📚🔖🕊
#خاطره🦋
#ابوعلی
#شهیدمرتضیعطایی
بسم رب العشق ...
رب الحسین ع
چهارم 4⃣ بهمن ماه سال گذشته بود ، هجوم خانطومان ...💫
حرامی ها با قدرت زیادی داشتن خط رو میشکستن و تمام توانشون رو گذاشته بودند که ما رو قیچی کنن ...✂️
یکی از دلاوریهای ابوعلی همون روز بود ، ساعت حدودا ۳ بعدازظهر بود و درگیری اغاز شد ...
مرتضی نگران بچه هایی بود که اعزام کرده بود به منطقه و طبق معمول نمیتونست بره تو دفتر فرماندهی بشینه و نظاره گر و فرمان ده باشه ...
سوریها درخواست نیرو کرده بودند ...
جواد محمدی ، عزیز ابوعلی اعزام شده بود ...
جواد ارتباطش قطع شد ...🖇
صدای ناله پشت بیسیم شنیده میشد ...📞
شرایط هر لحظه سخت تر و پیچیده تر میشد ...😨
مرتضی میدویید و کسی نمیتونست جلوش رو بگیره ...
ابوعلیِ یک ... ابو علی
ابوعلیِ یک...ابو علی
جوابی نمیومد و گاها ناله ها بود جواب بیسیم...
اذن میدان میخواستیم نمیداد...
مرتضی نبود ...
حاجی کو ؟؟؟؟!!!!!
رفت جلو ...
بی اسلحه و دوان دوان و داد 🗣 میزد : انا ابوعلی ... فاطمیون ... صدیق ...
هنوز نمیدانستیم خط شکسته و سوری ها خط رو خالی کردند و جواد و همرزمهاش زخمی اسیر شدند ...
صدای تیر اندازی بلند شد و مرتضی از ناحیه ی پهلو مانند مادرش زهرا س زخمی شد ...
درگیری حدودا تا فردا ساعت شیش صبح ادامه داشت و بالاخره حرامیها جلوی بچه های حیدر ناتوان و سرخورده عقب نشینی کردند ...
به دنبال جواد میگشتیم که با صورتی ....😔
و یکی از همرزمانش گردنش تا نصفه ....
مرتضی منتقل شد بیمارستان ولی چند ساعت بعد برگشت ...
دورت بگردم اینجا چه میکنی ؟؟؟
سید از بیمارستان فرار کردم ...
دست و پاش رو گرفتیم و با آمبولانس فرستادیمش عقب دوباره چند ساعت بعد کنارمون بود...
#نقلازهمرزمشهید
#مدافعانحریمحرم
#خادمالحسین
@shahid_dehghanamiri
2.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رفیق❣✌️
#شهیدمصطفیصدرزاده
#شهیدمرتضیعطایی
🕊🌱 اوایل امسال با تعدادی از رفقا من جمله سید ابراهیم رفته بودیم برای شناسایی قبل از عملیات منطقه درعا حین برگشت با توجه به فصل بهار و کشتزارهای گسترده تو منطقه حاشیه راه بوته های بلندی که انتهای ساقه هاشون خارهای توپی شکل گرفته (اندازه گردو) رشد کرده بود و من را وسوسه میکرد که با پوتین بزنم زیرشون....
بلاخره شروع کردم اوليش و با پوتینم هدف گرفتم و با دورخیزی محکم زدم زیرش که بعد از کنده شدن و به هوا پرتاب شد......با خودم گفتم عجب کیفی داد...
بعد شروع کردم دومی..... سومی.... تا اینکه سید ابراهیم صدام کرد ابو علییییی
گفتم جانم؟
با همون لحن شیرین و قشنگش گفت قربونت بشم آخه اينا هم موجود زنده هستن همین کار باعث ميشه شهادتت به عقب بیفته بعد از این حرفش کلی تو فکر رفتم و گفتم بابا سید تا کجاهاشو میبینه و نفهميدم کی رسیدیم مقر
و فهمیدم تا سيب نرسه از درخت نمیفته بله
من و امثال من هنوز کال هستیم و لايق نشدیم شهدا گاهی نگاهی....
پ.ن : البته الان ابوعلی هم شهید شدن و به رفیقشون پیوستن :)
#ابوعلی
#سیدابراهیم
#مدافعانحریمحرم
@shahid_dehghanamiri
بہ نـام آفریدگار { شهید مرتضے عطایے }
فعالیت امروز ڪانال به نیابٺ #شهیدمرتضےعطایے 💫🦋