eitaa logo
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
80 فایل
『﷽』 🌻اینجا با بزرگ مردی آشنا مےشوید که با #تقوایش پله های رسیدن به آسمان را ساخت و با #عمل عارفانه در جوانی ، سرباز امام زمانش شد.☘️ 🌷#شھــیداحمـدعلـی_نیـرے🌷 ✔️تبادل ویو: @banoye_gomnam ✔️انتقاد و پیشنهاد: @ho3133
مشاهده در ایتا
دانلود
#معرفی_کتاب 📚 تو شهید نمی‌شوی روایت‌هایی از حیات جاودان #شهید_محمودرضا_بیضایی #عطش @shahid_ahmadali 🍃🌷
🍃🌸 کاش می‌شد ... تا خدا پـــرواز کرد پای دل از بند دنیا باز کرد کاش می‌شد از تعلق شد رها بال زد همچون ڪبوتـــر در هوا ... درون خودش کلنجاری داشت با خودش ؛ برای کسی آشکار نمی‌کرد اما گاهی توی حرف‌هایش، می‌زد بیرون؛ هر بار که بر می‌گشت و می‌نشستیم به حرف زدن، حرف‌هایش بیشتر بوی رفتن می‌داد و اگر توی حرف‌هایش دقیق می‌شدی می‌توانستی بفهمی که انگار هر روز دارد قدمی را کامل می‌کند. آن اوایل یڪبار که از معرکه برگشته بود وسط حرف‌هایش خیلی محکم گفت: «جانفشانـی اصلاً کار آسـانی نیست» بعد تعریف ڪرد که آنجا در نقطه ای باید فاصله‌ای چند متری را در تیررس تکفیری‌ها می‌دوید و توی همین چند متر ، دختـرش آمده جلوی چشمش ... بعد توضیح داد که تعلقات چطور مانع شهادت شهید است… تمرین‌های زیادی توی یکی دو سال گذشته برای بریدن رشته تعلقاتش انجام داده بود و همه را هم برید؛ این بار که می‌رفت به کسی گفته بود «این دفعه از کوثرم بریدم» ☘ به نقل از: احمدرضا بیضایی ( برادر بزرگوار شهید ) #پاسدار_مدافـع_حـرم #شهید_محمودرضا_بیضایی 🌷 #سالـروز_شهـادت ❤️ @shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸 🔰شهادت با لباس رفیقِ شهید 🍂وقتی خبر شهادت محمودرضا بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر محمود رساند و گفت: «باید برگردانمش». 🍂آن روز خیلی بی تاب شده بود. صبح فردای شهادت محمودرضا بیضائی، به فرمانده گفت: «اگر اجازه بدهید من لباس های رزم بیضائی را بپوشم. 🍂فرمانده گفت: «اگر لباس شهید را بپوشی تو هم شهید می شوی⁉️ گفت: هر چه خدا بخواهد همان می شود. بعد از صبحانه زد به خط. 🍂وقتی کمی از مقر فاصله گرفت یک خمپاره 60 او را مورد اصابت قرار داد و پهلویش را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند نفس های آخرش بود...😭 #شهید_محمودرضا_بیضایی #شهید_اکبر_شهریاری 🍃🌸 @shahid_ahmadali
🌴 بعد از شهادتش سپردم همه جا را دنبال وصیتنامه اش گشتند. حتی توی وسایلی که در سوریه جامانده بود اما وصیت نامه ای در کار نبود‌ تنها چیز مکتوبی که از او موجود است همان نامه ای است که برای همسرش در شب شهادت امیر المومنین (ع) نوشته بود 🌴 این وصیتنامه را بعد از شهادتش منتشر کردم. محض اطمینان، یکبار از همسرش درباره وصیتنامه سوال کردم. گفت: یک بار در خانه درباره ی وصیتنامه از او پرسیدم، پوستر شهید همت را نشان داد و گفت: وصیت من این است، محمودرضا پوستری از حاج همت در اتاق کوچکش روی کمد وسایل شخصی اش چسبانده بود، روی این پوستر، زیر تصویر حاج همت این فراز از وصیت نامه‌اش نوشته شده بود: 📜 با خدای خود پیمان بسته ام تا آخرین قطره خونم در راه حفظ و حراست از انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم✊ راوی:برادرشهید 🌷 🌸🍃 @shahid_ahmadali❤️
🍃🌸 #خاطرات_شهدا ✨ شهادتِ شهید فقط دست خودش است !✨ °• یکبار خوابی دیده بودم که آن‌ را برای محمودرضا تعریف کردم.من خواب دیده بودم که‌باحاج همت دست‌دادم وهمدیگر را بغـل کردیم و به او گفتم حاجی دست مــا را هم بگیر. منظورم هم از این حرف این بود که باب شهادت را به روی ما هم باز کنید که حــاج همت دستش را کشید و گفت: «دست من نیست».قبل از اینکه این خواب را برای اخوی تعـــــریف کنم، روی این خواب زیاد فکـــر کرده و بـرای دوستانی هم تعریف کرده بودم.باخـودم می‌گفتم مگـر می‌شود؟ همه چیز دســت شهداست و شهـــــدا دستشان بـاز است. این معمـا برای من حل نمی‌شد و همیشه فکر می‌کردم که تعبیــرش چیست؟ برای محمـودرضـــا که تعریف کردم به راحتی برایم حلش کرد. گفت: «شهــادتِ شهیــد دست هیچکس نیست؛فقط دست‌خودش است. شهیـــد تا نخــــــواهد شهید شود، شهید نمی‌شود.» و در حرفهـایش به مـن فهماند که خـودش هم بخاطر تعلقـــاتش هســـــــت کــه شهیـــــــد نمی‌شـــــــود... •|به نقل از برادر شهید|• #شهید_محمودرضا_بیضایی #سالروز_ولادت 🌹 @shahid_ahmadali 🍃🌸
هر روز معرفی یک شهید: : متولد هجدهم آذر ۱۳۶۰ در تبریز است. وی از دوران دبیرستان به عضویت بسیج درآمد و با فعالیت مستمر در پایگاه مقاومت شهید بابایی با فرهنگ درخشان حماسه، ایثار و دفاع مقدس آشنا گردید. شهید بیضایی از دوران نوجوانی ورزش کاراته را دنبال می‌کرد و حتی در ۱۲ سالگی به عضویت تیم آذربایجان شرقی درآمد و قهرمان مسابقات بین‌المللی چهارجانبه تبریز  شد. شهید بیضایی با مطالعه فراوان، نسبت به وقایع منطقه‌ای و تحولات جهان اسلام مسلط بود. وی به زبان عربی و لهجه‌های عراقی و سوری تسلط کامل داشت و با آغاز جنگ داخلی در سوریه در سال ۱۳۹۰  برای تقویت جبهه مقاومت عازم این کشور شد. سرانجام بعد از دو سال حضور متناوب و نبرد با تروریست‌های تکفیری در بیست و نهم دی ماه سال ۱۳۹۲ در شرایطی که فرمانده محور عملیاتی منطقه «قاسمیه» در جنوب شرقی دمشق را به عهده داشت، در اثر اصابت ترکش‌های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به شهادت رسید. 🍃 🌸@shahid_ahmadali
🌺 هر روز یک شهید بزرگوار رو خدمتتون معرفی میکنیم تا انشاالله با ۳۱۳ شهید آشنا شوید🌺 محمودرضا بیضایی متولد ۱۸ آذر ۱۳۶۰ بود؛ در خانواده‌ای با ریشه‌های مذهبی و دارای خاستگاه روحانیت در تبریز.بعد از اتمام خدمت سربازی، علی‌رغم تشویق خانواده به ادامه تحصیل در دانشگاه، با انتخاب خود و با یقین کامل، عضویت در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب کرد. او در بهمن سال ۱۳۸۲ وارد دانشکده امام علی (ع) شد. در شهریور ماه سال ۱۳۸۵ دوره افسری را به اتمام رساند و از دانشکده فارغ‌التحصیل شد و قدم در مسیری گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری‌اش هیچ تزلزلی در پیمودن آن مسیر در او مشاهده نشد. با آغاز جنگ سوریه از سال ۱۳۹۰ برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از حریم آل الله، آگاهانه عازم سوریه شد. اعزام‌های داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه، روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود. در دو سال آخر حیات ظاهری خود، به معنی واقعی کلمه زندگی «رزمنده» را داشت. بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه در بعد از ظهر ۲۹ دی ۱۳۹۲ در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار، در حالی که فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیه» در جنوب شرقی دمشق را برعهده داشت. در اثر اصابت ترکش‌های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه به شهادت رسید. ╭━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╮ @shahid_ahmadali ╰━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╯
🌹 🌹 ❤️🌹 🌹 محمود بیضایے قبل از ازدواجش همیشہ‌دوست‌داشت ڪہ در آینده دخترے داشتہ باشہ و اسمشو کوثر بذاره. بعد از ازدواجش‌هم‌خدا بهش‌دختر داد و اسمشو ڪوثر گذاشت.شب یکےاز عملیات‌ها بهشگفتند ڪہ امکان تماس با خانواده هست نمیخواےصداےڪوثر کوچولوت رو بشنوے؟ گفت: از ڪوثرم گذشتم.💔 . *خدایا میخواهم از دیدن غیر تو کور شوم و از درڪ غیرتو کہ غفلت‌بار است عاجز‌ باشم مرا عاشق خود ڪن ڪہ دیگر جز تو را نبینم. •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• @shahid_ahmadali •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•