eitaa logo
به یاد شهید دهقان
435 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 🕊 ‌هو الحق عزیز برادرم چقدر غصه کتاب آقا رسول و آقا محمود رضا رو می خوردی. یه بند غر میزدی: اینهمه از شهادتشان آن گذشته، چرا کتابی درباره شون نیست؟ تو که اینهمه پیگیر بودی، چرا تالیف کتاب خودت اینهمه طول کشید؟ بااینکه اطمینان دارم همه چیزش به انتخاب خودت بود، اما دوست دارم چند خط از کتاب را بخوانی. چقدر ذوق زده ام که بعد از خواندنش بگویی: راضی ام ازت... چه خوش روزی بودی! همرزمانت برایت دو پرچم آورده بودند. پرچمها متبرک حرم بودند با ذکر«لبیک یا زینب» همه میگفتند« محمدرضا خوش روزی بوده که دو پرچم نصیبش شده» میگفتند« پرچم یه نشونه از حضرت زینب بود که میخواست به شما بگه هدیه تون رو پذیرفته» پدر و مادرت چه هدیه ای بهتر از تو داشتند برای تقدیم کردن؟ و چه دلیل و حجتی بهتر از این پرچم متبرک برای قبولی نذر و هدیه؟ پرچم چه به موقع رسیده بود. قلب مادرت با دیدنش آرام شد. یک ربع تمام فقط به پرچم نگاه میکرد. پرچم را روی قلبش میگذاشت و عطرش را به مشام میکشید. وقتی پرچم را روی پیکرت میکشیدند، فرماندهات گفت« صاف و مرتب بکشید. مثل خودش باسلیقه باشید» بس که حتی در سوریه و وسط جنگ به تیپ و ظاهرت می رسیدی. به جز پرچم چیزهای دیگری هم بود که باید همراهت میکردند. انگشتری که به مهدیه سفارش داده بودی و شال عزایت. همان شالی که هیچوقت اجازه نمیدادی شسته شود. به مادرت میگفتی« نشور. مگه کسی شال عزا رو میشوره؟ آیتالله مرعشی نجفی نزدیک چهل سال شال عزاش رو نشست» شالت هدیه مهدیه بود. هفت هشت سال، تمام ایام محرم و فاطمیه و عزاداریها همراهت بود. یک شال مشکی نخی بلند. آنقدر بلند که تا روی زانوهایت میرسید. و همیشه یک دور، دور گردنت میپیچیدی. چقدر دوستش داشتی. هر وقت همراه پدرت هیئت میرفتی شال را دور کمرت میبستی. با همان شال دیگ نذری را بلند کرده بودی و شالت چرب شده بود. باز هم اجازه ندادی شسته شود. . آخ به قربان ذوق کردنت و لبخندت... قدم کوچکی بود برای ادای دین به تو. امیدمان این است که بپذیری... . * کتاب یک روز پس از حیرانی، روایتی ست از زندگی شهید مدافع حرم، محمدرضا دهقان امیری که به زودی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ خواهد رسید. نویسنده این کتاب جوانی خوش ذوق و خوش قلم و نگارنده کتابها ارزشمند مانند به سپیدی یک رویا و نیز طلوع روز چهارم است، سرکار خانم فاطمه سلیمانی. فضایی کتاب، کمی ساختار شکنانه، متفاوت و احساسی ست که قطعا از مطالعه آن لذت خواهید برد. امیدواریم قدمی باشد برای نزدیکی و انس بیشتر با محمدرضا. 🍃 💌| @shahid_dehghanamiri