💌#شھیدانہ
از اول نامزدیمون…
با خودم کنار اومده بودم که من…
اینو تا ابد کنارم نخواهم داشت…
یه روزی از دستش میدم…
اونم با شهادت…
وقتی که گفت میخواد بره…
انگار ته دلم…آخرین بند پاره شد…
انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده…
اونقد ناراحت بودم…
نمیتونستم گریه کنم…
چون میترسیدم اگه گریه کنم…
بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم…
یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم…
احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره…
ولی ایمانم اجازه نمیداد…
یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت…
چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و…
انتظار شفاعت داشته باشم…
در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم…
اشکامو که دید…
دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت…
“دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیا"💔
🕊#سالگرد_شهادت مدافع حرم
🌹#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿#شھیدانہ
بیشترین و بارزترین صفت ایشان #ادب و #مهربانی و #تواضع بود.
هیچ کس از احمدآقا بیادبی ندیده بود.
احترام و تواضع و مهربانی ایشان زبانزد بچههای مسجد بود.
🌹#شھیداحمدعلےنیرے
📚کتاب عارفانه
🌸🍃@Shahid_ahmadali
💌#شھیدانہ
🌀سر جهیزیه خریدن با محسن خیلی ماجرا داشتیم. مدام با پدر و مادرم کَل کَل(جر و بحث) داشت كه چرا اینقدر پول خرج میکنید و ما اصلا به این لوازم نیاز نداریم.
گیر داده بود که مُبل نمیخواهیم.
نگران بود:
﴿شاید یکی که نداره ببینه و دلش بخواد!﴾
🌹 شهید محسن حججی
📚 کتاب سربلند
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿#شھیدانہ
توقنادیڪارمیکردم،یکباراومدپیشم
وگفت:مجید،جاییسراغنداری برم
کــارکنـم؟
گفتمچرا،همینآقاییڪهتوقنادیش
ڪارمیکنمدنبالشاگردمیگردهمیایی؟
نپرسیدچقدرحقوقمیده!!نپرسید
روزیچقدربایدڪارکنه!!نپرسید
بیمهمیکنهیانه!! فقطگفت:مـوقـعاذانمیذارهبــرم
نمــازمرو بخـــونم؟!
#شهید_محسن_حججی
📙حجت خدا
🌸🍃@Shahid_ahmadali
💌#شھیدانہ
✍امربه معروف و نهی از منکر
🔸چند تا از بچه ها کنار آب جمع شده بودند. یکیشان برای #تفریح، تیراندازی💥 می کرد توی آب. #زین_الدین سر رسید و گفت: این تیرها بیت الماله. حرومش نکنین جواب داد: به شما چه؟ و با دست هُلش داد.
🔸زین الدین که رفت، صادقی آمد و پرسید: چی شده بعد گفت: میدونی کی رو هل دادی اخوی؟ دویده بود دنبالش برای عذرخواهی که جوابش را داده بود «مهم نیست😊 من فقط #امر_به_معروف کردم گوش کردن و نکردنش دیگه با خودته.»
#شهید_مهدی_زین_الدین
#واجب_فراموش_شده
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌸🍃
هر کاری این دکترها میکردند سید به هوش نمی آمد. گاهی هم که به هوش می آمد، یه #یازهرا (سلام الله) می گفت؛ دوباره از هوش می رفت.
کمی آب زمزم با تربت به دستم رسیده بود، با هم قاطی کردم مالیدم رو لبهای سید. چشمهایش را باز کرد وگفت: این چی بود⁉️
گفتم: #آب...
گفت: نه آب نبود،
ولی دیگه این کار را نکن..!
من با مادرم تو کوچه های #مدینه بودیم.
تازه اینجا بود که من راز #یازهرا(سلام الله) گفتن هاشو فهمیدم🥀
#فاطمیه🖤
#شھیدانہ
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🕊
@Shahid_ahmadali🌸🍃
💌#شھیدانہ
✍کتک خوردن
🌷 #شهید_چمران در ابتدایی تحصیل میکرد. روزی دوست همکلاسی کنار تخته در حالی که معلم در تخته سیاه مینوشت، گچی به دیوار پرتاب میکند که به کتف معلم میخورد. معلم عصبانی شده و برگشته میگوید: کدام پدر فلان شده این کار را کرد؟ سریع بیرون بیاید. چمران برخاسته میگوید: من بودم. و معلم با سیلی صورت چمران را سرخ میکند. بعد از چمران پرسیدند: چرا دروغ گفتی من بودم؟ چمران گفت: کسی که گچ را زده بود لاغر بود و معلم عصبی و من مطمئن بودم کتک خواهد زد و اهل بخشش نیست، او طاقت کتک نداشت و دیدم از ترس میلرزد، ولی من درشتتر بودم و طاقتم بیشتر از او بود.
📚 نقل از دکتر ابوالفضل بهرامپور
🌹#دکتر_چمران
🌷شادی روح شهدا صلوات🌷
🌸🍃@Shahid_ahmadali
💌#شھیدانہ
آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام.
گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه ات بکنند.
گفت: نه پدرجان! طبق #فتوای #حضرت_آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت...
👤راوی:پدرشهید
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿#شھیدانہ
میگنچرامیخواۍشهیدشۍ؟!
میگہدیدیدوقتۍیہمعلمرودوستدارۍ
خودتومیڪشۍتوکلاسشنمره²⁰بگیرۍ
ولبخندرضایتشدلتروآبڪنہ؟!
منم
دلمبرالبخندخدامتنگشدھ(:
میخوامشاگرداولڪلاسشبشم
_شھیدحمیدسیاهڪالۍمرادۍ
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿#شھیدانہ
همیشه و در هر شرایطی خنده بر لب داشت
به طوری ک بعد از شهادتش #شهید_لبخند نام گرفت...🌹
بسیار با اخلاق ، مهربان و صبور بود.
بسیار به معنویات از جمله #نماز اهمیت میداد
بسیار به آراستگی ظاهر داشت و همیشه مرتب بود...🌹
گذشت زیادی داشت.
بی نهایت از #غیبت و #نفرین کردن تنفر زیادی داشت و ترجیح میداد به جای نفرین، در حق فرد
مقابل دعای خیر کنیم...🌹
هرگز دل کسی را نشکست و بسیار شوخ طبع بود...
#شهید_مدافع_وطن
#شهید_رضا_رحیمی🕊
از شهدای حادثه تروریستی زهدان
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿#شھیدانہ
هیچ وقت ندیدم که ابراهیم،
به دنبال لذت شخصی خودش باشد.
لذت برای او تعریف دیگری داشت...
اگر دل کسی را شاد میکرد،
خودش بیشتر لذت میبرد.
اگر پولی دستش میرسید
سعی میکرد به دیگران کمک کند.
خودش به کمترینها قانع بود،
اما تا میتوانست به دیگران کمک میکرد.
🌹#شهید_ابراهیم_هادی
📗سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۳۲
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿#شھیدانہ
رفتہبودیم#راهیان_نور
موقعایکہرسیدیم خوزستان،
بابڪهرگزباکفشراهنمیرفت
پیادهتویہاونگرما
میگفت :وجب
بہوجباینخاڪ
روشهیدانقدمزدن ..
زندگےکردند..راهرفتن
#خون_شهیدانمون در
اینسرزمینریختہشده
و ماحقنداریم
بدونوضووباکفشدراین
سرزمینگامبرداریم ."🙂🖐🏼
هرگزبابڪ در این
سرزمینبدونوضو
وباکفشراهنرفت!
✨#راهیان_نور
🌹#شهید_بابک_نوریهریس
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿#شھیدانہ
چشماش مجروح شد، منتقلش کردند تهران
بعد از معاینه از دکتر پرسید: مجرای اشک چشمم سالمه؟
میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟
دکترگفت: برای چی این سوال رو می پرسی؟
گفت: چشمی که برای امام حسین گریه نکنه به درد من نمی خوره ...
🌹#شهید_محسن_درودی
🌸🍃@Shahid_ahmadali
💌#شھیدانہ
یکی از شهدای عجیب و مظلوم دفاع مقدس که شخصیتی پنهان و عارفانه دارد، علی حیدری است.
از او حکایاتی نقل میکنند که فوق العاده عجیب و تاثیرگذار است. علی در عملیات بدر جاودانه شد و در قطعه ۲۹ بهشت زهرا در جوار دوستانش قرار گرفت.
او هر بار می خواست معطر شود به جای استفاده از عطر...
در وصیت نامه اش نوشته که چه می کرده؛ تصویر بالا را مطالعه کنید.☝️
📙بی خیال. خاطرات شهید علی حیدری
🌷هدیه به روح مطهرشان صلوات🌷
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🏴🏴
📝#شھیدانہ
در یکی از متن های بجا مانده در دفتر خاطرات احمد آقا آمده:
روز #اربعین وقتی به هیات رفتم در خودم تاریکی می دیدم مشاهده کردم قفسی در اطراف من ایجاد شده و زندانی شده ام اما وقتی سینه زنی و عزاداری آغاز شد مشاهده کردم که قفس از بین رفت این هم از کرامات مجلس سید الشهداست میگفت در مجلس عزای سید الشهدا نوری وجود دارد که منشا آن حرم مطهر آقاست...
شادی روح مطهرشان صلوات🦋
#امام_حسین
#شهید_نیری
#سالروز_ولادت🌱
@Shahid_ahmadali🏴
🌿#شھیدانہ
🏴ماه محرم که فرا میرسید،
پیراهنِ مشکی به تن میکرد و
چفیه سبز رنگی، به گردن میانداخت..!
عشق و محبت او به اباعبدالله را میشد
در چهرهاش دید..
اما او به #شور اکتفا نمیکرد
به هیاتی میرفت که بارِ علمی و معنوی
بیشتری داشتهباشد!💫
کنار دوستانش مینشست و سینه زنی که
شروع میشد، عاشقانه سینه میزد...
🥀#محرم
🌹#شهیدعباسدانشگر
@Shahid_ahmadali🏴
💌#شھیدانہ
🌱 انگار برای خودش می ساخت...
هر خانهای که می ساخت، انگار برای خودش میساخت. یعنی اصلاً این براش یک عقیده بود، عقیدهای که با همه وجود بهش عمل میکرد. کارش کار بود؛ خانهای هم که میساخت واقعاً خانه بود. کمتر کارگری باهاش دوام میآورد. همیشه میگفت: نانی که من میخورم باید حلال باشه.
میگفت: روز قیامت، من باید از صاحبکار طلبکار باشم نه او از من. برای همین هم زودتر از همه میآمد سر کار، دیرتر از همه هم میرفت: حسابی هم از کارگرها کار میکشید.
📖 برگرفته از زندگانی شهید برونسی
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
@Shahid_ahmadali🏴
💌#شھیدانہ
توی مغازهها و کوچه و خیابان خیلی حرص میخورد. مدام به خانمها تذکر میداد که #حجاب شان را درست کنند. اگر گوش نمیکردند، خودخوری میکرد...
توی بستنیفروشی، مغازهدار آهنگ زن گذاشته بود؛ رفت گفت: یا صداش رو قطع کن یا میریم. طرف خاموش کرد...
شهید مدافع حرم #محسن_حججی🌹
#حجاب
@Shahid_ahmadali🏴
بهرفیقشپشتتلفنگفت
ذکر 'الهی بالرقیه سلام الله عليها'
بگومشکلتحلمیشه
رفیقشیکتسبیحبرداشتبهدهتانرسید
دوستاشزنگزدنوگفتنسفرکربلاشجورشده💔
شھیدحسینمعزغلامی🌹
#شھیدانہ
@Shahid_ahmadali🏴
✳️ بگو ورشکست شدم دیگه!
🔻 آقا مهدی بعد از اینکه خوب به حرفهایم گوش کرد، گفت: «تو چقدر قرآن میخونی؟» گفتم: «اگه وقتی بشه میخونم؛ ولی وقت نمیشه. بیست و چهار ساعته دارم میدوم.» گفت: «نهج البلاغه چی؟ نهج البلاغه چقدر میخونی؟» باز همان جواب را دادم. چند تا کتاب دیگر را اسم برد و وقتی جوابم برای همه منفی بود، با عصبانیت دستش را بالا برد و گفت: «بدبخت! بگو ورشکست شدم دیگه!» گفتم: «چطور آقا مهدی؟» گفت: «تو با همون ایمان سنتیای که داشتی اومدی جبهه. اونو خرج کردی، حالا دیگه اندوختهای نداری؛ نه مطالعهای داری، نه قرآن میخونی، نه نهج البلاغه. اون سرمایهای که داشتی رو خرج کردی، اما چیزی بهش اضافه نکردی؛ این یعنی ورشکستگی! من میگم روزی یک ساعت درِ اتاقت رو بیند و مطالعه کن؛ ولو این که دشمن بیاد.»
🎙 راوی: میرمصطفی الموسوی، مسئول واحد مخابرات لشکر ۳۱ عاشورا
📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی #شهید_مهدی_باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا
📖 ص ۲۱۴
✍ علی اکبری مزدآبادی
💌#شھیدانہ
@Shahid_ahmadali🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃فیلم کمتر دیده شده از شهید حججی
اینها فکر میکنند من شهید میشم!
#شھیدانہ
@Shahid_ahmadali🏴
💌#شھیدانہ
"همیشه با وضو بود میز کارش هم رو به قبله بود..
یا موقع مونتاژ می رفت وضو می گرفت و می آمد.
_یکبار به شوخی گفتم آقا مرتضی!
وسواس شدی؟
_گفت: نه!
کار کردن برای شهدا یک حریمی دارد.
راجع به جنگ بایستی درست وارد شد؛ ماشه دوربین را میخواهی بچکانی قبلش یک سری مقدمات دارد..."
🌹خادم الشهدا شهید مرتضی آوینی
@Shahid_ahmadali🌸🍃
#شھیدانہ
وقتی این جسم #بی_سر را در منطقه
عملیاتی پیدا کردند در جیبش کاغذی را یافتند
که در آن نوشته بود:
بی سر و سامان تو ام #یا_حسین ...
#هفته_دفاع_مقدس
@Shahid_ahmadali🌸🍃
💌#شھیدانہ
گفتم آقای رئیسی چرا تیم رسانه ای شما اینقدر ضعیفه؟ اینقدر کارهای بزرگ انجام می دهید و مردم متوجه نمی شوند.
اینطور باشه دور بعد رای نمی آورید.
نگاهی به من انداخت و گفتند: بخوام رسانه رو قوی کنم باید مرتب از خودم تعریف کنم و کار خوبی نیست.
اما برای دور بعد نام من رو توی نامزدها نخواهی دید.
باتعجب گفتم چرا؟
گفت: وقتی آمدیم اوضاع کشور واقعا بحرانی بود و خدا لطف کرد شرایط بهتر شد و کشور از لبه پرتگاه دور شد، الان دیگه هرکی رئیس جمهور بشه مشکلات کمتری خواهد داشت.
📙رئیسی روحانی بود. اثر گروه شهید هادی
@shahid_ahmadali🏴
🏴🏴
📝#شھیدانہ
در یکی از متن های بجا مانده در دفتر خاطرات احمد آقا آمده:
روز #اربعین وقتی به هیات رفتم در خودم تاریکی می دیدم مشاهده کردم قفسی در اطراف من ایجاد شده و زندانی شده ام اما وقتی سینه زنی و عزاداری آغاز شد مشاهده کردم که قفس از بین رفت این هم از کرامات مجلس سید الشهداست میگفت در مجلس عزای سید الشهدا نوری وجود دارد که منشا آن حرم مطهر آقاست...
🦋شادی روح مطهرشان صلوات🦋
#امام_حسین
#شهید_نیری
#سالروز_ولادت🌱
@Shahid_ahmadali🏴