eitaa logo
شهید عارف(شهید احمد علی نیری)
90 دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
17.2هزار ویدیو
635 فایل
💥بسم رب الشهدا💥 کتاب شهید رو خوندم، عرفان عجیبی این شهید داره. 😳 تسلای دل مادر سیدالشهدا ع قدمی برای شهدا برمیدارم.⚘⚘⚘⚘⚘⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 شیعه‌ی مرتضی علی(علیه‌السلام) باید با رفتارش عشقش را ثابت کند. 🥀 کسی که توی هیئت فقط سینه می‌زند، خیلی کار بزرگی نمی‌کند! باید رفتار و کردارمان در زندگی و برخورد با دیگران، ثابت کند که یک شیعه واقعی هستیم.🌱 🌹 @mahman11
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 ما برا شهادت نمیریم که! 🥀 برا خدا میریم، هرچی خدا بخواد @mahman11
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 ما برا شهادت نمیریم که! 🥀 برا خدا میریم، هرچی خدا بخواد @mahman11
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 ما برا شهادت نمیریم که! 🥀 برا خدا میریم، هرچی خدا بخواد @mahman11
باپول‌توجیبیش‌اراذل‌محل رومیبرداستخر.. میگفتن‌مصطفی‌چرااینکارومیکنی؟ میگفت‌دوساعت‌کمتر‌دیگرانو‌اذیت کنن! حدودا ۲۵ سالش بود.. :) @mahman11
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
@Aminikhaahپسا شهادت مصطفی به روایت پدر.mp3
زمان: حجم: 15.33M
🔈 🎙 از زبان پدر؛ 🔸 یادگار شهید: درگیر نهاد و ارگان نشو، افق دیدت بلند باشد 🔸 درس شهید: هر کار فرهنگی، آغاز نبردی با شیطان 🔸 روایت پسا شهدا؛ جوانان خالکوبی‌شده در تشییع شهید 🔸 نمازهای کامل مصطفی در سوریه؛ دل مصطفی راهی جز شهادت نداشت ⏰ مدت زمان: ۳۵:۵۴ 📆 ۱۴۰۳/۰۸/۰۴ 🇵🇸🇮🇷 اینجاست↙️ ⚔ @masafe_akhar
ڪـسـےڪہ‌اهݪ دنـیـانیسٺ! "فـقـط‌باشـــهـــادٺ آروم‌مےگیره.... صبحتون شهدایی🌷🌷🌷 ━━═━⊰❀🦋❀⊱━━═━━        @mahman11
‍ 🌷⃟🕊 🌹مصطفی خیلی بی ریا بود... ازمنطقه که میگفت یک بار نگفت من ... همش میگفت بچه ها. کمتر کسی میدونست فرمانده گردان شده. صحبت هایش همیشه با این حرف حضرت امیر بود: چه بسیارند عبرت ها و چه اندک عبرت گیرنده ها... 🌹دوستی رو چند روز قبل جایی دیدم که از همرزمان شهید بود .میگفت : مصطفی رو لحظه شهادت هم دیدم .میگفت : همیشه موقع عملیات بچه هارو جمع میکرد یک گوشه و میگفت که هیچوقت مغرور نشید به اینکه اینجا چه کاره اید... میگفت همه را در یک سطح میدونست وفرق نمیگذاشت. میگفتن که هر جا به معبری میرسیدند که خطرناک بود مصطفی خودش اول میرفت تا اگر اونجا تو تیررس دشمن بود سپر انسانی بقیه بشه و نگذارد بقیه صدمه ببینن. همون اقا میگفت: با دشمن فاصلمون کم بود رفیقمون رفت برگ درخت زیتون بیاره برای استتار که یهو با تیر زدنش. میگفت اون یک تیکه زیر آتش بود... مصطفی رفت زیر آتیش دشمن و اون شهید را بیرون کشید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @mahman11