🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌸 ❄️ 🌸🌸 ❄️ 🌸🌳
🌳 ❄️❄️ 🌸 ❄️❄️ 🌳
❄️🌹❄️ ❄️🌹❄️
❄️🌹🌹❄️ ❄️🌹🌹❄️
❄️🌹🔸🌹 ❄️ 🌹🔸🌹❄️
❄️🌹🌹❄️ ❄️🌹🌹❄️
❄️🌹❄️ ❄️🌹❄️
❄️❄️ 🌸 ❄️❄️
🌳🌸 ❄️ 🌸🌸 ❄️ 🌸🌳
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
#نحوه_مجروحیت
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیددفاع_مقدس
#محمد_حیدری
محمد آقا در عملیات بیت المقدس که برای آزاد سازی خرمشهرصورت گرفت شرکت کرد و در آنجا از پشت شانه راست تیری به سمت قفسه سینه اش اثابت کرد و مجروح شد. که به حالت بیهوش او را به بیمارستانی در اهواز بردند و تحت عمل جراحی قرار گرفت. محمدآقا تعریف می کردند: در اتاق عمل چون خودم به خاطر مجروحیتم بیهوش شده بودم دیگر دکترها مرا با دارو بیهوش نکرده بودند و وقتی می خواستند گلوله را از سینه ام با فشار دست بیرون بیاورند می فهمیدم و با صدای زمین خوردن گلوله به هوش آمدم وبه دکتر گفتم: تیر بود یا ترکش؛ دکتر گفت: به موچ دستت میبندم ببین چی بوده !!
#عطش_آب
معمولا ایران بیشتر عملیاتهایش را در شب انجام می داد چون نیروهای صدام زیاد در شب مسلط نبودند که بجنگند . و عملیات بیت المقدس نیز در شب شروع می شود و محمد آقا تعریف می کرد وقتی مجروح شدم خیلی تشنه شدم و عطش فراوان داشتم و شنیده بودم که آب برای مجروحین خوب نیست ولی از تشنگی زیاد سینه خیز در تاریکی ساکم را پیدا کردم و قمقه آب را برداشتم و یک نفس سر کشیدم و به همین خاطر جای زخمم خونریزی کرد و وقتی راست
می خوابیدم از زیر سرم تا نوک انگشتان پایم غرق در خون می شد و وقتی به پهلو می شدم یا بر می گشتم بقدری جای زخم می سوخت که صبرو طاقتم تمام می شد و تا صبح به همان حال بودم و ساعت ۷ صبح مرا به بیمارستان اهواز بردند .
(محمد آقا به اندازه یک گردی کف دست پشت شانه اش جای زخم عمیقی بود که خیلی اذیت شد تا کمی حالش بهتر شد )
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌸 ❄️ 🌸🌳
🔸 ❄️🌹❄️ 🔸
🌳🌸 ❄️ 🌸🌳
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳