🔸عقاب تیزپرواز..
#قسمتِاخر
" تواضع و فروتنی:
با وجود رشادتها و مقام والایی که داشت، شهید عاصمی بسیار متواضع و فروتن بود. او هیچگاه خود را برتر از دیگران نمیدانست و با همه با احترام و فروتنی رفتار میکرد.
خدمت به خلق خدا:
شهید عاصمی همواره در تلاش بود تا به مردم خدمت کند و مشکلات آنان را رفع کند. او در دوران حیات خود، فعالیتهای عامالمنفعه بسیاری انجام داد و منشأ خیر و برکت برای بسیاری از مردم بود.
شهید حاج عباس عاصمی، نمونهای از یک انسان کامل و الگویی تمامعیار برای نسلهای آینده است. ما باید با مطالعه زندگی و سیره شهدا، راه آنان را ادامه دهیم و برای سربلندی ایران اسلامی تلاش کنیم. "
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
#داستانک
📌@shahid_abbasasemi
سردار شهید حاج عباس عاصمی
🔸رفاقتیازجنسنور #قسمتِشانزدهم _دلنوشته حاج حسین کاجی برای شهید عباس عاصمی "هرگز آن روز از یادم
🔸رفاقتیازجنسنور
#قسمتِآخر
_دلنوشته حاج حسین کاجی برای شهید عباس عاصمی
" آری برادرم! این روزها خیلی بیشتر از گذشته به رفتار و کردارت فکر میکنم. واقعاً بهشت را به بها دهند، نه به بهانه. کمتر کسی را در این روزگار میشناسم که عنوانهای مسئول تفحص لشکر 17، مسئول نمایشگاه هفته دفاع مقدس قم، مدیر کاروان کربلا و حج و مسئولیت اطلاعات سپاه علیبن ابیطالب برایش تعلقات دنیوی ایجاد نکند. حقوق ماهانهاش را سه جا تقسیم کند؛ یک قسمت را برای خانواده، یک قسمت را برای فقرا و محرومان و یک قسمت را هم برای عزاداری اهلبیت(ع) خرج کند. از حداقل امکانات سپاه استفاده میکردی. با موتور هوندا اینطرف و آنطرف میرفتی. هیچکس باورش نمیشد که تو صاحب پست و مقامی در سپاه باشی. همیشه خودت را وقف مردم میکردی. یادش بهخیر! گاهی که وارد اتاق کارت میشدم، کیسه نان خشک و پنیر را ـ که هنوز مقداری از آن در محل کارت هست ـ تعارف میکردی و میگفتی، مال حلال بخور.
آری عزیز سفرکرده! درست است که آخرت، یومالحسرت است؛ اما بعد از رفتن تو، با تمام وجود باور کردم که دنیا هم میتواند برای بعضیها مثل من یومالحسرت باشد. بعد از شهادتت بارها حسرت خوردم که چرا ماندهام؟ کاش من هم حرف ابوالشهیدین، حاجآقا «احمدلو»، امامجمعة فقید غرقآباد ساوه را گوش میکردم که به پسرش حاجمحمود، میگفت، محمود، پسرم! اگر در دنیا میخواهی با اهل بهشت همنشین شوی، با عباس نشست و برخاست کن.
و عاقبتِ آن نشست و برخاست این شد که حاجمحمود هم با تو همسفر شد و پرواز کرد، ولی من باز جا ماندم و لحظهشمار آن عهدها و قرارهایی هستم که باهم داشتیم. لطفاً قرارمان یادت نرود، من سخت منتظرم.
من ماندهام و بغض لحظههایی کوتاه
با چهره خیس نور در بارش ماه
یک حس غریب در دلم میگوید
هنگام شهادت است انشاءالله
منتظر دیدارت،
برادرت_ حسین.."
"پایان"
#داستانک
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
📌@shahid_abbasasemi