eitaa logo
شهید مرتضی آوینی🌹
213 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
74 فایل
🔆اطلاعات و آگاهی خود را بالا ببرید🔆 با مطالب سیاسی،اجتماعی،فرهنگی در خدمت شما عزیزان هستیم🌺🙏 کپی حلال فقط با ذکر صلوات 💚 🙏ارتباط با ادمین و مدیر کانال 🆔️ @Ya_Masome
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل اول : 🌸🥀 🍃شناختن نفس مقدمه شناختن خدا🍃 بدان که کلید سعادت دو جهانی ، شناختن نفس خویشتن است ، زیرا که شناختن آدمی خویش را اعانت بر شناختن آفریدگار خود می نماید . چنانکه حق - تعالی - می فرماید : «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق» 🍃 یعنی : «زود باشد که بنمائیم به ایشان آثار قدرت کامله خود را در عالم و در نفسهای ایشان ، تا معلوم شودایشان را که اوست پروردگار حق ثابت» . [1] و از حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - منقول است که : «من عرف نفسه فقدعرف ربه» یعنی : «هر که بشناسد نفس خود را پس به تحقیق که بشناسد پروردگار خودرا» . [2] و خود این ظاهر و روشن است که : هر که خود را نتواند بشناسد به شناخت دیگری چون تواند رسید ، زیرا که هیچ چیز به تو نزدیک تر از تو نیست ، چون خود را نشناسی دیگری را چون شناسی ؟ تو که در علم خود زبون [3] باشی عارف کردگار چون باشی 🍃 تاثیر شناختن نفس در تهذیب اخلاق و نیز شناختن خود ، موجب شوق به تحصیل کمالات و تهذیب اخلاق و باعث سعی در دفع «رذائل» [4] می گردد ، زیرا که آدمی بعد از آنکه حقیقت خود را شناخت ودانست که : حقیقت او «جوهری» [5] است از «عالم ملکوت» ، [6] که به این عالم جسمانی آمده باشد ، که به این فکر افتد که : چنین جوهری شریف را عبث و بی فایده به این عالم نفرستاده اند ، واین گوهر قیمتی را به بازیچه در صندوقچه بدن ننهاده اند ، و بدین سبب در صدد تحصیل فوائد تعلق نفس به بدن بر می آید ، و خود را به تدریج به سر منزل شریفی که باید می رساند . 🍃 و گاه است که گوئی : من خود را شناخته ام ، و به حقیقت خود رسیده ام . زنهار زنهار ، که این نیست مگر از بی خبری و بی خردی . عزیز من چنین شناختن را کلید سعادت نشاید ، و این شناسائی ترا به جائی نرساند ، که سایر حیوانات نیز با تو در این شناختن شریک اند ، و آنها نیز خود را چنین شناسند . زیرا که : تو از ظاهر خود نشناسی مگر سر وروی و دست و پای و چشم و گوش و پوست و گوشت ، و از باطن خود ندانی مگر این قدر که چون گرسنه شوی غذا طلبی ، و چون بر کسی خشمناک شوی در صدد انتقام برآئی ، و چون شهوت بر تو غلبه کند مقاربت خواهش نمائی و امثال اینها ، و همه حیوانات با تو در اینها برابرند . 🍃 پس هرگاه حقیقت تو همین باشد از چه راه بر «سباع» [7] و «بهائم» [8] ، مفاخرت می کنی ؟ و به چه سبب خود را نیز از آنها بهتر می دانی ؟ و اگر تو همین باشی به چه سبب خداوند عالم ترا بر سایر مخلوقات ترجیح داده و فرموده : «و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا» یعنی : «ما تفضیل دادیم فرزندان آدم را بر بسیاری از مخلوقات خود» [9] . و حال اینکه در این صفات و عوارض ، بسیاری از حیوانات بر تو ترجیح دارند . 🍃 پس باید که : حقیقت خود را طلب کنی تا خود چه چیزی ، و چه کسی ، و از کجاآمده ای ، و به کجا خواهی رفت . و به این منزلگاه روزی چند به چه کار آمده ای ، تو رابرای چه آفریده اند . و این اعضا و جوارح را به چه سبب به تو داده اند ، و زمام قدرت واختیار را به چه جهت در کف تو نهاده اند . و بدانی که : سعادت تو چیست ، و از چیست ، و هلاکت تو چیست . 🍃 و بدانی که : این صفات و ملکاتی که در تو جمع شده است بعضی از آنها صفات بهایم اند ، و برخی صفات سباع و درندگان ، و بعضی صفات شیاطین ، و پاره ای صفات ملائکه و فرشتگان . و بشناسی که : کدام یک از این صفات ، شایسته و سزاوار حقیقت تو است ، و باعث نجات و سعادت تو ، تا در استحکام آن بکوشی . و کدام یک عاریت اند و موجب خذلان و شقاوت ، تا در ازاله آن سعی نمائی . 🍃 و بالجمله آنچه در آغاز کار و ابتدای طلب ، بر طلب سعادت و رستگاری لازم است آن است که : سعی در شناختن خود ، و پی بردن به حقیقت خود نماید ، که بدون آن به سر منزل مقصود نتوان رسید . 🍃 _________ ١ . فصلت (سوره ۴١) ، آیه ۵٣ . ٢ . بحار الانوار ، ج ٢ ، ص ٣٢ ، ح ٢٣ . ٣ . ناتوان ، عاجز . ۴ . جمع رذیله ، و به معنی فرومایگی ، پستی و ضد فضیلت است . ۵ . معرب گوهر است ، یعنی چیز گران قیمت و با ارزش . و در فلسفه ، لفظ «جوهر» ، بر عقول و نفوس مجرده نیز اطلاق می شود . فرهنگ معارف اسلامی ، ج ١ ، ص ۶۵٨ . ۶ . عالم فرشتگان ، عالم عقول و نفوس مجرده که مافوق عالم ناسوت و ماده است ٧ . جمع «سبع» است یعنی حیوانات درنده . ٨ . چهارپایان و هر حیوانی غیر از درندگان است . ٩ . اسراء ، (سوره ١٧) ، آیه ٧٠ . 🌸🥀 ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة 🤲 📚 🌹 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فصل دوم : 🌸🥀 🍃ترکیب انسان از جسم و نفس🍃 اگر خواهی خود را بشناسی ، بدان که : هر کسی را از دو چیز آفریده اند : یکی این بدن ظاهر ، که آن را تن گویند ، و مرکب است از : گوشت و پوست و استخوان و رگ و پی وغیر اینها . و آن از جنس مخلوقات همین عالم محسوس است ، که عالم جسمانیات است . و اصل آن مرکب از عناصر چهارگانه است که «خاک ، آب ، باد و آتش» است ، وآن را به همین چشم ظاهری می توان دید . 🍃 و یکی دیگر «نفس» است که آن را روح و جان و عقل و دل نیز گویند ، و آن جوهری است «مجرد» [10] از عالم ملکوت ، و گوهری ست بس عزیز از جنس فرشتگان و «عقول قادسیه» ، [11] و دری است بس گرانمایه از سنخ مجردات ، که خدای - تعالی - به جهت مصالحی چند - که شمه ای از آن مذکور خواهد شد - به قدرت کامله خود ربطی میان آن و این بدن ظاهری قرار داده و او را مقید به قید علاقه این بدن و محبوس درزندان تن نموده ، تا وقتی معین و اجلی موعود ، که قطع علاقه نفس از بدن می شودرجوع به عالم خود می کند . 🍃 و این نفس را به چشم ظاهر نتوان دید بلکه دیده نمی شود مگر به بصیرت باطنیه . وهر گاه حدیث نفس یا روح ، یا جان ، یا دل ، یا عقل مذکور شد همین جزء اراده می شود ، بلکه هرگاه انسان و آدم نیز گفته شود ، به غیر از این ، چیز دیگر مراد نیست ، زیرا - چنانکه مذکور خواهد شد - حقیقت انسان و آدمی همین است . 🍃 پس بدن ، آلتی است از نفس که باید به آن حالت به اموری چند که مامور است قیام نماید . و بدان که : شناختن حقیقت «بدن» ، امری است سهل و آسان ، زیرا دانستی که آن ازجنس مادیات است و شناخت حقایق مادیات ، چندان صعوبتی ندارد . و اما «نفس» ، چون که از جنس مجردات است به حقیقت او رسیدن و او را به کنه ، شناختن در این عالم میسر نیست ، - رو مجرد شو مجرد را ببین - و از این جهت بود که بعد از آنکه حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - شرح حقیقت او را خواستند حضرت بیان نفرمود ، خطاب رسید که : 🍃 «و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی» [12] یعنی : «از تو از حقیقت روح سئوال می کنند ، بگو که «روح» از امور پروردگار است و از عالم امر [13] است» . و بیش از این رخصت نیافت که بیان کند . بلی هر گاه نفس انسانی خود را کامل نموده باشد ، بعد از قطع علاقه از بدن و حصول تجرد از برای آن می تواند شد که آن را بشناسد . بلکه هر گاه در این عالم نیز کسی نفس خود را کامل نموده باشد و بخواهد به سر حد کمال برساند و علاقه او از بدن کم شود ، دور نیست که تواند فی الجمله معرفت به نفس بهم رساند .🍃 _________ ١٠ . «مجرد» یعنی عاری از قید و شرط ، و لواحق و ضمائم . حکما ، مجرد به امری می گویند که روحانی محض بوده و مخلوط با ماده نباشد ، مانند عقول و نفوس مدبره انسانی . فرهنگ معارف اسلامی ، ج ٣ ، ص ١۶٩۶ . لاهیجی در تقسیم عوالم گوید : اول عالم جبروت است . . . که مجرد از ماده و صورت و مدت است دوم عالم ملکوت است که مجرد از ماده و مدت است سوم عالم ملک است و آن عالم اجساد است . رک : فرهنگ معارف اسلامی ج ١ ص ۶٣٠ . ١١ . مراد همان «عقول ده گانه» بنابر نظریه فلاسفه «مشاء» و «عقول» انوار بی شمار بنابر نظریه حکماء اشراق می باشد ، که معتقدند : صادر اول از ذات حق و واسطه فیض آن عقول می باشند . فرهنگ معارف اسلامی ، ج ٢ ، ص ١٢٧٠- ١٢٩٣ 🍃 ١٢ . اسراء ، (سوره [١٧] ، آیه ٨۵ . ١٣ . عالم مجردات را «عالم امر» می نامند که به امر تکوینی الهی از «کتم عدم» [جهان نیستی] به وجودآمده اند ، و بر حسب امر تکوینی ، دفعة واحدة پدیدار گشته اند . فرهنگ معارف اسلامی ، ج ٢ ، ص ١٢٢٧ . (جهت اطلاع بیشتر به تفسیر المیزان ، ج ١٣ ، ص ٢١٠«طبع اول» مراجعه شود) . 🌸🥀 ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة 🤲 🌹 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فصل سوم : 🌸🥀 🍃 راه شناختن نفس🍃 بدان که : آنچه گفتم آدمی را غیر از همین بدن مادی و صورت حسی ، جزوی دیگرهست مجرد ، که آن را «نفس» می گویند ، اگر چه فهمیدن و دانستن آن صعوبت داردولیکن هر گاه کسی به نظر تحقیق ، تامل کند این مطلب بر او ظاهر و روشن می شود ، زیرا که : هر که ساحت دل خود را از غبار عالم طبیعت پاک کند و علایق و شهوات حیوانیت را اندکی از خود دور نماید و آئینه دل را از زنگ کدورات این عالم فی الجمله جلائلی دهد و گاه گاهی در دل را بر روی اغیار نابکار ببندد و با محبوب حقیقی خلوتی نماید و با حضور قلب ، متوجه به عالم انوار شود و با نیت خالص مشغول به مناجات حضرت پروردگار گردد و گاهی تفکر در عجایب ملک و «ملکوت» [15] جمال و «جبروت» [16] قادر ذو الجلال کند ، البته از برای او حالتی نورانی و «بهجتی» عقلی حاصل می شود که به سبب آن یقین می کند که ذات او از این عالم جسمانی نیست ، بلکه از عالم دیگر است . 🍃 و راهی دیگر که به سبب آن بتوان دانست که آدمی را غیر از این بدن ، جزئی دیگراست که از جنس بدن نیست ، «خواب» است ، که در خواب ، راه حواس بسته شود و بدن از حرکت بازماند و چشم از دیدن ، و گوش از شنیدن بسته ، و تن در گوشه ای ساکن وبی حس شود و با وجود این ، در آن وقت آدمی در آفاق و اطراف عالم مشغول سیر کردن باشد و با اصناف خلایق در گفتن و شنودن . بلکه اگر نفس را فی الجمله صفائی باشد در عالم ملکوت راه یابد ، و از آنجا امور آینده را ببیند و بشناسد و بر مغیبات ، مطلع شود ، به نوعی که هرگز در بیداری و در وقتی که این بدن در نهایت هوشیاری است نتواند بدان رسید .🍃 و راه دیگر آنکه : آدمی را قوت معرفت همه علمها و صنعتها است ، و با آنهاپی می برد به حقایق اشیاء و می فهمد اموری چند را که نه از این عالم است و نه می داندکه از کجا این امور داخل قلب او شده و از کجا فهمیده و دانسته . بلکه گاه است که : دریک لحظه ، فکر او از مشرق به مغرب و از «ثری» تا «ثریا» [17] رود ، با آنکه تن او در عالم خاک محبوس و ایستاده . 🍃 و بالجمله این مطلب امری است که بر هر که اندکی تامل نماید ، مخفی و پوشیده نمی ماند . و در کتاب الهی و اخبار ائمه معصومین در مقامات متعدده اشاره به آن شده ، مثل قول خدای - تعالی - که خطاب به سید رسل می فرماید : «قل الروح من امر ربی» [18] 🍃 یعنی : «بگو در جواب کسانی که سؤال می کنند از تو ازحقیقت روح انسان ، که : «روح» از جمله کارهای الهی است و از عالم امر است» . «الا له الخلق و الامر» [19] «یعنی : عالم امر ، خدا را است ، و عالم خلق خدا را» . 🍃 هر چه به مساحت و «کمیت» در آید آن را «عالم خلق» گویند و روح انسانی چون مجرد است آن را مقدار و کمیت نباشد . و دیگر می فرماید : «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة» . [20] و دیگر می فرماید : 🍃 «و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها» . [21] و از پیغمبر - صلی الله علیه و آله - مروی است که فرمودند : 🍃 «من عرف نفسه فقد عرف ربه» یعنی : «هر که شناخت نفس خود را پس می شناسد پروردگار خود را» . [22] و معلوم است که : شناختن این بدن جسمانی که امری است سهل و آسان ، چندان مدخلیتی در معرفت پروردگار ندارد . 🍃 و از حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - مروی است که فرمودند : «خلق الانسان ذا نفس ناطقه» [23] یعنی : «انسان خلق کرده شد صاحب نفسی که به سبب آن ادراک معقولات می کند» . 🍃 _________ ١۵ . «عالم ملک» ، جهان جسمانی و عالم ماده و مادیات را گویند ، که به آن ، عالم شهادت و ناسوت وکون و فساد نیز می گویند : و «عالم ملکوت» ، عالم مجردات ، عالم ارواح و معقولات است که به آن ، عالم باطن و بقاءو اسرار نیز می گویند . فرهنگ معارف اسلامی ، ج ٢ ، ص ١٢٣١ . و ج ٣ ، ص ١٩٢١ . 🍃 ١۶ . ظاهرا همانطور که در نسخه خطی موجود است «جلال و جبروت» صحیح باشد به معنای عظمت و بزرگی و غلبه و سلطنت . چنانکه عراقی گوید : برتر زچند و چون جبروت و جلال او بیرون زگفتگو صفت لا یزال او فرهنگ و معارف اسلامی ، ج ١ ، ص ۶٣١ . 🍃 ١٧ . از زمین تا آسمان . ١٨ . اسراء (سوره ١٧) آیه ٨۵ . ١٩ . اعراف (سوره ٧) ، آیه ۵۴ . ٢٠ . یعنی : ای نفس قدسی مطمئن و آرام یافته ! به یاد خدا به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو ازاو خشنودی و هم او از خشنود است . فجر ، (سوره ٨٩) ، آیه ٢٧ و ٢٨ ٢١ . یعنی : قسم به نفس ناطقه انسان ، و قسم به آن خداوندی که آن را این چنین مرتب آفرید و اعضایش رامنظم ساخت و قوایش را تعدیل نمود . الشمس ، (سوره ٩١) ، آیه ٧- ١٠ .🍃 ٢٢ . بحار الانوار ، ج ٢ ، ص ٣٢ ، ح ٢٣ . ٢٣ . تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص ٢٣١.🌸🥀 ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة 🤲 🌹 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فصل چهارم :🌸🥀 🍃حقیقت و ماهیت آدمی🍃 چون که دانستی که : هر کسی مرکب است از نفس و بدن ، پس بدان که حقیقت آدمی و آنچه به سبب آن بر سایر حیوانات ترجیح دارد همان «نفس» است که از جنس ملائکه مقدسه است . و «بدن» امری است عاریت ، و حکم مرکب از برای نفس دارد ، که بدان مرکب سوار شده و از عالم اصلی و موطن [24] حقیقی به این دنیا آمده ، تا از برای خود تجارتی کند و سودی اندوزد ، و خود را به انواع کمالات بیاراید ، و اکتساب صفات حمیده و اخلاق پسندیده نماید ، و باز مراجعت به وطن خود نماید . 🍃 یا هر بدنی حکم شهری را دارد آفرینش ، که پادشاه کشور هستی که حضرت آفریدگار است ، هر بدنی را «اقطاع» [25] روحی که از زادگاه عالم تجرد است مقرر فرموده تا از منافع و مداخل آن شهر تهیه خود را دیده ، و مسافرت به عالم قدس کند و سزاوارخلوتخانه انس گردد . و در این بدن شریک است با سایر حیوانات ، زیرا که هر حیوانی رانیز بدنی است محسوس و مشاهد ، مرکب از دست ، پا ، چشم ، گوش ، سر ، سینه و سایراعضاء . به این سبب بر هیچ حیوانی فضیلتی ندارد ، و آنچه باعث افضلیت آدمی بر سایرحیوانات می شود آن جزء دیگر است ، که «نفس ناطقه» باشد که حیوانات دیگر را این جزء نیست . 🍃 و بدان که بدن ، امری است فانی و بی بقاء که بعد از مردن از هم ریخته می شود ، واجزای آن از یکدیگر متفرق می گردد و خراب می شود ، تا باز وقتی که به امر پروردگار - تعالی - اجزاء آن مجتمع شود ، و به جهت ثواب و حساب و عقاب زنده کرده شود . 🍃 اما «نفس» ، امری است باقی ، که اصلا و مطلقا از برای آن فنائی نیست ، و بعد ازمفارقت آن از این بدن و خرابی تن ، از برای آن خرابی و فنائی نیست و نخواهد بود . واز این روست که خداوند - سبحانه - می فرماید :🍃 «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» [26] یعنی : «گمان نکنی که آن کسانی که در راه خدا کشته شدند و جان خود را درباختند مرده هستند ، بلکه ایشان زنده اند نزد پروردگارشان و روزی داده می شوند» . 🍃 و دیگر می فرماید : «ارجعی الی ربک» . [27] یعنی : «ای نفس ، رجوع و بازگشت کن به نزد پروردگار خود همچنانکه در اول از نزد او - سبحانه - آمدی» . و نیز از این روست که پیغمبر خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - در روز بدر به شهدای بدر ندا می فرمود : 🍃 «هل وجدتم ما وعد ربکم حقا» یعنی : «ای کشته شدگان در راه خدا ! آیا آنچه را که پروردگار شما به شما وعده داده بود حق و راست یافتید ؟ » . 🍃 آنگاه بعضی از اصحاب عرض کردند : یا رسول الله ایشان مرده اند چگونه آواز می دهی ایشان را ؟ حضرت فرمود : «انهم اسمع منکم» . یعنی : «ایشان از شما شنواترند و فهم و ادراک ایشان الآن از شما بیشتر است» . [28] و ظاهر است که شنیدن ایشان در آن وقت نه به همان بدنی بود که در صحرای بدرافتاده بود ، بلکه به نفس مجرده باقیه بود . 🍃 _________ ٢۴ . مملکت ، کشور . ٢۵ . بخشیدن چیزی به کسی جهت استفاده ٢۶ . آل عمران ، (سوره ٣) ، آیه ١۶٩ . ٢٧ . فجر ، (سوره ٨٩) ، آیه ٢٨ . ٢٨ . بحار الانوار ، ج ۶ ، ص ٢٠٧ 🌸🥀 ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة 🤲 📚 🌹 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فصل ششم : 🌸🥀 🍃 لذت و الم جسم و روح🍃 چون که دانستی که : آدمی را روحی و بدنی است که هر کسی مرکب است از این دو ، باید بدانی که هر یک از این دو جزء را المی و لذتی و محنتی و راحتی و مرضی وصحتی است .🍃 و آلام و محنتهای بدن عبارت است از : امراض و بیماریها که عارض بدن می گردد ، و جسم را لاغر و نحیف می کند ، و آن را از درک لذات جسمانیه باز می دارد ، و بامسامحه در معالجه به هلاکت منجر می شود . و «علم طب» موضوعی است از برای بیان این امراض و معالجات آنها .🍃 و آلام و بیماریهای روح عبارت است از : اخلاق ذمیمه و صفات رذیله ، که موجب هلاکت و بدبختی روح است ، و باز می دارد آن را از درک لذات روحانیه ، و رسیدن به سعادت ابدیه . و آن را محروم می گرداند از مرافقت محرمان خلوتخانه انس ، ومجاورت عالم قدس . 🍃 و صحت و راحت روح ، عبارت است از : اتصاف به اوصاف قدسیه و ملکات ملکیه ، که موجب قرب حضرت باری ، و باعث نجات و رستگاری است . و تفصیل این امراض و معالجات آنها در «علم اخلاق» است که در این کتاب بیان می شود . 🌸🥀 ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة 🤲 📚 🌹 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فصل هفتم :🌸🥀 🍃 قسمت اول 🍃 🍃مفاسد بیماری نفس و فوائد صحت آن🍃 زنهار ای جان برادر ! تا حدیث بیماری روح را سهل نگیری ، و معالجه آن را بازیچه نشماری ، و مفاسد اخلاق رذیله را اندک ندانی ، و صحت روح را به صحت بدن قیاس نکنی . و چگونه عاقل چنین قیاس کند ، و حال آنکه مقصود از صحت بدن از برای کسانی که از روح و صلاح و فساد آن فراموش کرده اند ، نیست مگر زندگانی پنج روزه دنیا ، و زیست کردن در این عاریت سرا . و بر مرض آن مفسده ای مترتب نمی شود مگربازماندن از لذات خسیسه جماع و غذا و امثال اینها . و اما اخلاق ذمیمه که بیماری روح از آنها است ، باز می دارد آدمی را از رسیدن به لذت سعادت ابد ، و پادشاهی سرمد . وهر یک از آنها پرده ای است ظلمانی ، که مانع «اشراقات» [35] انوار الهیه ، و عایق فیوضات «نفحات» [36] رحمانیه است ، و مسامحه در معالجات آنها آدمی را به هلاکت دائمه وشقاوت ابدیه می رساند . و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانی ابدی و حیات حقیقی است . 🍃 و بعد از آنکه ساحت نفس انسان از اخلاق ناپسند ، پاک ، و به صفات ارجمند به ترتیب مقرر آراسته گردد ، مستعد قبول فیضهای غیر متناهیه «رب الارباب» ، [37] بلکه به سبب آن رفع حجاب می شود . و صور جمیع موجودات در آئینه دلش ظاهر می شود ، و در این هنگام موجودی می شود تام الوجود ، ابدی الحیات ، «سرمدی البقا» ، [38] قامتش سزاوار خلعت خلافت الهیه ، و «تارکش» [39] لایق تاج سلطنت و ریاست معنویه . و می رسدبه بهجتها و لذتهائی که هیچ دیده مانند آن ندیده ، و به خاطر هیچ آفریده نگذشته . 🍃 و از این رواست که سید رسل - صلی الله علیه و آله و سلم - فرموده : «لو لا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا الی ملکوت السموات و الارض» 🍃 یعنی : «اگرنه این می بود که لشکر شیاطین اطراف دلهای بنی آدم را فرا گرفته اند ، هر آئینه مشاهده می کردند حقایق موجودات «عوالم علویه و سفلیه» [40] را ، و مطلع می شدند بر آثار قدرت کامله حق - سبحانه و تعالی - در آنها» . [41] همچنان که تطهیر نفس از جمیع صفات خبیثه ، مورث رفع جمیع «پرده های ظلمانیه» ، [42] و کشف حقایق جمیع موجودات امکانیه می گردد . و همچنین ازاله بعضی ازآنها نیز باعث صفائی و روشنایی در نفس می شود . و بالجمله به قدری که آئینه نفس اززنگ کدورات عالم طبیعت پاک می شود صور موجودات عوالم قدس در آن ظاهرمی گردد ، و به همان مقدار سزاوار بساط قرب پروردگار می شود . 🍃 مفاسد بیماری نفس و فوائد صحت آن و به این سبب خاتم انبیاء - صلی الله علیه و آله و سلم - فرموده اند : «ان لی مع الله حالات لا یحتملها ملک مقرب و لا نبی مرسل» . [43] یعنی : «مرا با خدای حالاتی چند است که هیچ ملک مقربی و پیغمبر مرسلی طاقت و توانائی آن را ندارد» . 🍃 و هر کسی که در مقام سلوک راه سعادت باشد ، و مراقبت از احوالات خود نماید ، به قدر استعداد و قابلیت خود بر می خورد به آنچه می رسد به او از الطاف ربانیه وفیوضات رحمانیه ، و لیکن فهم ما ادراک فوق رتبه خود را نمی کند اگر چه باید از بابت ایمان به بعثت ، تصدیق و اقرار به آن نماید . همچنان که ما ایمان داریم به نبوت و خواص پیغمبری و لیکن حقیقت آنها را نمی شناسیم . و عقول قاصره ما احاطه به کنه آنهانمی کند ، چنانچه احاطه ندارد جنین به عالم طفل ، و طفل نمی داند عالم ممیز را ، و ممیزعامی نمی فهمد عالم علماء را ، و علماء نمی شناسند عالم انبیاء و اولیاء را . 🍃 و به حکم عنایت ازلیه درهای رحمتهای غیر متناهیه الهیه بر روی هر کسی گشاده ، وبخل و «ضنت» [44] از برای احدی نشده ، و لیکن رسیدن به آنها موقوف است به اینکه آئینه دل صیقل داده شود ، و از کدورات عالم طبیعت پاک شود ، و زنگ اخلاق ذمیمه از آن زدوده گردد . پس حرمان از انوار فیوضات الهیه ، و دوری از اسرار ربوبیه ، نه از بخل مبدا فیاض است ، «تعالی شانه عن ذلک» [45] بلکه از پرده های ظلمانیه ذمایم صفات وعوایق جسمانیه است که بدن آدمی را احاطه نموده است . 🌸🥀 🤲 📚 🌹 🍀 🌱________🥀 @shahid_aviiny
فصل هفتم : 🌸🥀 🍃قسمت دوم🍃 هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست و مخفی نماند که آنچه از علوم و معارف و اسرار که آدمی به واسطه تطهیر نفس وتصفیه آن می فهمد ، نه مانند این علومی است که از «مزاوله» [46] کتب رسمیه و ادله عقلیه گرفتاران عالم طبیعت و محبوسان زندان و هم و شهوت می فهمند ، بلکه آنها علوم حقیقیه نورانیه اند که از انوار الهیه و الهامات حقه ربانیه مستفاد شده اند . و چندان ظهورو جلا و نورانیت و صفا از برای آنها هست که قابل شک و شبهه نیستند ، و این علمی است که حضرت فرمودند : 🍃 «انما هو نور یقذفه الله فی قلب من یرید» . [47] «یعنی : علم ، نوری است که حق - تعالی - می افکند آن را در هر دلی که می خواهد» . و حضرت امیر مؤمنان - علیه السلام - درکلمات بسیار ، اشاره به این علم فرموده اند ، و از آن جمله در وصف راستین از علمامی فرمایند : «هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة ، و باشروا روح الیقین ، و استلانوا ما استوعره المترفون ، و انسوا بما استوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلی» [48] . 🍃 یعنی : «علم به ایشان هجوم آورده است ، ایشان به بصیرت و بینائی و به حقیقت روح و یقین رسیده اند . و نرم و آسان شده است از برای ایشان ، آنچه سخت ومشکل است بر دیگران از اهل عیش و تنعم در دنیا ، و یار و انیس شده اند ، آنچه وحشت می کنند از آن جاهلان ، و زندگانی می نمایند در دنیا به بدنهایی که روح آنهاتعلق به عالم اعلی دارد» . 🍃 و در مکان دیگر می فرماید : «قد احیی عقله ، و امات نفسه ، حتی دق جلیله ، و لطف غلیظه ، و برق له لامع کثیر البرق ، فابان له الطریق ، و سلک به السبیل» . [49] یعنی : «زنده کرد دل خود را و میرانید نفس خود را ، تا آنکه ناهمواری و درشتی او لطیف و هموار شد . و درخشید از برای او نوری درخشنده . پس ظاهر و هویدا کرد از برای او راه حق را ، وبرد او را در راه ، تا رسانید او را به مطلوب» . 🍃 ولیکن ، مادامی که صفحه دل از نقوش اخلاق ذمیمه پاک نگردد ، این قسم علم ومعرفت در آن مرتسم نشود ، زیرا که علوم و معارف ، عبادت باطنی است ، همچنان که نماز ، طاعت ظاهر است . و همچنان که تا ظاهر از جمیع نجاسات ظاهر ، پاک نباشد نمازصحیح متحقق نمی شود ، همچنین تا از باطن ، جمیع نجاسات باطنیه را که صفات خبیثه است زایل نکنی ، نور علم صحیح مبرا از شوائب شبهات بر آن نمی تابد . و چگونه می تواند شد که دل ناپاک ، منزل علوم حقه شود ، و حال اینکه افاضه علوم بر دلها ازعالم «لوح محفوظ» [50] به وساطت ملائکه مقدسه است که وسائط فیض الهی هستند . 🍃 علم بدون تزکیه ، علم نیست و پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - فرمود : «و لا تدخل الملائکة بیتا فیه کلب» . یعنی : «ملائکه داخل نمی شود بر خانه ای که در آن سگ باشد» . [51] پس ، هرگاه خانه دل مملو از صفات رذیله که سگان درنده هستند باشد ، چگونه . ملائکه که حمله علوم و معارف اند داخل می شوند ؟ و از اینجا معلوم می شود که کسانی که عمر خود را صرف تحصیل علم از طریق مجادلات کلامیه و استدلالات فکریه نموده اند ، و از تزکیه نفس از صفات ذمیمه غافل مانده اند ، بلکه دلهای ایشان متعلق به «قاذورات» [52] دنیای دنیه ، و نفوس ایشان منقاد قوه غضبیه و شهویه است ، از حقیقت علم بی خبر ، و سعی ایشان بی ثمر است . و آنچه را تحصیل کرده اند و علم پندارند ، بر خلاف واقع است ، زیرا که علم حقیقی را بهجت و سرور و صفا و نوری است ، و دلی را که نورعلم واقعی در آن داخل شد مستغرق لجه عظمت خداوند جلیل ، و محو مشاهده جمال جمیل می شود ، و التفات به غیر او نمی کند . و غایت همت اکثر این اشخاص تحصیل زخارف دنیا ، و حصول منصب و جاه و شهرت در بلاد ، و تسخیر قلوب عباد است . و نه همین است که صفات خبیثه و اخلاق رذیله ، مانع از طلوع انوار علوم حقیقیه از مطلع فیوضات الهیه باشد و بس ، بلکه بدون تزکیه نفس و تصفیه قلب ، عبادات ظاهریه رااثری ، و طاعات بدنیه را ثمری نیست . و چه فایده مترتب می شود بر آراستن ظاهر وکاستن باطن . 🍃 قال الله - سبحانه - : «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» یعنی : «نماز ، باز می دارد نمازگزاران را از اعمال زشت و منکر» . [53] اگر نماز با خباثت باطن و اخلاق سیئه مقبول خداوند بی نیاز بودی ، پس چرا می بینی اکثر مردم را که هر روز نماز پنجگانه به جا می آورند ، و هر ساعت چندین منکر ومعصیت از ایشان صادر می شود ؟ ! 🌸🥀 🤲 📚 🌹 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فصل هفتم: 🌸🥀 🍃قسمت سوم 🍃 و حضرت فرمودند : «الصلوة معراج المومن» یعنی : «به واسطه نماز مؤمن عروج می کند به معارج قرب پروردگار» . [54] پس اگر آنچه می کنیم نماز باشد چرا بجز تنزل و هبوط از خود نمی یابیم ؟ ! 🍃 گرنه موش دزد در انبان ماست گندم اعمال چل ساله کجاست ؟ اول ای جان دفع شر موش کن بعد از آن در جمع گندم جوش کن و مثال کسانی که مواظبت بر عبادات جسمیه می کنند ، و صفای دل و پاکی آن وظلمت نفس و ناپاکی آن را فراموش کرده اند ، و التفاتی به آن نمی کنند مانند قبور مردگان است که ظاهر آن را زینت نمایند ، و در باطن آن مردار گندیده پنهان است . یامثل خانه ای است ظلمانی و تاریک که چراغی بر بام آن نهند . یا چون مرد دهقانی است که تخمی افکند و آن تخم سبز شود ، و با آن گیاهی که زرع را تباه می کند بروید ، و آن شخص سر آن گیاه را قطع کند و از بیخ آن غافل ماند ، تا آنکه قوت گیرد و همه محصول آن را فاسد و خشک نماید . یا شبیه شخصی است که بدن او را «جرب» [55] فراگرفته باشد ، و طبیب حاذق امر فرماید که : دوائی بنوشد که ماده جرب را از باطن قلع نماید ، و طلائی را بر ظاهر بدن بمالد که اثر آن را از ظاهر دفع کند ، و او دوا را ترک کند و به طلا اکتفا نماید ، و هر چه به طلا دفع شود ، از چشمه باطن «اضعاف» آن منفجرگردد تا او را هلاک سازد . 🍃 توجه به صحت جسم ، و غفلت از صحت و روح. چون معلوم شد که : قیاس بیماری و صحت نفس به مرض و سلامتی بدن ، محض جهل و خطاست ، پس عجب از طایفه ای که شب و روز اوقات خود را صرف محافظت صحت بدن فانی می کنند ، و صبح و شام در دفع امراض جسمانیه سعی تام به عمل می آورند ، و قول طبیب فاسقی ، بلکه کافری را گردن اطاعت نهاده و به شرب دواهای ناگوار ، و ارتکاب اعمال ناهنجار قیام می نمایند ، و سر از فرمان طبیب الهی در تحصیل حصول ملکات نفسانیه به تکرار اعمال سعادت دائمیه و حیات ابدیه می پیچند ،🍃 ومعالجه نفس را اندک و سهل می شمارند . ترا یزدان همی گوید که در دنیا مخور باده ترا ترسا همی گوید که در صفرا مخور حلوازبهر دین نه بگذاری حرام از گفته یزدان ز بهر تن تو بگذاری حلال از گفته ترساو چون پرده غفلت برداشته شود ، و بیماری نفس خود را معاینه ببیند ، و دسترس به دوائی نداشته باشد فریاد 🍃 «یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله» [56] از نهاد ایشان برآید . 🍃 ٣۵ . تابش ها ، درخشش ها ٣۶ . نسیم ها . یعنی : مانع تجلیات نسیم رحمانی است . ٣٧ . مراد ذات حق است به اعتبار اسم اعظم و تعین اول ، که منشا تمام اسماء ، و صفات است . فرهنگ معارف اسلامی ، ج ٢ ، ص ٩٠١ . ٣٨ . همیشه زنده و جاودان ، باقی . ٣٩ . تارک به معنای سر ، و فرق سر است . ۴٠ . مراد از «عالم سفلی» عالم ماده و طبیعت ناسوت است . و مراد از «عالم علوی» عالم ماوراء طبیعت ، و عالم ملکوت و جبروت است . ۴١ . بحار الانوار ، ج ٧٠ ، ص ۵٩ ، ح ٣٩ . ۴٢ . مراد تاریکی هائی است که در اثر گناه ، روی قلب انسان احساس می شود . 🍃 ۴٣ . بحار الانوار ، ج ٨٢ ، ص ٢۴٣ . (در مصدر بجای «لا یحتملها» کلمه «لا یسعنی» ذکر شده) ۴۴ . دریغ . ۴۵ . خداوند - متعال - بالاتر و برتر از آن است که محرومیت افراد از انوار فیض الهی را به او نسبت داد . 🍃 ۴۶ . ممارست . ۴٧ . بحار الانوار ، ج ١ ، ص ٢٢۵ ، ح ١٧ ۴٨ . نهج البلاغه فیض الاسلام ، ص ١١۵٨ ، حکمت ١٣٩ . ۴٩ . مدرک فوق ، ص ۶٩٢ ، خطبه ٢١٠ . ۵٠ . او همان لوحی است در نزد خداوند ، که از هر گونه تغییر و تبدیل و تحریفی محفوظ است ، و همه حقایق عالم و حوادث آینده و گذشته در آن درج است . در مقابل آن ، لوح «محو و اثبات» است که امورات نوشته در آن باتوجه به شرائط و موانع ، قابل تغییر است . ر ک : تفسیر نمونه ، ج ٢١ ، ص ٩ و ج ١٠ ، ص ٢۴١ . و بحار الانوار ، ج ۵٧ ، ص ٣٧۵ . و حق الیقین علامه شبر ، ج ١ ، ص ٧٨ . و اسفار ، ط قدیم ، ج ٣ ، ص ۶٢ . 🍃 ۵١ . مسند احمد بن حنبل ، ج ۴ ، ص ٢٨ و من لا یحضره الفقیه ، ج ١ ، ص ١۵٩ ، رقم ٧۴۴ . ۵٢ . پلیدی ها ، نجاستها . ۵٣ . عنکبوت ، (سوره ٢٩) ، آیه ۴۵ . ۵۴ . سیر سلوک علامه مجلسی (مترجم) ص ۵٨ ۵۵ . یکی از بیماریهای جلدی است که عوارض آن ، سوزش و خارش پوست بدن و پیدا شدن دانه های بسیارریز در روی آن است . 🍃 ۵۶ . یعنی : افسوس بر من از کوتاهیهائی که در اطاعت فرمان خدا کردم . زمر ، (سوره ٣٩) ، آیه ۵۶ ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة 🤲 🌹 📚 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فصل هشتم : 🌸🥀 🍃حصول ملکات نفسانیه به تکرار اعمال🍃 بدان که : هر نفسی در مبادی آفرینش و اوان طفولیت ، از جمیع صفات و ملکات خالی است ، مانند صفحه ای که ساده از نقش و صورت باشد ، و حصول ملکات و تحقق صفات به واسطه تکرار اعمال و افعال مقتضیه آنها است . و هر عملی که یک مرتبه سر زداثری از آن در دل حاصل ، و در مرتبه دوم آن اثر بیشتر می شود ، تا بعد از تکرار عمل ، اثر مستحکم و ثابت می گردد و «ملکه راسخه» می شود در نفس ، همچنان که «انگشت» [57] چون مجاور آتش شود حرارت در آن تاثیر می کند و گرمی در آن ظاهر می شود ، لیکن ضعیف است و به مجرد دور کردن از آتش سرد می شود . و هر گاه مجاورت طول🍃 کشیدتاثیر حرارت در آن بیشتر می شود ، و رنگ آتش در آن هم می رسد ، و بعد از آن روشن می شود و آتشی می گردد که هر چه به آن نزدیک شود می سوزد ، و هر چه به آن مقابل شود روشن می کند . 🍃 و همین است سبب در سهولت تعلیم اطفال و تادیب ایشان ، و صعوبت تغییر اخلاق مشایخ و پیران . و هرگاه کسی مراقبت احوال خود کند ، و نظری در اعمال و افعال خودکند ، و صفحه دل خود را گشوده و به دیده بصیرت در آن تامل نماید ، بر می خورد به ملکات و صفاتی که در آنجا رسوخ کرده اند ، و اکثر مردم به جهت گرفتاری علایق وکثرت عوایق از نقوش و نفوس خود غافل اند . 🍃 اما چون زمان رحلت از این سرای پندار ، و مسافرت به عالم بقا و قرار رسد ، دل ازمشاغل دنیویه فارغ ، و ریشه علایق از مزرع خاطر منقلع ، و پرده طبیعت از مقابل دیده بصیرت برداشته شود ، و نظر او بر لوح دل و صفحه نفس افتد . 🍃 چنانکه حق - سبحانه و تعالی - فرموده : «و اذا الصحف نشرت» . [58] و در مکان دیگر می فرماید : «فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید» یعنی : «پس در آن روز پرده از پیش دیده تو برداشته می شود ، و چشم تو تیز بین می گردد ، و اعمال خود را می بینی» . [59] 🍃 پس نتایج اعمال خود را معاینه می بیند ، و ثمرات افکار و افعال خود را مشاهده می کند ، و می رسد به آنچه در کتاب کریم است که : «و کل انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیمة کتابا یلقیه منشورا اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا» . [60] 🍃 یعنی : «هر شخصی را لازم ساخته ایم عمل او را از خیر و شر در گردن او مانند «طوق» که از او جدا نمی شود . و در روز قیامت کتابی را که اعمال او در آن ثبت است به جهت او بیرون می آوریم ، در حالی که گشاده باشد و بر او عرضه شود ، آنگاه به او گفته می شود بخوان نامه عمل خود را ، و کافی هستی تو از برای محاسبه خود» . پس کسانی که در دنیا از احوال خود غافل ، و اوقات خود را صرف لهو و باطل نموده اند ، بی اختیار می گویند : «ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصیها» 🍃 یعنی : «چگونه است این کتاب که باقی نگذارده است از اعمال صغیره و کبیره را مگر اینکه شمرده است آن را» . [61] _________ ۵٧ . زغال . ۵٨ . یعنی : و هنگامی که نامه اعمال خلق گشوده شود . تکویر ، (سوره ٨١) ، آیه ١٠ . ۵٩ . ق ، (سوره ۵٠) ، آیه ٢٢ . ۶٠ . اسراء ، (سوره ١٧) ، آیه ١٣ ۶١ . کهف ، (سوره ١٨) ، آیه ۴٩ . 🍃 ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة 🤲 🌹 📚 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فصل نهم : 🌸🥀 🍃فایده علم اخلاق و برتری آن بر سایر علوم🍃 چون که شناختی که حیات ابد ، و سعادت سرمد ، از برای انسان موقوف است به دفع اخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله ، و کسب ملکات ملکیه و صفات قدسیه ، و این میسرنمی شود مگر به شناختن رذائل صفات و فضائل ملکات ، و تمیز نیک و بد آنها ازیکدیگر ، و دانستن معالجاتی که در علم اخلاق از برای تهذیب نفس مقرر است ، معلوم می شود که شرف این علم از سایر علوم برتر ، و ثمر و فایده اش بیشتر است . 🍃 و چگونه چنین نباشد ، و حال آنکه شرافت هر علمی به شرافت موضوع آن است . وموضوع این علم ، نفس ناطقه انسانیه است ، که اشرف انواع کائنات و افضل طوایف ممکنات است ، و به واسطه این علم از حضیض مرتبه بهائم به اوج عالم ملائکه عروج می نماید . 🍃 بلی ، از برای بنی نوع انسان و عرضی است عریض ، اول آن فروتر از عالم چهارپایان ، و آخرش برتر از اقلیم فرشتگان . 🍃 در حق اولش فرموده : «ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا» یعنی : «نیستند ایشان مگر مانند چهارپایان ، بلکه پست رتبه تر و گمراه ترند» . [62] و به این جهت می گویند : «یا لیتنی کنت ترابا» یعنی : «کاش که من خاک بودمی» . [63] و در شان آخرش رسیده : «لولاک لما خلقت الافلاک» . 🍃 یعنی : «اگر مقصود تو نبودی آسمانها را خلق نکردمی» . [64] ای نقد اصل و فرع ندانم چه گوهری کز آسمان تو برتر و از خاک کمتری به این جهت است که سید رسل - صلی الله علیه و آله و سلم - فرموده : «انی وزنت بامتی فرجحت بهم» . یعنی : «مرا با تمام امت موازنه نمودند من بر همه راجح آمدم» . [65] 🍃 و این ، خود ظاهر و روشن است که : این تفاوت و اختلاف در میان افراد این نوع ، نه از جهت جسمیت و لواحق آن است ، زیرا که همه در این شریک هستند ، بلکه به جهت اختلاف در اخلاق و صفات است ، و این علم باعث رسیدن به اعلا مراتب آن است . وکدام علم ، اشرف از علمی است که پست ترین موجودات را به اشرف کاینات می رساند ؟ و به این جهت ، حکمای سلف نام علم را به غیر از «علم اخلاق» حقیقتااطلاق نمی کردند ، و به این سبب آن را «اکسیر اعظم» می نامیدند ، و آن را اول تعلیم خود قرار داده بودند ، و اول به شاگردان خود این علم را می آموختند . و تحصیل سایرعلوم را از برای کسی که تهذیب اخلاق نکرده بی ثمر می دانستند . 🍃 آری ، همچنان که بدنی که مواد فاسده و «اخلاط ردیه» [66] در آن مجتمع اند ، ازکثرت غذا بجز فساد اخلاط و زیادتی مرض حاصل نبیند ، همچنین نفسی که مجتمع اخلاق ذمیمه و صفات رذیله باشد ، از تحصیل علوم بجز شر و فساد ثمری نبیند . 🍃 و از این روست که : بیشتر کسانی که ملبس به لباس علماء گشته اند ، و خود را از زمره اهل علم می شمرند ، به مراتب حال ایشان از عوام بدتر ، و دل ایشان سیاه تر است . ماه وسال در جمع مال ، خواه حرام و خواه حلال ، و روز و شب در تحصیل جاه و منصب ، و این را ترویج دین و مذهب می دانند . با امثال و اقران در مراء و جدال ، تا اظهارفضیلت خود بر جمعی از عوام کنند ، پای اعتقاد ایشان سست ، و اصول عقایدشان نادرست ، رسوم شرع و ملت را دور انداخته ، و بدعتی چند از برای خود ساخته وپرداخته ، و آن را مقتضای حکمت نامیده غافل اند از اینکه : حکمت ، حقیقة همان است که در شریعت نبویه مقرر فرموده . و ندانسته اند که : علم بدون عمل گمراهی و ضلال ، وتعلم بدون طاعت ، خسران و وبال است . 🍃 همانا قول پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - را نشنیده اند که : «البلاهة ادنی الی الخلاص من فطانة بتراء» . یعنی : «ابلهی و نادانی به نجات نزدیکتر است از زیرکی ناقص و ناتمام» . 🍃 و گویا به گوش ایشان نرسیده که حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - فرموده : «قصم ظهری رجلان : عالم متهتک و جاهل متنسک» . 🍃 یعنی «دو نفر پشت مرا شکستند : یکی عالمی که پرده شریعت را درد و به علم خود عمل نکند ، و دیگری جاهلی که آداب عبادت را نداند و بدون علم عبادت کند» . [67] 🍃 _________ ۶٢ . فرقان ، (سوره ٢۵) ، آیه ۴۴ . ۶٣ . نبا ، (سوره ٧٨) ، آیه ۴٠ . ۶۴ . بحار الانوار ، ج ۵٧ ، ص ١٩٩ و ج ١۵ ، ص ٢٨ ۶۵ . مسند احمد بن حنبل ، ج ٢ ، ص ٧۶ . ۶۶ . جمع «خلط» (رطوبت فاسد و گندیده) است . و در اصطلاح قدیم ، خون ، بلغم ، صفرا و سودا را اخلاطچهارگانه می نامیدند . رک : فرهنگ معارف اسلامی ، ج ١ ، ص ١١٠ ۶٧ . بحار الانوار ، ج ٢ ، ص ١١١ ، ح ٢۵ . 🍃 ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة 🤲 🌹 📚 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فصل دهم : 🌸🥀 🍃 تهذیب اخلاق و ثمره آن🍃 از آنچه مذکور شد دانسته شد که : فایده علم اخلاق ، پاک ساختن نفس است از صفات رذیله ، و آراستن آن به ملکات جمیله ، که از آن به «تهذیب اخلاق» تعبیرمی شود . 🍃 و ثمره تهذیب اخلاق ، رسیدن به خیر و سعادت ابدیه است . و باید دانست که سعادت مطلق حاصل نمی شود ، مگر اینکه صفحه نفس در جمیع اوقات از همه اخلاق ذمیمه «معرا» ، [68] و به تمام اوصاف حسنه «محلی» [69] باشد . و اصلاح بعضی صفات یا در بعضی اوقات ، اگر چه خالی از ثمر نیست ، و لیکن موجب سعادت ابدیه نمی شود . همچنان که صحت بدن و نظام مملکت نیست مگر به دفع جمیع امراض ، و اصلاح جمیع طوایف و اشخاص در تمام اوقات . سعید مطلق کیست🍃 پس ، «سعید مطلق» کسی است که : اصلاح جمیع صفات و افعال خود را بر وجهی نموده باشد که ثابت و پایدار بوده باشد از تغییر احوال ، و در آنها خللی راه نیابد ، و ازتبدل ازمان متغیر نشود ، و از شعله های مصائب و بلایا برقی به خرمن صبرش نرسد ، و از سیلاب محنتها و «رزایا» [70] رخنه در بنیان شکر گزاریش نشود . و خار و خس شبهات را به دامن اعتقادش دسترس نباشد . بد کردن مردمان با او ، را از احسان و نیکوکاری بازندارد . و دشمنی نمودن دیگران با او در دوستی او خلل نرساند .🍃 و بالجمله در پایداری و ثبوت اخلاق ، و قوت نفس ، و بزرگی ذات ، و حسن صفات ، به مرتبه ای رسد که اگر آنچه به ایوب پیغمبر رسید به او رسد تغیر در احوالش حاصل نگردد . و اگر بلاهای «برناس» [71] حکیم بر او نازل شود تبدل در اعمالش نشود . بلکه کسی که گوی سعادت در ربود و او را سعادت واقعی نصیب گردید ، چون فی الحقیقه داخل خیل مجردات می شود ، از عالم جسمانیات بالاتر می رود ، و دست تصرف «افلاک» [72] به دامن او نرسد ، و گرد تاثیرات ثوابت و سیار بر چهره او ننشیند . نه سعد فلک در او تاثیر کند و نه نحسش ، و نه قمرش را با او کاری باشد و نه شمسش را . 🍃 «اهل التسبیح و التقدیس لا یبالون بالتربیع و التسدیس و الانسان بعد علو النفس لا یعتنی بالسعد و النحس» . 🍃 یعنی : «اهل ذکر پروردگار را ، از «تربیع و تسدیس» [73] کواکب چه باک است ، و ارباب نفوس قویه را از سعد و نحس فلک چه بیم» . آری دست «کیوان» [74] فلک از «کنگره» ایوان رفعتشان دور ، و چراغ خورشید در کنج خلوتشان تار و بی نور ، و مشتری خود را شناسد ، و «بهرام» [75] مرد میدان خود را داند ، وساز و نوای زهره در محفل انسشان بی ساز و نوا ، و دف و بربطش در بزم عیششان خالی از صدا . قلم عطارد چون به نام نامیشان رسد سر اندازد ، و ماه نو چون به جمالشان نگردخود را از نظر اندازد . بلکه بسا باشد که انسان در قوت نفس و تجرد به مرتبه ای رسد که تصرف در افلاک ، بلکه در جمیع مواد کائنات نماید ، چنانکه واقعه شق القمر از سیدانبیاء و قصه رد شمس [76] از سرور اوصیاء بر آن شهادت می دهد . 🍃 ۶٨ . برهنه ، خالی ، سالم . ۶٩ . مزین ، آراسته . ٧٠ . مصیبت ها . ٧١ . آنچه در کتب تراجم و غیره تفحص نمودیم شرح حال وی را نیافتیم . ٧٢ . عقیده عالمان نجوم و علوم غریبه و بعضی از حکما بر آن است که : ستارگان و افلاک در سرنوشت انسان تاثیر دارد و تدبیر امور افراد به دست آنها سپرده شده ، و بعضی از آنها را سعد ، و بعضی دیگر را نحس می دانند (رک : فرهنگ معارف اسلامی ج ٣ ، ص ١٩٩۶) . روایاتی از اهل بیت - علیهم السلام - در مذمت و رد این نوع اعتقاد و طرز تفکر وارد شده و فقهاء بزرگ شیعه مانند : علامه حلی و دیگران ، اعتقاد به تاثیر ستارگان و ارتباط حرکات موجودات به حرکت افلاک و ستارگان را کفرمی دانند . رک : بحار الانوار ج ۵٨ ، ص ٢١٧- ٣١١ و منتهی المطلب ج ٢ ، ص ١٠١۴ . ٧٣ . تربیع و تسدیس از اصطلاحات نجومی است ، که هرگاه فاصله دو ستاره با همدیگر ٩٠ درجه (سه برج) باشد آنرا تربیع گویند . و اگر فاصله ۶٠ درجه (دو برج) باشد آنرا تسدیس گویند . (حاصل تقسیم ٣۶٠ برعدد ۴ و ۶) . ٧۴ . نگاه ستاره زحل را کیوان گویند ، که نحس اکبر هم نامیده اند . فرهنگ معارف اسلامی ج ٣ ، ص ١۶٢١ . 🍃 ٧۵ . مراد ستاره مریخ است که اهل فن او را نشانه نحوست دانند . مدرک یاد شده ص ١٩٩٨ . ٧۶ . اشاره به قضیه برگشتن خورشید برای حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - است ، که بنا به نقل مورخین متعدد : روزی حضرت رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - سر بر روی زانوی حضرت علی (ع) نهاده و در حال گرفتن وحی بود . که این به قدری طول کشید که آفتاب غروب نمود ، و نماز عصر حضرت علی (ع) قضا شد . سپس به دعای حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - آفتاب برگشت و حضرت نمازش را به جا آورد و دوباره خورشید غروب کرد . جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب : الغدیر ، ج ٣ ، ص ١۴٠ . 🍃 ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة 🤲 🌹 📚 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny
فصل اول :🌸🥀 باب دوم 🍃 🍃 قوای چهارگانه و تبعیت سایر قوا از آنها🍃 بدان که : - همچنان که گذشت - تن ، مملکتی است که خداوند عالم آن را به اقطاع روح مجرد مقرر فرموده ، و از برای روح در این مملکت ، از اعضاء و جوارح و حواس و قوای ظاهریه و باطنیه ، لشکر و خدم بسیار قرار داده ، که بعد از این شمه ای از آنهامذکور خواهد شد ، و «ما یعلم جنود ربک الا هو» . [1] و هر یک را خدمتی معین و شغلی مقرر تعیین داده ، و از میان ایشان قوای اربع که : «عقل» «شهوت» «غضب» و «وهم» باشد ، حکم کارفرمایان و سران لشکر و عمال مملکت دارند ، و سایر قوا ، زیردستان و فرمان برانند . 🍃 و شان «عقل» ، ادراک حقایق امور ، و تمیز میان خیرات و شرور ، و امر به افعال جمیله و نهی از صفات ذمیمه است . و فایده ایجاد «قوه شهویه» ، بقای بدن است ، که آلت تحصیل کمال نفس است ، زیراکه : زیست بدن چند روزی در این دنیا ، موقوف است به تناول غذا ، شراب ، تناکح وتناسل . و احتیاج آنها به قوه شهویه روشن و ظاهر است . 🍃 و ثمره «قوه وهمیه» فهمیدن امور جزئیه است ، و دانستن دقایق اموری که به وسیله آنها به مقاصد صحیحه می رسند . و شغل «قوه غضبیه» آن است که : دفع مضرتهای خارجیه را از بدن نموده ، و نیز اگرقوه شهویه یا وهمیه اراده سرکشی و خودسری کرده ، و قدم از جاده اطاعت عقل بیرون نهند ، ایشان را مقهور نموده ، به راه راست آورد ، و در تحت اقتدار و تسلط عقل بازدارد . 🍃 و بدان که هیچ یک از قوای ظاهریه و باطنیه را به غیر از این چهار قهرمان ، در هیچ وقتی خیال فرمانروایی و اندیشه سروری نیست ، بلکه هر یک محکوم حکم حاکم خطه بدن اند . اما این چهار سرهنگ یکی از آنها که عقل است ، وزیر پادشاه است که روح باشد ، و هماره در تدبیر آن است که روح از مقتضای صوابدید او تجاوز ننموده ، و انقیاد اوامر و نواهی آن را نماید ، تا به حسن کفایت و تدبیر آن ، امر مملکت را «منسق» [2] و مضبوط کند و پادشاه راتهیه اسباب سفر عالم قرب ، سهل و آسان باشد . 🍃 و دوم که شهوت است ، مانند عامل خراج است ، و طماع ، دروغزن ، فضول و «تخلیطگر» [3] است ، و هر چه وزیر که عقل است گوید ، شهوت ، هوای مخالفت آن کند ، و همیشه طالب آن است که راه روح را زده و او را محکوم حکم خود نماید . و مانندبهایم و چهارپایان غرق لجه شهوات نموده ، و به هر چه او را امر نماید از مشتهیات «اکل» «شرب» «جماع» «مرکب» «لباس» «مسکن» و امثال آن ، روح بدون آنکه درارتکاب آن با وزیر مشورت نموده و صواب و فساد آن را فهمیده باشد ، متابعت نماید . 🍃 و سوم که غضب است ، به «شحنگی» [4] آن شهر منصوب است ، و تند و تیز و بی باک و شریر است ، همه کشتن و بستن و زدن و شکستن و ظلم و ایذاء و عداوت و بغض راطالب است . و در صدد آن است که : پادشاه را که روح است فریب دهد ، تا به آنچه اواشاره نماید ، عمل کند ، و فرمان عقل را اطاعت ننماید ، و او را چون سباع درنده ، همه شغل ، دریدن و ایذاء بوده باشد . 🍃 و چهارم که وهم است ، شغل آن مکر ، خدعه«تلبیس» ، [5] خیانت و فتنه است ، ومی خواهد که سلطان مملکت بدن ، مطیع و منقاد او شود تا به هر چه فرمان دهد ازفریفتن و شیطنت و افساد و مکر ، اطاعت نموده تجاوز نکند . 🍃 و به سبب اختلاف هواهای این قوای اربع ، و تفاوت آرای این چهار سرهنگ است که پیوسته مملکت بدن میدان محار به آنها و معرکه تنازع ایشان است . گاهی در آنجاآثار فرشتگان و اعمال قدسیان ظاهر می شود ، و زمانی که افعال بهایم و چهارپایان از آن هویدا می گردد ، و ساعتی مشغول شغل سباع و درندگان است ، و لحظه ای مظهر آثارشیطان می شود . و همیشه چنین است تا اینکه غلبه کلیه از برای یکی از این قوا حاصل شود ، و دیگران مقهور حکم او گردند . در این هنگام پیوسته آثار آن یک از نفس سرمی زند و صاحب آن داخل در عالم آن می شود . 🍃 پس اگر سلطنت از برای قهرمان عقل باشد ، در مملکت نفس آثار ملائکه ظاهرمی گردد ، و احوال مملکت انتظام به هم می رساند ، و صاحب آن داخل در صنف فرشتگان می شود ، و همیشه چنین است . و اگر غلبه از برای دیگران باشد ، آثار آنها درآنجا پیدا می شود و مملکت خراب و ویران گشته ، و امر معاش و معاد اختلال به هم می رساند ، و صاحب آن داخل در حزب بهایم یا سباع یا شیاطین می شود ، نعوذ بالله من ذلک . قوه عاقله و مخفی نماند که : منشا نزاع و سبب جدال در مملکت نفس ، قوه عاقله است ، زیرا که آن ، مانع سایر قوا می شود از اینکه آثار خود را به ظهور رسانند ، و نمی گذارد که نفس را مطیع و منقاد خود سازند ، چون که اعمال و افعال آنها خلاف صوابدید عقل ومخالف مقتضای آن است . 🍃 🤲 🌹 📚 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny