هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
🍁|همیشه روے لبش لبخند بود، نه از این بابت که هیچ مشکلے نداشت، اما هادے مصداق همان حدیثے بود که میفرمایند: مومن شادیهایش در چهره است و حزن و اندوهاش در درونش میباشد.
🍁|همهے رفقاے ما او را به همین خصلت میشناختند، اولین چیزے که از هادے در ذهن دوستان نقش بسته بود، چهرهاے بود که با لبخند آراسته شده بود، از طرفے هم بذلهگو و اهل شوخے و خنده بود، رفاقت با او هیچکس را خسته نمیکرد، در این شوخیها دقت میکرد که هیچ گناهے از او سر نزند.
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهدا_التماس_دعا
@mahman11
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
#سیره_شهداء
آخرین باری که ابراهیم به تهران آمده بود، کمتر غذا میخورد، وقتی با اعتراض ما مواجه میشد میگفت: باید این بدن را آماده کنم، در شب های سرد زمستان بدون بالش و پتو میخوابید و میگفت: این بدن باید عادت کند روزهای طولانی درخاک بماند، میگفت: من از این دنیا هیچ نمیخواهم حتی یک وجب خاک، دوستدارم انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم، دوستدارم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود و روحم در جوار خانم حضرت زهرا (س) آرام گیرد.
🌷 #شهید_ابراهیم_هادی🌷
✍ راوی: خواهر شهید
@nahman11
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
🌹7کیلومتر پیاده روی با اسیر🌹
📝』.. بچه ها سنگر گرفتند و به سمت جیپ عراقی شلیک کردند. بعد از لحظاتی به سمت خودروی عراقی حرکت کردیم. یک افسر عراقی و راننده کشته شده بودند و بی سیم چی مجروح روی زمین افتاده بود... یکی از بچه ها اسلحه اش را مسلح کرد و به سمت بی سیم چی رفت. ابراهیم داد زد: می خوای چه کار کنی؟ گفت: هیچی، می خوام راحتش کنم. ابراهیم گفت: رفیق تا وقتی تیراندازی می کردیم دشمن ما بود اما حالا اسیر ماست. بعد هم به سمت بی سیم چی آمد و او را از زمین برداشت. روی کولش گذاشت و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه می کردیم. یکی گفت: از این جا تا مواضع خودی 13کیلومتر باید توی کوه راه برویم. ابراهیم جواب داد: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته ... بعد از هفت ساعت کوهپیمایی، به خط مقدم نبرد رسیدیم. در راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف می زد... موقع اذان صبح در یک محل مناسب نماز جماعت خواندیم. اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند ...
فرج ا... مرادیان، جلد اول، ص112
『#شهید_ابراهیم_هادی』
🌷 یــاد شــهدا بــا صــلــوات🌷
@mahman11
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
#کلام_شهید
هرگز فراموش نڪنید،
تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم،
جامعه ساخته نمی شود.
#هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
🌷
@mahman11
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
📝』ابراهیم همیشه به دوستانش میگفت: قبل از اینکه آدم محتاج به شما رو بیاندازد و دستش را دراز کند. شما مشکلش را بر طرف کنید. او هر یک از رفقا که گرفتاری داشت، یا هر کسی را حدس میزد مشکل مالی داشته باشد کمک میکرد. آن هم مخفیانه، قبل از اینکه طرف مقابل حرفی بزند. بعد میگفت: من فعلاً احتیاجی ندارم. این را هم به شما قرض میدهم. هر وقت داشتی برگردان. این پول قرضالحسنه است. ابراهیم هیچ حسابی روی این پولها نمیکرد. او در این کمکها به آبروی افراد خیلی توجه میکرد. همیشه طوری برخورد میکرد که طرف مقابل شرمنده نشود.
📚』برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم
『#شهید_ابراهیم_هادی』
@mahman11
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
🌱نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت “سلام الله علیها”
یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود
ابراهیم همینطور که شنا میرفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد.
#شهید_ابراهیم_هادی
@mahman11
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
🌱نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت “سلام الله علیها”
یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود
ابراهیم همینطور که شنا میرفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد.
#شهید_ابراهیم_هادی
@mahman11
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
🌱 ابراهیم هر وقت اسم مادر سادات به زبان می آورد بلافاصله میگفت: سلام الله علیها.
یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا کرد.
ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. روزی که از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می خواهم روضه حضرت زهرا بخوانم.
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
@mahman11
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
#کلام_شهید
هرگز فراموش نڪنید،
تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم،
جامعه ساخته نمی شود.
#شهید_ابراهیم_هادی🥀
@mahman11
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀🥀
گاهی چقدر پر مے ڪشد دلم بہ هواے تو
انگار تمام پرنده هاے جهان در قلبم آشیانہ ڪرده اند...❤️
#شهید_ابراهیم_هادی
@mahman11
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
امامخامنهای:
شخصیتِ « شهید هادی »
به قدری جاذبه دارد که آدم را
مثلِ مغناطیس به خودش جذب میکند.
#شهید_ابراهیم_هادی
@mahman11
هدایت شده از 🌹لشگر ۳۱۳ 🌹همرهان حضرت مهدی(عج)
🌹 اردیبهشت عجب ماه عجیبی ست ؛شروع و پایانش با ابراهیم است
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
🕊شادی روح بلندشان صلوات🕊
🇮🇷به منتظران نور 👉دعوتید 🇮🇷