از وقتۍ ڪاظم رفته بود لبنان
خبر؎ از او نداشتم😔
در فراق او افسردگۍ گرفته بودم و نحیف و لاغر شده بودم...
مادرشوهرم به بهانه پیدا ڪردن ڪاظم مرا آورد اهواز ڪه از این حال و هوا بیرون بیایم...
وقتۍ اتفاقی در خیابان پیدایش ڪردم
زبانم بند آمده بود و پایم بۍحس شده بود و دیگر توان راه رفتن نداشتم✨
خانه ڪه آمدیم و رنگ و رویم را دید خیلۍ ناراحت شد
محڪم مۍزد رو؎ پایش و سرش را تڪان مۍداد
وای اکرم! نگو مریض شدم ڪه دیوانهام مۍڪنۍ،مرا شرمنده مۍڪنۍ
من ڪیم ڪه به خاطر من ظالم خودت را به سختۍ مۍانداز؎؟!💫
تبخالۍ گوشه لبش بود
وقتۍ پرسیدم: حالا بگو لبت چه شده؟ اشڪش جــار؎ شد
اشڪهایم را با گوشه انگشتش پاڪ ڪرد
و سرش را انداخت پایین و گفت: در این مدت این همه سختۍ ڪشید؎ و قیافهات شبیه بیماران روانۍ شده،آن وقت تو نگران تبخال رو؎ لب منۍ!
حال و هـوایی داشت آن روز :)💞
🎙راوی #همسر_شهید
#شهید_کاظم_نجفیرستگار🕊
#یا_زهرا_س
#امام_زمان_عج
#فاطمیه
#مادری_ام
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
✦࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦
@shahid_amir_haj_amini
✦࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦