#سبک_زندگی_شهیدهها📚
🔴وجـــــدانِ راحــــت😇
بچهها رو برده بودیم اردو. برای ناهار به یه رستوران
بین راهی رفتیم. همه مــعلّما کنار بـــچهها مشغول
غـــذا خــوردن شدن، ولی شــهلا بلند شد و با غذاش
رفت بیرون! نشست پیش فـــقیری که کــــنار جـــاده
نشسته بود و غذاشرو با اون خورد. وقتی برگشتیم
تو اتوبوس، بــــچهها به خاطر اینکه با یه گـدا غــذا
خورده بود، اذیتش میکردن. اولش هیچی نمیگفت
ولی بعد جواب داد: «مگه ندیدین موقع غذا خوردن بهمون نگاه میکرد؟؟ خب منم نتونستم بشینم راحت غذام رو بخورم. حالا که این کار رو کردم، وجــــــدانم
راحته...:) همه بچهها ساکت شدن.😊
📚قاموس عشق، صفحه285
شهیدهشهلاهادییاسین🕊