eitaa logo
به یاد شهید دهقان
414 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
📚🔖🕊 🦋 بسم رب العشق ... رب الحسین ع چهارم 4⃣ بهمن ماه سال گذشته بود ، هجوم خانطومان ...💫 حرامی ها با قدرت زیادی داشتن خط رو میشکستن و تمام توانشون رو گذاشته بودند که ما رو قیچی کنن ...✂️ یکی از دلاوریهای ابوعلی همون روز بود ، ساعت حدودا ۳ بعدازظهر بود و درگیری اغاز شد ... مرتضی نگران بچه هایی بود که اعزام کرده بود به منطقه و طبق معمول نمیتونست بره تو دفتر فرماندهی بشینه و نظاره گر و فرمان ده باشه ... سوریها درخواست نیرو کرده بودند ... جواد محمدی ، عزیز ابوعلی اعزام شده بود ... جواد ارتباطش قطع شد ...🖇 صدای ناله پشت بیسیم شنیده میشد ...📞 شرایط هر لحظه سخت تر و پیچیده تر میشد ...😨 مرتضی میدویید و کسی نمیتونست جلوش رو بگیره ... ابوعلیِ یک ... ابو علی ابوعلیِ یک...ابو علی جوابی نمیومد و گاها ناله ها بود جواب بیسیم... اذن میدان میخواستیم نمیداد... مرتضی نبود ... حاجی کو ؟؟؟؟!!!!! رفت جلو ... بی اسلحه و دوان دوان و داد 🗣 میزد : انا ابوعلی ... فاطمیون ... صدیق ... هنوز نمیدانستیم خط شکسته و سوری ها خط رو خالی کردند و جواد و همرزمهاش زخمی اسیر شدند ... صدای تیر اندازی بلند شد و مرتضی از ناحیه ی پهلو مانند مادرش زهرا س زخمی شد ... درگیری حدودا تا فردا ساعت شیش صبح ادامه داشت و بالاخره حرامیها جلوی بچه های حیدر ناتوان و سرخورده عقب نشینی کردند ... به دنبال جواد میگشتیم که با صورتی ....😔 و یکی از همرزمانش گردنش تا نصفه .... مرتضی منتقل شد بیمارستان ولی چند ساعت بعد برگشت ... دورت بگردم اینجا چه میکنی ؟؟؟ سید از بیمارستان فرار کردم ... دست و پاش رو گرفتیم و با آمبولانس فرستادیمش عقب دوباره چند ساعت بعد کنارمون بود... @shahid_dehghanamiri
2.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣✌️ 🕊🌱 اوایل امسال با تعدادی از رفقا من جمله سید ابراهیم رفته بودیم برای شناسایی قبل از عملیات منطقه درعا حین برگشت با توجه به فصل بهار و کشتزارهای گسترده تو منطقه حاشیه راه بوته های بلندی که انتهای ساقه هاشون خارهای توپی شکل گرفته (اندازه گردو) رشد کرده بود و من را وسوسه میکرد که با پوتین بزنم زیرشون.... بلاخره شروع کردم اوليش و با پوتینم هدف گرفتم و با دورخیزی محکم زدم زیرش که بعد از کنده شدن و به هوا پرتاب شد......با خودم گفتم عجب کیفی داد... بعد شروع کردم دومی..... سومی.... تا اینکه سید ابراهیم صدام کرد ابو علییییی گفتم جانم؟ با همون لحن شیرین و قشنگش گفت قربونت بشم آخه اينا هم موجود زنده هستن همین کار باعث ميشه شهادتت به عقب بیفته بعد از این حرفش کلی تو فکر رفتم و گفتم بابا سید تا کجاهاشو میبینه و نفهميدم کی رسیدیم مقر و فهمیدم تا سيب نرسه از درخت نمیفته بله من و امثال من هنوز کال هستیم و لايق نشدیم شهدا گاهی نگاهی.... پ.ن : البته الان ابوعلی هم شهید شدن و به رفیقشون پیوستن :) @shahid_dehghanamiri
بہ نـام آفریدگار { شهید مرتضے عطایے } فعالیت امروز ڪانال به نیابٺ 💫🦋