📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب:شکارچی گوش برها
🔻در این کتاب سعی شده ابعاد شخصیتی سردار رشید اسلام شهید «حاج یادگار امیدی» به نقل از خانواده، دوستان و همرزمانش در قالب خاطره پیشروی علاقهمندان به تاریخ شفاهی قرار گیرد.
✍ نویسنده:محمد علی قاسمی
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
《✨…🦋》
°میدونـے چࢪا توبہ ، قیمت داࢪه؟!°
چون وقتـے میاۍ ڪہ مۍتونـے
نیاۍ . . .
مہم اینہ ڪہ⇦هࢪ جا
هستـے و متوجہ شدۍ داࢪی ࢪاه رو
اشتباه میࢪۍ بࢪگࢪدۍ..↻
#ان_اللہ_یحب_التوابین💛🌼
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
•🌼✨•
تـٰآانسـٰانازبیھودهگویـےوبیھودهڪآرۍ
اجتنـٰابنڪند..
نمیتوٰانددرنمـٰازشخـٰاضعبآشدوحضور
قڵبداشتہبـٰاشد!
#آیتاللّٰھبھجت|🌱••
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
#خنده_حلال😂
یک راننده لبنانی تعریف میکرد؛
ایام شهادت امیرالمومنین تو تاکسی مداحی گذاشته بودم و مسافری وهابی رو سوار کرده بودم..
به مقصد که رسید از ناراحتی اش گفت کرایه رو امام علی حساب میکنه و زد به فرار..
منم بخاطر کهولت سن نتونستم برم دنبالش..
چند لحظه بعد صدای زنگ موبایلی به گوشم خورد دیدم طرف گوشی آیفون اش رو جا گذاشته..
جواب دادم دیدم داره التماس میکنه بیا کرایه ات رو بدم..
منم گفتم امام علی کرایه رو داد تو برو گوشیتو از معاویه بگیر 😂
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
#خنده_حلال😁
اگہ ثواب اون سلامهایـے ڪہ پشتِ تلفن از طرف
من در حالـے ڪہ روحم هم خبر نداشتہ بہ طرف
رسوندن برام حساب ڪنن،بہشت رفتنم قطعیہ!😐😂
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
«🌿»
-
اولشبایھشباهتشࢪو؏شد،
تصویࢪڪامپیوتࢪش
"شھیدࢪسولخلیلۍ"بود...
بھشگفتمچقدࢪتوخودخواهۍ
محمدࢪضاخستھشدیم
ازبسدیدیمتچࢪاعڪس
خودتوگذاشتۍ
صفحھڪامپیوتࢪت؟
گفتدید؎اشتباھگࢪفتۍ(:
اینعڪسھمننیست؛
#شھیدࢪسوݪخلیلیھ..!🌿
‹شهیدمحمدرضادهقان›
-
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
#تلنگر
شهیده زهرا سالاری:
ما چه کردیم آیا خواستیم و مهدی نیامد⁉️ آیا بخاطر او دست از گناه برداشتیم
شهیده راضیه کشاورز:
چشمی که حرام ببینه نمی تونه امام زمان رو ببینه🚫 و گوشی که حرام بشنوه نمی تونه صدای امام زمان رو بشنوه‼️
#شهیده_زهرا_سالاری
#شهیده_راضیه_کشاورز
#شهیده🕊
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
#از_جهنم_تا_بهشت #پارت_چهلم به روایت حانیه …………………………………………… ۶ جلسه از کلاسا گذشته بود و من جواب
#از_جهنم_تا_بهشت
#پارت_چهل_و_یکم📚
به روایت حانیه
………………………………………………………..
صداای زنگ در نشانگر اومدن مامان اینا بود. وای که این نماز چقدر آرامش بخش بود از آرامشش,شنیده بودم ولی هیچ وقت درکش نمیکردم ، وقتی به این فکر میکنی که لیاقت پیدا کردی در برابر پروردگار خودت بایستی و باهاش صحبت بکنی این ناب ترین حسه دنیاس . انگار یه پشتیبان و پناهگاه داری . با ذوق و شوق تمام ، سجاده رو جمع کردم و چادر رو تا کردم و دوییدم تو پذیرایی. با دیدن مامان پریدم بغلش و گفتم مامان نماز,خوندم . با دیدن اشکای مامان اول ذوقم کور شد ولی بعد فهمیدم که اشک شوق بوده. اون شب نماز خوندنم رو همه بهم تبریک گفتن و خوشحال ترین فرد جمع فکر کنم امیرعلی بود.
خاله مرضیه_ خب بچه ها بیاید بریم سفره رو بندازیم.
_ چشم.
.
.
.
_ای وای بابا من گوشیمو جا گذاشتم. وایسید یه لحظه.
بابا_ بدو بدو.
_ چشم.
سریع درو باز کردم و دوییدم پایین. زنگ درو زدم….
فاطمه_ جونم خانوم حواس پرت.
_ فاطی گوش…
فاطمه_ بله. تشریف بیارید داخل بی حواس خانوم. ?
_ خب درو بزن……… باز شد.
فاطمه دم در ورودی وایساده بود با یه پلاستیک آبی
_ مرسی نفس.
فاطمه_ اینم برای شماست.
و بعد پلاستیک رو به طرف من گرفت.
_ چیه ؟
فاطمه _ یه هدیه. ببخشید ولی دوبار ازش استفاده کردم.
داخل پلاستیک همون سجاده و چادر نمازی بود که باهاش نماز خوندم.
_ ولی فا…
فاطمه_ خب دیگه مصدع اوقاتم نشو سرده.
_ مرسی
فاطمه _ بهش برسی
_ همچنین
فاطمه_ فدامدا
_ بابای
فاطمه_ خدانگهدارت
یه مکث کوچیک کردم و حس خوبی به این کلمه داشتم، بهم یادآوری میکرد که یه پشتیبان خوب و محکم دارم.
_ خدانگهدار
#رمان #رمان_مذهبی
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
#از_جهنم_تا_بهشت #پارت_چهل_و_یکم📚 به روایت حانیه ……………………………………………………….. صداای زنگ در نشانگر اومد
#از_جهنم_تا_بهشت
#پارت_چهل_و_دوم 📚
به روایت امیرحسین
………………………………………………………….
_جونم داداش ؟
محمدجواد_ سلام . خوبی؟
_ مرسی. توخوبی؟
محمد جواد_ مگه تو دکتری؟ دهع.
_ نه په تو دکتری. حالا کارتو بگو میخوام برم. خوب بودن به تو نیمده پسره پرو.
محمدجواد_ اوا خواهر نفرمایید. ببخشید مصدع اوقاتتون شدم خواستم عرض کنم خدمتتون که….. خب…. میگفتم که….
_ جواد بگو الان کلاس شروع میشه.
محمدجواد_ دانشگاه بدون من خوش میگذره ؟
_ عالی. کارتو میگی یا قطع کنم.
محمد جواد_ خیلی خب بابا. راهیان هستی دیگه؟
_ وای معلومه که اره. از خدامه. کی؟
محمدجواد_ خیر سرت خادمیا. خجالت بکش. پنج شنبه حرکته.
_ اوه اوه استاد اومد فعلا…..
بهترین خبر برای من همین رفتن به راهیان بود ، البته اگه بابا مثله تابستون بهانه نیاره و مانع رفتنم نشه.
.
.
.تنها چیزی که میتونست خستگی ۸ ساعت کلاس پشت سر هم رو از بین ببره ، صدای سرشار از محبت مامان بود.
مامان_ کیه؟
_ بازکن مامان جان.
مامان_ خوش اومدی عزیزم.
.
.
بابا_ همین که گفتم نه نه نه. اونجا امنیت نداره
_ ممنون که منو بچه ۵ ساله فرض کردید پدر جان. سوریه رو میگید نه یه چیزی. ولی پدر من اینجا که دیگه تو کشور خودمونه . بچه که نیستم. تابستون گفتید گرمه میری حالت بد میشه دقیقا دلیلی که برای یه بچه ۳٫ ۴ ساله نهایتا قانع کنندس. الانم میگید امنیت نداره.
بابا_ کی؟
_ نوکرتونم به خدا. پنجشنبه
بابا_ خیلی خب. من که حریف تو نمیشم.
_ پس با اجازتون من برم خبر بدم که میرم.
با ذوق دوییدم سمت اتاق.
شماره محمد جواد رو گرفتم ، بعد از ۳ تا بوق برداشت.
_ سلام محمد. ببین من میام بلاخره بابا راضی شد. فقط ساعت و روزشو اینارو بگو. راستی لازم نیست بیام برای هماهنگی. به قول تو خیر سرم خادمم. راستی خاک توسرت که زودتر به من نگفتی. بیچاره کسی که قراره زن تو بشه. همه کارات سربه زنگاس .
اون طرف خط_ سلام مادر. نفس بکش. من مادر محمد جوادم. واقعا هم بیچاره زنش
_???ای وای سلام حاج خانوم. شرمنده من فکر فکر کردم که… چیزه…. یعنی….
حاج خانوم _ اشکال نداره مادر. محمد جواد خواب بود من گوشیشو برداشتم.
_ بازم شرمنده. ببخشید بدموقع مزاحم شدم. یاعلی
حاج خانوم _ دشمنت شرمنده. علی یارت مادر. وای ابروم رفت ???.خب شد نخندیدم ضایع بشم.
.
.
.
_ جواد به خدا یه بار دیگه کله سحر زنگ بزنی به منا میکشمت..
محمدجواد _ که خاک تو سرم اره ؟ بیچاره زنم اره؟?
_ عه. راستی یکی طلبم. ابروم رفت.
محمدجواد_ مگه داشتی؟
_ نه په تو داشتی؟
محمدجواد_شنیدم که اومدنی شدی.
_ اره بابا اجازه رو صادر کرد.
محمدجواد_ خب پس پاشو بیا مسجد که حاج آقا حسابی کارت داره.
_ الان مسجدی؟
محمدجواد_ بله. مجبورم جور نیومدنای تورو هم بکشم.
_ کله سحر مسجد چیکار میکنی؟
محمدجواد_ تو شهر ما ساعت ۱۰ کله سحر نیست . شهر شما رو نمیدونم.
_ خب حالا. باش. من ۱۱ اونجام
محمدجواد_ خسته نشی یه وقت
_ نگران نباش. خدانگهدار مزاحم نشو
محمدجواد_ روتو برم هی. خداحافظت.
خدایا این دوست خل منو شفا نده خواهشا ?.
مامان_ امیرحسین. نمیخوای پاشی؟
_ بیدارم مامان.
مامان_ خب بیا صبحانه.
_ مامان نمیخورم مرسی باید برم مسجد.
.
.
.
_ سلام حاج آقا
حاج آقا _ علیک سلام. یه وقت نیای مسجدا بابا جان.
_ اوخ. ببخشید. یه مقدار درگیر دانشگاه بودم.
حاج آقا _ بله از محمد جواد جویای احوالت هستم. راهیان نور میای دیگه؟
_ بله حاج آقا.
حاج آقا _ خب شما مسئول اتوبوسایی . چک کردن اعضا و اینا. حدود ۷٫۸ تا اتوبوس میشه با حسینیه ها و بچه های موسسه.
_ بله چشم حاج آقا. پارسال هم مسئول اتوبوسا بودم. خیالتون راحت. فقط لیستا رو ….
حاج آقا _ همون روز حرکت میدم که ثابت شده باشن دیگه.
_ پس فردا حرکته دیگه؟
حاج آقا _ بله.
اینجا چقدر با همه جا فرق میکند
اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگریس
#رمان_مذهبی #رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدیث نگاه به نامحرم|❗️
از زبان
علامه استاد شھید مطهری
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم؟ قسمتپنجاهونهم چرا نماز خوب نمی خوانیم؟ استاد پناهیان : یه آفتی هست تا
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم؟
قسمتشصتم
چرا از نماز بهره کافی نمیبریم ؟
استاد پناهیان :
چرا بعضی وقتها به قله نگاه میکنیم، نا امید میشیم ؟
جلوی پات رو نگاه کن
یه قدم بردار.
برای نماز خوب خوندن راه بازه ،شروع کنیم به نماز خوب خوندن،
اول باید نگاهمون رو به نماز تغییر بدیم .
نماز یه عبادت مودبانه هست .
نماز در قدم اول رعایت ادب هست .
نه ابراز محبت به خدا ،
ما دوست داریم خدا رو ...
اما این دوستیمون باعث نمیشه روزی پنج بار بریم درخونه ی خدا نماز بخونیم.
ما به هیچ وجه نمیتونیم سر نماز با خدا عشق بازی کنیم .
نماز ما رو زود خسته میکنه .
موقع اذان گاهی اوقات حالمون گرفته میشه .
حوصله نداریم نماز بخونیم .
بریم سراغ نماز ،
نمازخوب خوندن ، نماز مودبانه خوندن،
وبهره کافی از نماز ببریم .
خداوند با وجود اینکه ما رابطه مون با نماز خوب نیست نماز رو واجب کرده .
چرا؟
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
بارهجرانِتُو ،
بَردوشگراناستهنوز ؛
چشمنَرگس ،
بہشقایقنگراناستهَنوز...!!
نَبضِقَلبـٖےأَللّٰهُمَعَجِّلاِنْشٰاءَالله ...🌼
#السَّلامُعلیکَیابقیَّةَاللهِ...💛
ذکر روز سه شنبه:
یا ارحم الراحمین
(ای بخشندهترین بخشندگان)
ذکر روز سهشنبه به اسم امام سجاد (ع) و امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) است. روایت شده در این روز زیارت سه امام خوانده شود. ذکر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات می شود
#مرتبه۱٠٠
#سخن_شہید🦋
مالڪیتآسمانرا،بہنامڪسانـےنوشتہاند
ڪہبہزمیندلنبستہاند(:!🕊
˼#شھیدبابڪنورۍهریس˹🌼
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
♥️.....!⊰•😇💙•⊱
.
【 جـانراڪہهیـچ . .
مَنجھـانمرافداۍیڪ
خَندھیتۅمیڪنم ..! 】
.
⊰•💙•⊱¦⇢#مقاممعظمدلبرے♥️
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
- اَلسَّلـامُعَلَیكیااَباعَبدِاللہ...
سلـاممیدهمودلخوشمکہفرمودید
هرآنکهدردلخودیادِماست،زائرماست!(꧇♥️^
✨↵#اربابم"
🥀↵#امام_حسین"
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
#ذهن_زیبا🦋
ڪیمیاگرۍ فقط تبدیل مس بہ طلا نیست،
بلڪہ تبدیل جہل بہ آگاهـے،
تبدیل نفرت بہ عشق و تبدیل غم بہ شادۍ است؛
پس همہ ما مۍتوانیم با ڪلام زیبا ڪیمیاگر باشیم.🌼
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️