فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داری یه رفیق خوب ك تو میدون مینِ گناه دستتو بگیره و نذاره که به گناه بیوفتی؟!
مصطفیتوهمونرفیقخوبهمنی..♥️✋🏻
شهیدمصطفےصدرزاده
رفیقشهیدمـ♡
@shahid_gomnam15🍃
شهید گمنام
داری یه رفیق خوب ك تو میدون مینِ گناه دستتو بگیره و نذاره که به گناه بیوفتی؟! مصطفیتوهمونرفیقخوبه
وصیتنامه📜
سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قــــ♥️ـــلب شما را بیدار میکند و راه درست را نشانتان می دهد.
وخودسازی دغدغه اصلی شما باشد..🌿
رفیقآسموننشینِمَندستموبگیر
@shahid_gomnam15🍃
اگرخداوندشهادت رانصیبمڪرد
بندهازشــــهداییهستمڪه
یقهیبیحجابهاوآنهاییکه
ترویجبیحجابیمیڪنندرا
درآندنیامیگیرم...✋🏻
شهیدجوادمحمدیدینانے
شهیدانهـ
@shahid_gomnam15🍃
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ♥️
📹 کلیپ | مثل کفترات دلم برا حرم پر میزنه...
🎙️شعرخوانی دیدنی از صابر خراسانی درباره امام رضا (ع) در حضور رهبر انقلاب
چهارشنبه_های_امام_رضایی
@shahid_gomnam15🍃
حامد بافنده سال ۱۳۶۶ متولد شد. وی از کودکی عاشق مداحی و تلاوت قرآن بود و از سن پنج سالگی مداحی و قرائت قرآن به سبک مرحوم «عبدالباسط» را تمرین میکرد.
حامد زندگی را در کنار حرم رضوی آغاز و تا ۲۰ سالگی در مشهد زندگی کرد؛ خیلی زود همه مراحل زندگیاش را پشت سر گذاشت و وارد بازار کار شد و از ۱۸ سالگی برای ازدواج اقدام کرد.
او برای تشکیل خانواده به استان کرمان سفر کرد. شغلش حسابداری بود و همسرش هم نیز کارمند دولت بود و از لحاظ مالی هم چیزی کم نداشتند، ثمره ی زندگی آنها یک فرزند دختر به نام «فاطمه» بود .
وی برای اینکه به سوریه برود به آموختن زبان افغانستانی پرداخت و با لشکر فاطمیون عازم سوریه شد که سرانجام سوم اردیبهشتماه ۹۶ مصادف با روز شهادت اربابش امام موسی کاظم (ع) به شهادت رسید.
@shahid_gomnam15🍃
جانباز شهید «سید مجتبی علمدار» ۱۱ دی ۱۳۴۵ در شهرستان ساری چشم به جهان گشود. وی در نوجوانی به عضویت بسیج درآمد و در اواخر سال ۱۳۶۲ به کردستان رفت. شهید علمدار برای اولین بار در عملیات کربلای ۱ شرکت کرد و مدتی پس از آن وارد گردان مسلم بن عقیل در لشکر ۲۵ کربلا شد و تا پایان جنگ در آنجا ماند.
شهید علمدار در تاریخ ۱۱ دی بدنیا اومدن
در تاریخ ۱۱ دی مجروح شدن
و در تاریخ ۱۱ دی ۷۵ در اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسیدن💔
@shahid_gomnam15🍃
√وقتیمشکیمُدباشهخوبه!
√وقتیرنگمانتوشلوارباشهخوبه!
√وقتیرنگعشقهخوبه!
√وقتیرنگکتوشلوارباشهخوبه!
اما
وقتیرنگچادرمنمشڪیشد
بدشد…
افسردگیمیاره
دنبالحدیث،روایتمیگردنکهمشڪیمکروهه😏
منومتهممیکنینبهدلمُردگیوافسردگی!:)
چراحجابومساویباافسردگیمیدونین!؟
دوستدارم چادرم مد بشه!
مشڪی رنگ عشق باشه!
عشقِبه خدا بدونافسردگی قشنگه
منچادرمراعاشقم:)
@shahid_gomnam15🍃
پدر خارج از کشور بودن و داداشم دانشجوی اصفهان.موند توی خونه و توی آژانس مشغول به کار شد. می گفت :" رسیدن به مادر و خواهرام عبادت بزرگیه اینطوری راضی ترم "
دو تا آرزو بیشتر نداشت : " ظهور آقا امام زمانﷻ و شهادت "
روزهای آخر خیلی عجیب شده بود. نگاه ها و حرفهاش.یادمه روز شنبه حمام رفت و غسل شهادت کرد. حسابی به خودش رسید. با تک تک اعضای خانواده خداحافظی کرد، اونم با نگاه خاصی که تا حالا ندیده بودم.
خواهرشهید سیدمحمدجوادعلوی
شهیدانهـ
@shahid_gomnam15🍃
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شفاعت میکنه اون شهیدی که
موقع گناه، میتونستی گناه کنی،
ولی به حرمت رفاقت باهاش
گناه رو کنار گذاشتی...
شهیدبابڪنورۍهریس
رفیقشهیدمـ♡
@shahid_gomnam15🍃
"إِلَهِےإِنْكَانَالنَّدَمُعَلَےالذَّنْبِتَوْبَةًفَإِنّے
وَعِزَّتِكَمِنَالنَّادِمِينَ...♥"
"خدايااگرپشيمانےازگناهتوبھاست
پسبھعزّتتسوگندكھمنازپشيمانانم...🌱"
خدایبــےاندازهمهربونمن
خداجونم
جواد عاشق گمنامی بود و همیشه می گفت: دوست ندارم جنازه ام روی این زمین جایی را بگیرد.
توی عملیات بدر خیلی حالش گرفته بود. وقتی حالش را پرسیدم، گفت: رضا یعنی قراره من یه بار دیگه بمونم.
توی همین عملیات کتفش تیر خورد. بچه ها خوشحال شدند که با مجروح شدنش بر می گردد عقب؛ اما برنگشت.
کتفش را خودش پانسمان کرد و توی خط ماند. روز دوم پاتک وقتی که گلوله تانکی کنارش خورد، با سر و روی خونین روی زمین افتاد.
دو نفر امدادگر پیکر نیمه جان جواد را روی برانکارد گذاشتند که برش گردانند عقب، خمپاره ای روی پیکرش خود. همان شد که می خواست.
پیکرش جایی از زمین را اشغال نکرد و روی دست مردم هم نیامد.
سال ها بعد تنهاترین چیزی که ازش برگشت جامانده های لباسش بود.
راوی: حسین یکتا
کتاب مربع های قرمز ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا،
یادشهداصلوات 🌷🌱
@shahid_gomnam15🍃