eitaa logo
شَهید♡اَݼمَد مَشلَب♡
895 دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
15 فایل
『بسم‌اللھ‌ِ‌الذۍخلق‌‌الشہید :)』 شہادت، پادشـاھِ مرگ‌ هـاست..، کھ از سلسلھ‌‌ۍِ اولیـاۍ الهـے بھ عزیز دردانہ‌هاۍِ خدا ارث می‌رسد ꧇) وسواسی باشید در انتخابِ کتابی که می‌خوانید فیلمی که می‌بینید آدمی که با آن معاشرت می‌کنید موضوعی که به آن فکر می‌کنید!!
مشاهده در ایتا
دانلود
استادپناهیان‌میگفت: چراخودت‌رورهانمیڪنے؟ دادبزنےازامام‌حسین‌بخوای؟ برو‌درخونہ‌اباعبدالله‌منتش‌روبڪش دورش‌بگرد.. مناجات‌ ڪن‌باامام‌حسین! بگوامام‌حسینم‌من‌باتوآغاز‌ڪردم‌ولم‌نڪنے . .! دیگه‌نمیڪشم‌ادامہ‌بدم متوقف‌شدم...💔!' امام‌حسین‌ بازم‌دستت‌رومیگیره‌ فقط‌بخواه‌ازش . .( :🖐🏽🌱 ‌‎‌‌‌‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••📻🌱•• حال نداری نماز بخونی⁉️ {علائم مریضی روح}... -دکتر رفیعـی🎙️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چجوری شیطان میخواد یکی رو بی نماز کنه؟!🚶‍♀ 🎙️استاد دکتر ناصر رفیعی
شَهید♡اَݼمَد مَشلَب♡
#رمـاݧ♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ #قـسـمـت‌‌_چهارم⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟ جهان ماورای ماده سخن میگفت,من بااینکه هیچی از حرفاش نمیفهمیدم,اما همه ی گفته هاش راتایید میکردم. بعدازساعتی با صدای در که سمیرا بود,حرفاش راتموم کرد واجازه داد راهی خانه شوم. واین اول ماجرابود سمیرا سوال پیچم کرد,استادچکارت داشت,چرااینقدطول کشید,چراگردنبنده را دادی به من و.... هرچی سمیرا پرسید جوابی نشنید چون من مثل آدمهای مسخ شده به دقایقی قبل فکرمیکردم,به اون گرمای لذت بخش,احساس میکردم,هنوز نرفته دلم برای سلمانی تنگ شده,دوست داشتم به یک بهانه ای دوباره برگردم وببینمش. رسیدیم خانه,سمیرا با دق گفت:بفرمایید خانوووم,انگار شانس من لالمونی گرفتی والااا پیاده شدم بدون هیچ حرفی,صدا زد ,همااااا بیا بگیر گردنبندت را...برگشتم گردنبند را گرفتم وراهی خانه شدم مامان برگشته بود خانه,گفت :کجا بودی مادر,بابات صدباربیشتر به گوشی من زنگ زد ,مثل اینکه توگوشیت راجواب نمیدادی. بی حوصله گفتم:کلاس گیتار بودم,گوشیمم یادم رفته بود,بابا خودش منو رسوند... مامان از طرز جواب دادنم ,متعجب شد اخه من هیچ وقت اینجور صحبت نمیکردم وبنا راگذاشت برخستگیم واقعا چرا من اینجورشده بودم؟؟ مانتوقرمزم راخواستم دربیارم اما این بار دکمه هاش راحت باز شد,یاد حرف سلمانی افتادم که میگفت:قرمز بهت میاد,همیشه قرمز بپوش... لبخندی رولبام نشست. توخونه کلا بی قراربودم ,بااینکه یک روز هم از کلاس گیتارم نگذشته بود ولی به شدت دلم برای سلمانی تنگ شده بود,اصلا سردرنمیاوردم منی که به هیچ مردی رو.نمیدادم وتمایلی نداشتم, این حس عشق شدید ازکجا شکل گرفت... حتی تودانشگاه هم اصلا حواسم به درس نبود. هنوز یک روز دیگه باید سپری میشد تا دوباره ببینمش... دیگه طاقتم طاق شد ,شماره ی سلمانی راکه دراخرین لحظات بهم داده بود,ازجیب مانتوم دراوردم وگرفتم. تا زنگ خورد ,یکهو به خودم اومدم وگفتم وای خدامرگم بده الان چه بهانه ای بیارم برای این تلفن ..... گوشی رابرداشت,الو بفرمایید, من:س س س سلام استاد, استاد:سلام همای عزیزم,دیگه به من نگو استاد ,راحت باش بگو بیژن.... خوبی,چه خبرا؟ من:خوبم ,فقط فقط... بیژن:میدونم نمیخواد بگی ,منم خیلی دلم برات تنگ شده,میخوای بیا یه جا ببینمت؟ اخیه بااین حرفش انگاردنیا رابهم داده بودند. گفتم:اگه بشه که خوب میشه بیژن:تانیم ساعت دیگه بیاجلو ساختمان کلاس,باشه؟؟ من:چشم ,اومدم مامان.وبابا هردوشون سرکاربودند یه زنگ زدم مامانم,گفتم بیرون کار دارم,مامان هم کلی سفارش کرد که مراقب خودت باش و.... آژانس گرفتم سمت کلاس گیتار وحرکت کردم... ... @kanalaedrokhgvcom
شَهید♡اَݼمَد مَشلَب♡
#رمـاݧ♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ #قـسـمـت‌‌_پنجم⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟ رسیدم جلو ساختمان,سلمانی منتظرم بود ,امد جلو دستش رادرازکرد سمتم,منی که این کارها راحرام میدونستم,بی اختیار دست دادم,وااای دوباره تنم داغ شد... سلمانی اشاره کردبه ماشینش وگفت میخوام یک جای جالب ببرمت ,حاضری باهام بیای.. تو دلم گفتم:توبگو جهنم ,معلومه میام. بایک لبخندی نگاهم کردوگفت فرض کن جهنم..😊 وای من که چیزی نگفتم,باز ذهنم راخوند,داشتم متقاعد میشدم ,بیژن از عالم دیگه ای هست... شدم سوار,سلمانی نشست وشروع کرد به توضیح دادن:ببین هماجان,اینجایی که میبرمت یه جورکلاسه ,یه جورآموزشه,اما مثل این کلاسای مادی وطبیعی نیست,خیلیا برای درمان دردهاشون میان اونجا,انواع دردها با فرادرمانی ,درمان میشه,خیلیا برای کنجکاوی میان وبرخی هم برای پیوند خوردن به عرفان وجهان ماورای طبیعی,جهان کیهانی میایند ,هرکس که ظرفیت روحی بالایی داشته باشه به مدارج عالی دست پیدامیکنه,به طوریکه میتواند بیماریها را شفا بدهد ,اصلایه جور خارق العاده میشه... بیژن هی گفت وگفت,من تابه حال راجب اینجورکلاسها چیزی نشنیده بودم,اما برام جالب بود,بیژن یک جوری حرف میزد که دوست داشتم زودتر برسیم خیلی دوست داشتم بتونم این مدارج راطی کنم....... واین اولین برخورد حضوری من با گروه به قول خودشون عرفان حلقه,یا بهتره بگم حلقه ی شیطان بود..... رسیدیم به محل مورد نظر,داخل ساختمان شدیم. کلاس شروع شده بود,اوه اوه کلی جمعیت نشسته بود,یه خانم محجبه هم داشت درس میداد,به استادهاشون میگفتن (مستر),ماکه وارد شدیم ,خانمه اومد جلو مثل اینکه بیژن درجه اش از این خانمه بالاتربود. مستر:سلام مسترسلمانی,خوبی استاد,به به میبینم شاگردجدید آوردین بیژن:سلام مستر ,ایشون شاگردنیست ,هما جان ,عزیز منه,سرش را برد پایین تر واهسته گفت ,قبلا هم اسکن شده.. چیزی ازحرفهاش دستگیرم نشد مستره گفت:ان شاالله خوشبخت بشید بااون قبلیه که نشدید ان شاالله باهما جان خوشبختی رابچشی... این چی میگفت ,یعنی بیژن قبلا ازدواج کرده وجداشده بود؟؟ رفتم نشستم,جو جلسه معنوی بود از کمال روح ورسیدن به خدا صحبت میکردند.... .. @kanalaedrokhgvcom
+شهادٺ‌یعنے؛ زندگےڪن،اما! فقط‌براےخدا..!🖐🏽 اگرشهادت‌میخواهید زندگےکنید فقط‌برای‌خدا..:)!" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
[واِلاٰبذکرِالله‌تطمَئن‌القُلوب] تنهاییت‌روبده‌دست‌خداقشنگم اون‌بلده‌آرومت‌کنه :) ♥️¦↫ 🌹¦↫
🌙 رو‌زقیامت‌میگے‌خدایااشتباه‌شده من‌کارایه‌خوبـے‌داشتم‌ڪه‌نیست وگناهانے‌نداشتم‌ڪه‌هست.... جواب‌میاد:↯ حسنات‌رفت‌در‌پرونده‌کسے‌ڪه غیبتش‌را‌کردے وگناهانش‌به‌تو‌رسید....!
وقتی طوفان زندگی به سمت ما می آيد و بی شک همه ما آنها را تجربه خواهیم کرد، می توانيم با قرار دادن ذهن و اعتقاداتمان به سمت خدا بر آنها چيره شويم. طوفان ها نبايد بر ما غلبه كنند. ما می توانيم اجازه بدهيم كه قدرت خدا ما را به فراتر از آنها ببرد
- داشت‌شهیدمیشد . . نفسای‌آخرش‌بود!بھش‌گفتم‌حاجی‌ بیایڪم‌آب‌بخور :)' گفت‌میخوای‌منوشرمندھ‌آقاڪنی؟💔 آب‌وبزارواسہ‌مجروحین! -بچہ‌هاشهدااینطوری‌بودنا یہ‌گردان‌بایہ‌قمقمہ‌سرمیڪردن!(: -
آنقدردَردِینِ‌توبَرگَردَنِ‌مـٰاسَنگین‌اَست ڪَِہ‌هَمِه‌وَزنِ‌زَمین‌اَزسَرِاین‌سَنگینیست 🌸🧡
«🗞🖇» وچھ‌زیبـاحـَڪ‌شـدھ‌اسـت‌یادعزیزانے همچون‌شمـا،برذهن‌و‌قلب‌هـاےمـا..🖤 🍃⃟🌹¦⇢
﷽ 『 ❤️🌱』 هیچ‌وَقت‌فک نڪُن ڪه‌امام‌زَمان(عج)ڪِنارت‌نیست هَمه‌حرفاوشِڪایت‌هارو به‌امام‌زَمان‌بِگو.. واین‌روبِدون‌ڪه‌تاحَرڪت‌نڪُنی بَرڪتےنِمیادسَمتت..(:❤️🌱 ♥❧‌ ♥❧‌ ┉┉┉•••◂ 𖦹🥀🌙🥀𖦹▸•••┉┉┉
↻💛📞••|| حواسٺ‌باشہ‌اگہ‌تو‌جوونے خدارو‌گم‌کردے یہ‌روزےبراےپیدا‌کردنش‌ مجبورےکل‌‌زندگیٺو‌‌بھم‌بریزے...ヅ
بمونه یادگاری :)🌱 (²²²) رند شدنمون مبارک✋🏿
نماز تلخ نشه رفیق :)
[ …] و‌خدایے‌کہ‌بہ‌شدت‌کافےاست.
گفت:من‌ازنمازخواندن‌لذت‌نمی‌برم!!! آیاذکری هست‌که....... آیت‌الله شاه‌آبادی↯ بلافاصله گفت: شماموسیقی‌حرام‌گوش میکنی؟! طرف‌یکباره‌جاخورد!: وحرف‌ایشان‌راتاییدکرد.: آیت‌الله‌شاه‌آبادی↯ بلافاصله‌می‌گوید: ذکر لازم‌نیست!!! موسیقی‌حرام‌راترک‌کنید : صدا؎حرام، انسان‌را به‌گناهان‌علاقه‌مند، و‌در‌نتیجه‌‌از‌ نماز‌دور وبی‌علاقه کرده‌ و راه حضور شیطان رافراهم می کند... ↶.🚎♥️ و خدایی که به شدت کافیست🧸🤍 . . .
ـباهیچڪسم‌میـل‌سخـن‌نیـست: ولیڪن‌ـتو❤️ خـارج‌ازایـن‌قا؏‌‌‌‌ـدھ‌ُفـلسفہ‌هایۍ ـتوڪہ‌هیچڪس‌نیستۍ ـتوڪہ‌همـہ‌نیستۍ ـتوهمانۍ‌ڪہ‌دلـم‌لڪ‌‌زده‌ ح‌ــرمش‌ـرا
به‌شخصی‌گفتن: _بهترین‌نامی‌ڪه‌شنیدی‌چیست؟ _گفت‌:چهار‌حرف‌داشت‌به‌نام‌مهدی...🙂♥
شَهید♡اَݼمَد مَشلَب♡
سلام دوستان🙂 در رابطه با رمان خواستم بگم🌱 از امروز گذاشته میشه* و روزی دو یا سه پارت در خدمت شما
سلام :) خیلی ممنون🌱 خوشحالم که دوس داشتین... بله اگه بشه حتما چون کانال شلوغ میشه روزی دو پارت بیشتر بارگذاری نمیشه از فردا روزی سه پارت..✋🏿
اۍکاش‌که‌عاشق‌مھدی‌شدن‌مُد‌می‌‌شد💔!
چِقَـدِه‌بِـگم‌آقا،هَـواٺوڪـردم . . . کـٰآش‌بیـٰام‌بهـ‌کـربلآٺُ بَـرنَگَردَم . . (:💔 حـَرمِٺ‌رویـٰای‌مَن .....
••• ولی‌خدایی‌فازمون‌چیه؟! اسم‌اکانتمون‌شهیدانس‌پروفایلمون محسن‌حججیه‌و...اما‌‌‌دست‌از‌چک‌کردن‌ِ آخرین‌بازدیده‌‌‌فلان‌پسر‌ودختر‌برنمیداریم‌:/🚶🏿‍♂
به‌قول‌شھیدحججی:خدایایه‌مرگـے بھمون‌بده‌کہ‌همه"‌حسرتش‌روبخورن:)
من‌مینویسم‹سپاه‌پاسداران‌جمهوری‌اسلامی‌ایران› تو بخون‹باعث‌‌و‌بانیِ‌وحشت‌آمریکا‌› . .😎
• ڪاش‌یه‌جورۍ‌تغییــر‌ڪنیم.. ڪه‌بعدها‌بگیم، ◂همه‌چیز‌از اونســـال‌شروع‌شد.)) 🚶🏾‍♂
نجات‌اهل‌عالم‌با‌حسین‌"ع‌"است...♥️
ازخداپرسیدم : چرافا‌سدها‌خوشگل‌ترن؟ چرا‌آدمای‌الڪی‌وسیگارے‌با‌حال‌ترن؟ چرااونآیے‌ڪه‌دیگران‌رومسخره‌میڪنن... بیشترتودل‌مردم‌میرن؟ چرآاونآیی‌ڪه‌خیانت‌میڪنن، تهمت‌میزنن،غیبت‌میڪنن، دروغ‌میگن‌موفق‌ترن؟ چرآ‌همیشه‌بدا بهترن؟ پرسید: _پیش‌من‌یا‌مردم💔؟ دیگه‌چیزے‌نگفتم🖐🏽
⚠️ ⃟شاید_تلنگر گفت‌ازشنبه‌دعای‌عهد‌را‌میخوانم 📖😊 شنبه‌شداز‌هفته‌دیگر 🙂📆 هفته‌دیگرشدگفت حوصله‌ندارم 😪 حوصله‌اش‌سرجاش‌اومد‌ ☺️ گفت وقت‌ندارم ⌚️😕 ‌‌وقت‌که‌داشت ☺️ بازم‌‌از‌شنبه 😟 بعدیه‌چشم‌برهم‌زدن‌دید‌که‌امام‌زمان‌ظهور کرد ونتوانست‌که‌ازجمع‌یارانش‌باشد...! رفیق‌ هیچ‌چیزی‌رابرای‌فردا‌نگذار ❌ مخصوصا‌ دو‌چیزرا✌️🏻 ¹- یار‌امام‌زمان‌شدن ²- توبه