#پارت_پانصدو_هشتادو_هشتم🦋🥀
ماه درخانه🏠بستری شد. توی پایش میله کار گذاشته بودند. اما به محض اینکه گچ پایش را باز کردند و توانست راه🚶برود، به منطقه برگشته بود.
دو، سه روز از خوابی که دیده بودم، گذشت. یک روز حالم بدبود. از فوزیه خواستم بامن به بیمارستان🏥 امیراعلم که سرخیابان کوشک بود، بیاید. توی راه فوزیه شروع کرد به صحبت. حس کردم می خواهد چیزی به من بگوید و سعی می کند اول مرا به شکلی آماده کند. به او گفتم: حرف اصلی ات رابزن. بگوچی شده؟ من منتظرم.🤔
گفت: شخصی را ازطرف ستاد تخلیه شهداو مجروحین در ساختمان دیده که سراغ مرامی گرفته. اوگفت، خوابم تعبیرشده است.
با این حرف بغضم ترکید وباگریه😭گفتم:خدایا مادرم دیگرطاقت داغ ندارد.
فوزیه گفت: به خدا منصورشهیدنشده، ولی ظاهرا مجروحیتش شدیده.😶🌫
گفتم: تورو به خداراستش رابگو چی شده، من مشکلی ندارم فقط برای مادرم نگرانم.
گفت: نه به خدا برای دلداریت نمی گویم. خودش گفته می روید درخانه مان، فقط به خواهرم زهرا می گویید من مجروح شده ام. مامور ستاد دوبارهم آمد درخانه شما، تونبودی اما به مادرت چیزی نگفت. من هم اتفاقی توی راهرو ساختمان او رادیدم.
بااینکه حالم بد بود ازبیمارستان رفتن منصرف شدم. با فوزیه به ستاد تخلیه شهداو مجروحین وزرات بهداشت، درمان و آموزش پزشکی فعلی در تقاطع خیابان جمهوری حافظ رفتیم. توی ستاد اسم منصور را دادم و ازروی لیست گفتندکه منصور از ناحیه پامجروح شده و یک راست از منطقه به بیمارستانی درمشهد منتقل شده است.🍃
آدرس و شماره تلفن بیمارستان را که دادند، رفتم زنگ زدم. گفتند منصورآنجاست وتاآن موقع چندعمل جراحی رویش صورت گرفته وچندعمل دیگر هم دارد. وقتی مطمئن شدم منصور درمشهدبستری است، بلیت قطارگرفتم و به خانه برگشتم.😞
مانده بودم چطوراین خبررابه دابگویم. می دانستم بی تابی می کند. این جور وقت ها خیلی ازدستش عصبی می شدم. آخرگفتم: دا می خواهم یه چیزی بگویم شاروشیون راه نیندازی.😠
گفت: چیه؟ به خداهیج نمی گم.
تا گفتم منصور، شروع کرد خودش را زدن. گفتم: اصلا نمی گویم.😞
بلندشدم که ازاتاق بیرون بروم. گفت: بگو به خدا هیچی نمی گم و آرام آرام گریه کرد. گفتم: منصور پایش تیرخورده بردنش مشهد، عملش هم کرده اند. می خوام برم عیادت...
📚برگرفته از کتاب دا
#ادامه_دارد....
#داستان_شب
#شبتون_مهدوی 🌸
🌱______🥀
@shahid_aviiny
سلام امام زمانم✋🌸
آقاجان درست است که لایق آمدنت نیستیم...
اما قرنهاست بار انتظار تورا بر دوش کشیدهایم اُفتان و خیزان میرویم و همچنان انتظارت را بردوش میکشیم...
و شاید خیلی زود میآیی و ما این غمی را که به سنگینی قرنهاست به زمین میگذاریم،
مولاے من! ما به امید رویاے آمدنت نفس میکشیم زودتر برگرد...
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#صلوات 🍀
🌱______🥀
@shahid_aviiny
ســ😍✋ــلام
❄️صبح زمستونیتون بخیر
💛ان شاءالله که
❄️جسم و جانتون سالم
💛لبتـون خـنـدون
❄️خوبیهاتون پایدار
💛لحظاتتون پر از برکت
❄️و زندگی تون پراز
💛شادی و آرامــش باشه
❄️صبح پنجشنبتون زیبـا
🌱______🥀
@shahid_aviiny
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟦«یه جور باش»
🔸 اگر خودتو به امام زمان بسپاری امام زمان دستتو میگیره...
استاد#دانشمند
#استغاثه 🤲
🌱______🥀
@shahid_aviiny
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫 کسانی که کور ، محشور خواهند شد!
#استاد_شجاعی
#فرهنگی 🦋
#سبک_زندگی
🎙 #روانشناس_برتر
🌱______🥀
@shahid_aviiny