⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سردارشهیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#ظرف_شستن
#ازلسان_مادر
محمدرضا بعد از عملیات والفجر هشت شدیدا مجروح شده بود و پایش در گچ بود ..دوستانش برای عیادتش زیاد به خانه ما رفت و آمد داشتند .. از طرفی خواهرش هم زایمان کرده بود و من خیلی کار و مشغله داشتم ..
یک روز وقتی به خانه برگشتم دیدم که محمدرضا عصاها را زیر بغلش گذاشته و با همان تن دردمند ایستاده و ظرف ها را میشست ؛ محمدرضا تحمل نداشت که مشغله ی زیاد و رنج مرا ببیند ..
#شهیدسیدرحمان_هاشمی
هروقت کاری نداشتیم میرفت یک گوشه و در فراق دوستان؛ به خصوص رحمان گریه میکرد.
خودش تعریف میکرد: بعد از شهادت رحمان یک شب خوابش را دیدم. یقه اش را گرفتم و گفتم :(بی انصاف مگه قرار نبود باهم بریم؟"شهید بشیم" پس چرا؟!!!!..)
رحمان دستان مرا رها کرد و گفت :(محمد،این طرف قضایای دیگری است) .
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
@shahid_beyzaii