم‌ .. بخدا دلتنگتان هستم ..‌ درد فراق کهنه ای که سالهاست بر قلبم نشسته است .. فراقی که بوی خدا میدهد بوی عطر مادرمان زهرا مرضیه سلام الله علیها را می دهد .. قبر مخفی مادر و بسته شدن راه بقیع غریب مزار چهار امام مظلوممان و ویران کردن‌ بارگاه حضرت سکینه سلام الله علیها در سوریه .. شهادت مظلومانه ی تک تک جیگر گوشه هایمان شیعیان و مسلمانان جهان اسلام در گوشه گوشه دنیا این دل را بی قرار وبی تاب گردانده ... آری محمدرضای عزیزم رسالت خون شما عالی مقامان را بر دوش داریم .. خدا کند که در زمان غیبت مولا صاحب الامرو الزمان اراوحنا له الفداه روسیاه نگردیم .. دعایمان کن که محتاج دعاییم برادر .. برادرشهیدم دوستت دارم بیشتر ازخودم و کمتر از خدایم ... تو نیز قول شفاعتمان ده .. آرزوی روز ظهور و فرج آقا و سلامتی و طول عمر با عزت ایشان و خانواده ی محترم شهدا بویژه مادر عزیزت را از خدای باری تعالی خواهانم .. امیدوارم عاقبت بخیری روزی همه عاشقان راه حق گردد و دشمنان اسلام و مسلمین ریشه کن گردند .. ای شهید در جواب دعاهایم آمین گویمان باش .. تا اجابت گردد .. (شادی روح پاک شهدای اسلام صلوات) (دستجردی : ۱۳۹۵/۱۱/۲) ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢🌹🕊🌹 @shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 الحمدالله رب‌العالمین، شهادت می‌دهم که معبودی جز الله نیست و برای رشدانسان‌ها پیامبرانی فرستاده که نبی اکرم محمد ابن عبدالله "صل الله علیه وآله وسلم " خاتم آناناست .... او نیز برای استمرار راه صحیح این امت و عدم انحراف از مبانی عالیه اسلام حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود معرفی نمود ... شهادت می‌دهم قیامت حق است و میزانی برای سنجش اعمال وجود دارد ... بهشت و دوزخ حق است و اجر و جزایی در پی اعمال است ... امشب که قلم بر کاغذ می‌رانم ، انشا الله هدفی جز رضای دوست و انجام وظیفه ندارم ؛ در راه وظایفی که بر عهده‌ام گذاشته شده از ایثار جان و ... هیچ دریغی ندارم ... زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود ، امروز بعد از گذشت این مدت راغب‌تر شده‌ام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن رابنماید ... خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت به تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون ... خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز ... اگر در این مدت بر این نعمت بزرگ شکری درخور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم بر من ببخش ... خدایا معیار سنجش اعمال خلوص است ... من می‌دانم اخلاصم کم است ، اما اگر مخلص نیستم امیدوارم ... اگر گناه و معصیت کورم کرده ، بینای رحمتم . با لطف و کرم خود مرا دریاب که بالیاقت فرسنگ‌ها راه است ... هم رزمانم، سخنی با شما دارم ... همیشه گفته‌ام : بسیجی‌ها، سپاهی‌ها ... این لباسی که بر تن کرده‌اید خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس لیاقت خود را به اثبات برسانید ... نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید ... روز به روز بر معنویت و صفای روح خودبیفزایید، نماز شب را وظیفه خود بدانید ، حافظی بر حدود الهی باشید ، در اعمال خوددقت کنید که جبهه حرم خداست ؛ در این حرم باید از ناپاکی‌ها به دوربود ... عزیزانم ، امام را همچون خورشیدی در بربگیرید، به دورش بچرخید، از مدارش خارج نشوید که نابودیتان حتمی است ... پدر و مادرم سخن با شما بسی مشکل است میدانم این داغ با توجه به علاقه‌ای که به من داشته‌اید بسیارسخت است ... پدرم مبادا کمر خم کنید ... مادرم مبادا صدای گریه‌ی شما را کسی بشنود ... پدر و مادرم همان‌طور که قبلاً مقاوم بودید در این فراز از زندگی‌تان نیز صبر کنید و با صبرتان دشمن را به ستوه آورید، دوست دارم جنازه‌ام ملبس به لباس سپاه بوده و به دست شما در قبر گذارده شود؛ مرا از کودکی خود از محبان حسین (علیه السلام) و زهرا(سلام الله علیها) تربیت کردید ... از طعن دشمنان نهراسید ... نهایت و اوج محبت فانی شدن در راه معشوق است و من فانی فی الله هستم ... همه باید برویم که انالله و اناالیه راجعون ... فقط نحوه‌ی رفتن مهم است وبا چه توشه‌ای رفتن ... برادر و خواهرانم : در زندگی خود ، جز رضای حق را در نظر نگیرید ، هرچه می‌کنید و هر چه می‌گوییدبا رضای او بسنجید؛ به خاطر یک شهید خود را میراث خوار انقلاب ندانید ... اگر نتوانستم حق فرزندی و برادری را برای شما ادا کنم حلالم کنید ... من همه رابخشیدم، اگر غیبت و تهمت و ... بوده بخشیدم؛ امیدوارم شما هم مرا عفونمایید ... ببخشیدم تا خدا هم مرا ببخشد ...اگر جنازه‌ای از من آوردند دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسید : یا زهرا (علیهاالسلام) از طرف من از همه فامیل حلالیت بطلبید ... خدایا سختی جان کندن را بر ما آسان فرما ... در آخرین لحظات چشمان ما را به جمال یوسف زهرا (علیهاالسلام) منورفرما ...خدایا کلام آخر ما را یا مهدی و یا زهرا قرار بده ...خدایا در قبر مونسم باش که چراغ و فرش و مونسی به همراه ندارم ... خدایا ما را از سلک شهیدان واقعی که در جوار خودت در عرش الهی در کنار مولاحسین (علیه السلام) هستند قرار بده. (والسلام _ محمد رضا تورجی زاده ) ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢🌹🕊🌹 @shahid_beyzaii