🔸عقاب تیزپرواز..
#قسمتِسوم
" ما وظیفه داریم که یاد و خاطره این شهیدان والامقام را گرامی بداریم و راه آنان را ادامه دهیم.
در ادامه به برخی از ویژگیهای بارز شهید عاصمی اشاره میکنیم:
شجاعت و دلیری: شهید عاصمی در میدان نبرد، از شجاعت و دلیری بینظیری برخوردار بود و بارها جان خود را در راه دفاع از اسلام و انقلاب به خطر انداخت.
تعهد و ایمان: تعهد و ایمان عمیق به اسلام و انقلاب، از مهمترین ویژگیهای این شهید والامقام بود. او همواره در مسیر حق و حقیقت گام برمیداشت و از هیچ تلاشی برای دفاع از ارزشهای انقلاب دریغ نمیکرد. "
ادامه دارد..
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
#داستانک
📌@shahid_abbasasemi
🔸رفاقتیازجنسنور
#قسمتِسوم
_دلنوشته حاج حسین کاجی برای شهید عباس عاصمی
"عملیات «والفجر 8» را یادت هست که با گردان «حضرت رسولاکرم(ص)» در کارخانه نمک بودیم؟ آنقدر توپ خمپاره کنارت خورده بود و آب شور دریاچه را به سر و رویت پاشیده بود که خیلی بانمک شده بودی. دشمن، حوضچه نمک را حوضچه آتش کرده بود و باوجودی که حرکت از یک سنگر به سنگر دیگر مشکل بود، صدها متر میرفتی و میآمدی تا آب، مهمات و غذای دسته را هرجور که شده، فراهم کنی. گاهی تکتیرانداز میشدی، گاهی آر.پی.جی زن، گاهی تیربارچی و گاهی وقتها آنقدر به عراقیها نزدیک میشدی که در جنگ تنبهتن و پرتاب نارنجک، دشمن را خسته میکردی. چهقدر سخت بود؛ آنلحظه که از بچهها جدا شدی و خمپاره در کنارت منفجر شد. تو مجروح شدی و کسی نبود که در زیر بارانِ آتش، زخمهایت را ببندد. خودت دستبهکار شدی و امدادگر خودت شدی. نای حرکت نداشتی و میخواستند به عقب منتقلت کنند، ولی تو مخالفت میکردی. نمک روی زخم، دردت را دوچندان میکرد. به هر زوری بود، به عقب منتقلت کردند. در بیمارستان به پرستار احتیاج داشتی، ولی کسی را خبر نکردی تا اجرت پیش خدا محفوظ بماند.
چند ماهی خانهنشین شدی، ولی بیکار نبودی؛ درس و مطالعه همدمت بود. بعد از «کربلای 1» که کمی بهتر شدی، دوباره با گردان «حضرت ابوالفضل(ع)» اعزام شدی. دو ماه بود که با تعدادی از بچهها در منطقه عملیاتی «کربلای 4» در دهانة نهرِ خیّن مستقر بودی."
ادامهدارد..
#داستانک
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
📌@shahid_abbasasemi