eitaa logo
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
『﷽』 🌻اینجا با بزرگ مردی آشنا مےشوید که با #تقوایش پله های رسیدن به آسمان را ساخت و با #عمل عارفانه در جوانی ، سرباز امام زمانش شد.☘️ 🌷#شھــیداحمـدعلـی_نیـرے🌷 ✔️تبادل ویو: @banoye_gomnam ✔️انتقاد و پیشنهاد: @ho3133
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 از اول نامزدیمون… با خودم کنار اومده بودم که من… اینو تا ابد کنارم نخواهم داشت… یه روزی از دستش میدم… اونم با شهادت… وقتی که گفت میخواد بره… انگار ته دلم…آخرین بند پاره شد… انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده… اونقد ناراحت بودم… نمیتونستم گریه کنم… چون میترسیدم اگه گریه کنم… بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم… یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم… احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره… ولی ایمانم اجازه نمیداد… یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت… چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و… انتظار شفاعت داشته باشم… در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم… اشکامو که دید…   دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت… “دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیا"💔 🕊 مدافع حرم 🌹 🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿 بیشترین و بارزترین صفت ایشان و و بود. هیچ کس از احمدآقا بی‌ادبی ندیده بود. احترام و تواضع و مهربانی ایشان زبانزد بچه‌های مسجد بود. 🌹 📚کتاب عارفانه 🌸🍃@Shahid_ahmadali
💌 🌀سر جهیزیه خریدن با محسن خیلی ماجرا داشتیم. مدام با پدر و مادرم کَل کَل(جر و بحث) داشت كه چرا اینقدر پول خرج می‌کنید و ما اصلا به این لوازم نیاز نداریم. گیر داده بود که مُبل نمی‌خواهیم. نگران بود: ﴿شاید یکی که نداره ببینه و دلش بخواد!﴾ 🌹 شهید محسن حججی 📚 کتاب سربلند 🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿 توقنادی‌ڪارمی‌کردم،یکباراومدپیشم‌ وگفت:مجید،جایی‌سراغ‌نداری برم‌ کــارکنـم؟ گفتم‌چرا،همین‌آقایی‌ڪه‌تو‌قنادیش‌ ڪارمی‌کنم‌دنبال‌شاگردمی‌گرده‌میایی؟ نپرسیدچقدرحقوق‌میده!!نپرسید روزی‌چقدر‌بایدڪارکنه!!نپرسید بیمه‌میکنه‌یا‌نه!! فقط‌گفت:مـوقـع‌اذان‌میذاره‌بــرم‌ نمــازم‌رو‌ بخـــونم؟! 📙حجت خدا 🌸🍃@Shahid_ahmadali
💌امربه معروف و نهی از منکر 🔸چند تا از بچه ها کنار آب جمع شده بودند. یکیشان برای ، تیراندازی💥 می کرد توی آب. سر رسید و گفت: این تیرها بیت الماله. حرومش نکنین جواب داد: به شما چه؟ و با دست هُلش داد. 🔸زین الدین که رفت، صادقی آمد و پرسید: چی شده بعد گفت: میدونی کی رو هل دادی اخوی؟ دویده بود دنبالش برای عذرخواهی که جوابش را داده بود «مهم نیست😊 من فقط کردم گوش کردن و نکردنش دیگه با خودته.» 🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌸🍃 هر کاری این دکترها میکردند سید به هوش نمی ‌آمد. گاهی هم که به هوش می آمد، یه (سلام الله) می‌ گفت؛ دوباره از هوش می‌ رفت. کمی آب زمزم با تربت به دستم رسیده بود، با هم قاطی کردم مالیدم رو لبهای سید. چشمهایش را باز کرد وگفت: این چی بود⁉️ گفتم: ... گفت: نه آب نبود، ولی دیگه این کار را نکن..! من با مادرم تو کوچه های بودیم. تازه اینجا بود که من راز (سلام الله) گفتن هاشو فهمیدم🥀 🖤 🕊 @Shahid_ahmadali🌸🍃
💌 ✍کتک خوردن 🌷 در ابتدایی تحصیل می‌کرد. روزی دوست همکلاسی کنار تخته در حالی که معلم در تخته‌ سیاه می‌نوشت، گچی به دیوار پرتاب می‌کند که به کتف معلم می‌خورد. معلم عصبانی شده و برگشته می‌گوید: کدام پدر فلان شده این کار را کرد؟ سریع بیرون بیاید. چمران برخاسته می‌گوید: من بودم. و معلم با سیلی صورت چمران را سرخ می‌کند. بعد از چمران پرسیدند: چرا دروغ گفتی من بودم؟ چمران گفت: کسی که گچ را زده بود لاغر بود و معلم عصبی و من مطمئن بودم کتک خواهد زد و اهل بخشش نیست، او طاقت کتک نداشت و دیدم از ترس می‌لرزد، ولی من درشت‌تر بودم و طاقتم بیشتر از او بود. 📚 نقل از دکتر ابوالفضل بهرام‌پور 🌹 🌷شادی روح شهدا صلوات🌷 🌸🍃@Shahid_ahmadali
💌 آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام. گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه ات بکنند. گفت: نه پدرجان! طبق تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت... 👤راوی:پدرشهید 🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿 میگن‌چرا‌میخواۍ‌شهید‌شۍ؟! میگہ‌دیدید‌وقتۍ‌یہ‌معلم‌رو‌دوست‌دارۍ خودتو‌میڪشۍ‌تو‌کلاسش‌نمره‌²⁰بگیرۍ ولبخندرضایتش‌دلت‌روآب‌ڪنہ؟! منم دلم‌برالبخندخدام‌تنگ‌شدھ(: میخوام‌شاگرد‌اول‌ڪلاسش‌بشم _شھید‌حمیدسیاهڪالۍ‌مرادۍ ‎‎‌‌‎‎ ‎‎‌‌🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿 همیشه و در هر شرایطی خنده بر لب داشت به طوری ک بعد از شهادتش نام گرفت...🌹 بسیار با اخلاق ، مهربان و صبور بود. بسیار به معنویات از جمله اهمیت میداد بسیار به آراستگی ظاهر داشت و همیشه مرتب بود...🌹 گذشت زیادی داشت. بی نهایت از و کردن تنفر زیادی داشت و ترجیح میداد به جای نفرین، در حق فرد مقابل دعای خیر کنیم...🌹 هرگز دل کسی را نشکست و بسیار شوخ طبع بود... 🕊 از شهدای حادثه تروریستی زهدان ‎‎‌‌🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿 هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد. لذت برای او تعریف دیگری داشت... اگر دل کسی را شاد می‌کرد، خودش بیشتر لذت می‌برد. اگر پولی دستش می‌رسید سعی می‌کرد به دیگران کمک کند. خودش به کمترین‌ها قانع بود، اما تا می‌توانست به دیگران کمک می‌کرد. 🌹 📗سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۳۲ ‎‎‌‌🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿 رفتہ‌بودیم‌ موقع‌ای‌کہ‌رسیدیم خوزستان، بابڪ‌هرگز‌باکفش‌راه‌نمیرفت پیاده‌تویہ‌اون‌گرما میگفت :وجب‌ بہ‌وجب‌این‌خاڪ‌ رو‌شهیدان‌قدم‌زدن .. زندگےکردند..راه‌رفتن در این‌سرزمین‌ریختہ‌شده و ماحق‌نداریم‌ بدون‌وضووباکفش‌دراین سرزمین‌گام‌برداریم ."🙂🖐🏼 هرگزبابڪ‌ در این‌ سرزمین‌بدون‌وضو‌ وباکفش‌راه‌نرفت‌! ✨ 🌹 ‎‎‌‌‎‎‎‎‌‌🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿 چشماش مجروح شد، منتقلش کردند تهران بعد از معاینه از دکتر پرسید: مجرای اشک چشمم سالمه؟ میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟ دکترگفت: برای چی این سوال رو می پرسی؟ گفت: چشمی که برای امام حسین گریه نکنه به درد من نمی خوره ... 🌹 ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🌸🍃@Shahid_ahmadali
💌 یکی از شهدای عجیب و مظلوم دفاع مقدس که شخصیتی پنهان و عارفانه دارد، علی حیدری است. از او حکایاتی نقل می‌کنند که فوق العاده عجیب و تاثیرگذار است. علی در عملیات بدر جاودانه شد و در قطعه ۲۹ بهشت زهرا در جوار دوستانش قرار گرفت. او هر بار می خواست معطر شود به جای استفاده از عطر... در وصیت نامه اش نوشته که چه می کرده؛ تصویر بالا را مطالعه کنید.☝️ 📙بی خیال. خاطرات شهید علی حیدری 🌷هدیه به روح مطهرشان صلوات🌷 ‎‎‌‌‎‎‎‌🌸🍃@Shahid_ahmadali
🏴🏴 📝 در یکی از متن های بجا مانده در دفتر خاطرات احمد آقا آمده: روز وقتی به هیات رفتم در خودم تاریکی می دیدم مشاهده کردم قفسی در اطراف من ایجاد شده و زندانی شده ام اما وقتی سینه زنی و عزاداری آغاز شد مشاهده کردم که قفس از بین رفت این هم از کرامات مجلس سید الشهداست میگفت در مجلس عزای سید الشهدا نوری وجود دارد که منشا آن حرم مطهر آقاست... شادی روح مطهرشان صلوات🦋 🌱 ‎‎‌‌‎‎‎‌@Shahid_ahmadali🏴
🌿 🏴ماه محرم که فرا می‌رسید، پیراهنِ مشکی به تن می‌کرد و چفیه سبز رنگی، به گردن می‌انداخت..! عشق  و محبت او به اباعبدالله را میشد در چهره‌اش دید.. اما او به اکتفا نمی‌کرد به هیاتی می‌رفت که بارِ علمی و معنوی بیش‌تری داشته‌باشد!💫 کنار دوستانش می‌نشست و سینه زنی که شروع می‌شد، عاشقانه سینه می‌زد... 🥀 🌹 ‎‎‌‌‎‎‎‌@Shahid_ahmadali🏴
💌 🌱 انگار برای خودش می ساخت... هر خانه‌ای که می ساخت، انگار برای خودش می‌ساخت. یعنی اصلاً این براش یک عقیده بود، عقیده‌ای که با همه وجود بهش عمل می‌کرد. کارش کار بود؛ خانه‌ای هم که می‌ساخت واقعاً خانه بود. کمتر کارگری باهاش دوام می‌آورد. همیشه می‌گفت: نانی که من می‌خورم باید حلال باشه. می‌گفت: روز قیامت، من باید از صاحبکار طلبکار باشم نه او از من. برای همین هم زودتر از همه می‌آمد سر کار، دیرتر از همه هم می‌رفت: حسابی هم از کارگرها کار می‌کشید. 📖 برگرفته از زندگانی شهید برونسی 🌷 @Shahid_ahmadali🏴
💌 توی مغازه‌ها و کوچه و خیابان خیلی حرص می‌خورد. مدام به خانم‌ها تذکر می‌داد که شان را درست کنند. اگر گوش نمی‌کردند، خودخوری می‌کرد... توی بستنی‌فروشی، مغازه‌دار آهنگ زن گذاشته بود؛ رفت گفت: یا صداش رو قطع کن یا می‌ریم. طرف خاموش کرد... شهید مدافع حرم 🌹 @Shahid_ahmadali🏴
به‌رفیقش‌پشت‌تلفن‌گفت ذکر‌ 'الهی بالرقیه سلام الله عليها' بگومشکلت‌حل‌میشه رفیقش‌یک‌تسبیح‌برداشت‌به‌ده‌تانرسید دوستاش‌زنگ‌زدن‌وگفتن‌سفر‌کربلاش‌جور‌شده💔 شھید‌حسین‌معز‌غلامی🌹 @Shahid_ahmadali🏴
✳️ بگو ورشکست شدم دیگه! 🔻 آقا مهدی بعد از اینکه خوب به حرف‌هایم گوش کرد، گفت: «تو چقدر قرآن می‌خونی؟» گفتم: «اگه وقتی بشه می‌خونم؛ ولی وقت نمی‌شه. بیست و چهار ساعته دارم می‌دوم.» گفت: «نهج البلاغه چی؟ نهج البلاغه چقدر می‌خونی؟» باز همان جواب را دادم. چند تا کتاب دیگر را اسم برد و وقتی جوابم برای همه منفی بود، با عصبانیت دستش را بالا برد و گفت: «بدبخت! بگو ورشکست شدم دیگه!» گفتم: «چطور آقا مهدی؟» گفت: «تو با همون ایمان سنتی‌ای که داشتی اومدی جبهه. اونو خرج کردی، حالا دیگه اندوخته‌ای نداری؛ نه مطالعه‌ای داری، نه قرآن می‌خونی، نه نهج البلاغه. اون سرمایه‌ای که داشتی رو خرج کردی، اما چیزی بهش اضافه نکردی؛ این یعنی ورشکستگی! من می‌گم روزی یک ساعت درِ اتاقت رو بیند و مطالعه کن؛ ولو این که دشمن بیاد.» 🎙 راوی: میرمصطفی الموسوی، مسئول واحد مخابرات لشکر ۳۱ عاشورا 📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی ، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 📖 ص ۲۱۴ ✍ علی اکبری مزدآبادی 💌 @Shahid_ahmadali🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃فیلم کمتر دیده شده از شهید حججی اینها فکر می‌کنند من شهید میشم! @Shahid_ahmadali🏴
💌 "همیشه با وضو بود میز کارش هم رو به قبله بود.. یا موقع مونتاژ می رفت وضو می گرفت و می آمد. _یکبار به شوخی گفتم آقا مرتضی! وسواس شدی؟ _گفت: نه! کار کردن برای شهدا یک حریمی دارد. راجع به جنگ بایستی درست وارد شد؛ ماشه دوربین را میخواهی بچکانی قبلش یک سری مقدمات دارد..‌." 🌹خادم الشهدا شهید مرتضی آوینی @Shahid_ahmadali🌸🍃
وقتی این جسم را در منطقه عملیاتی پیدا کردند در جیبش کاغذی را یافتند که در آن نوشته بود: بی سر و سامان تو ام ... ‎‎‌‌‎@Shahid_ahmadali🌸🍃
💌 گفتم آقای رئیسی چرا تیم رسانه ای شما اینقدر ضعیفه؟ اینقدر کارهای بزرگ انجام می دهید و مردم متوجه نمی شوند. اینطور باشه دور بعد رای نمی آورید. نگاهی به من انداخت و گفتند: بخوام رسانه رو قوی کنم باید مرتب از خودم تعریف کنم و کار خوبی نیست. اما برای دور بعد نام من رو توی نامزدها نخواهی دید. باتعجب گفتم چرا؟ گفت: وقتی آمدیم اوضاع کشور واقعا بحرانی بود و خدا لطف کرد شرایط بهتر شد و کشور از لبه پرتگاه دور شد، الان دیگه هرکی رئیس جمهور بشه مشکلات کمتری خواهد داشت. 📙رئیسی روحانی بود. اثر گروه شهید هادی @shahid_ahmadali🏴
🏴🏴 📝 در یکی از متن های بجا مانده در دفتر خاطرات احمد آقا آمده: روز وقتی به هیات رفتم در خودم تاریکی می دیدم مشاهده کردم قفسی در اطراف من ایجاد شده و زندانی شده ام اما وقتی سینه زنی و عزاداری آغاز شد مشاهده کردم که قفس از بین رفت این هم از کرامات مجلس سید الشهداست میگفت در مجلس عزای سید الشهدا نوری وجود دارد که منشا آن حرم مطهر آقاست... 🦋شادی روح مطهرشان صلوات🦋 🌱 ‎‎‌‌‎‎‎‌@Shahid_ahmadali🏴