کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃📽| #مصاحبه #قسمت_دهم گفت وگوی تفصیلی خبرگزاری تسنیم با #خواهر_و_مادرشهید🌹 مادر شهید : تمام نگران
🍃📽| #مصاحبه
#قسمت_یازدهم از گفت وگوی تفصیلی خبرگزاری تسنیم با #خواهر_و_مادرشهید 🌹
تسنیم: حس و حال شما از لحظه دیدار پیکر محمدرضا چه بود؟
#خواهرشهید:
من همیشه به برگشت #محمدرضا امیدوار بودم و مطمئن بودم به خاطر وعدههایی که میدهد برمیگردد.
وقتی پدر آمد و گفت #محمدرضا تیر خورده خیلی امیدوار شدم و گفتم چیزی نیست اما وقتی خبر شهادتش را دادند یادم هست فقط در خانه راه میرفتم و زیر لب
«الا بذکرالله تطمئن القلوب»
را با خود تکرار میکردم.
زمانی که برای دیدنش به معراج شهدا رفتیم من مطمئن بودم که #محمدرضا ایستاده و منتظر ما است. وقتی وارد معراج شهدا شدیم و دوستهایش را یکی یکی میدیدم مطمئن شدم که محمد ایستاده است. وقتی پیکرش را دیدم خیلی مات و مبهوت شدم و مانند یک غریبه به او نگاه میکردم و احساس کردم که ا و را نمیشناسم.
احساس کردم که دارم کم میآورم سرم را نزدیک صورتش بردم و گفتم «تو همان #محمدرضایی یا نه؟»
کم کم باورم شد و برایم اثبات شد که این محمدرضاست. با همان تیپ خواهر بزرگتری تهدیدش میکردم و گفتم: «حالا که رفتی بالا این کار را بکنی و اینجاها بری»
دوست داشتم انگشترش را به او بدهم و خیلی ذوق داشتم خودم این انگشتر را دستش کنم. یادم هست انگشترش را نزدیک صورتش بردم و ازش پرسیدم:
انگشترت قشنگ است؟ میپسندی؟ دیدارمان از نظر کلامی دیدار صمیمی بود اما فضای سنگینی داشت....
#ادامه_دارد...
#شهید_محمدرضا_دهقان
#تسنیم
🍃🌹 @shahid_dehghan🌹🍃