#قسمت_سوم
داستان کمک امیرالمومنین علی علیه السلام 👇👇
_ خلاصه وقتی تو تاکسی نشستیم و نفس راحتی کشیدیم ، با خودم مرور کردم چرا چنین اتفاقی برام افتاد؟ چرا وچراهای بی جواب زیادی در ذهنم راه می رفتند .
_ در تمام دو ساعت مسیر ساکت بودیم ومن در اوهامی از فکر این اتفاق بودم
_من خانمی چادری بودم ونماز هم می خوندم و مقید محرم و نامحرم هم بودم . ولی چند تا کار بد هم داشتم ،
اول اینکه آرایش می کردم و به خودم حسابی می رسیدم و می رفتم بیرون .دوم اینکه نمازم را گاهی می خوندم گاهی نه. سوم اینکه ذهنی گناه می کردم ، یعنی گاهی که یک نفر را از همسرم زیبا تر و جذابتر می دیدم در ذهنم می گفتم کاش این آقا همسر من بود ، و در فکرم باهاش زندگی می کردم و این کار باعث شده بود از همسرم نفرت پیدا کنم و هرکاری را بهونه می کردم وکلا از کاراش خوشم نمی اومد و دائما درصدد مقایسه
بودم که اینجا چرا اینکارا کرد و اونجا چرا اینطوری گفت .گاهی از خدا به شدت گله می کردم که من این مرد را دوست ندارم چرا باید سرنوشت من با همچین ادمی باشه ،حتی گاهی در ذهنم ارزوی مرگش را می کردم تا مثلا
بعدا برم و با کس دیگری که در ذهنم هست ازدواج کنم ._
این افکار پنج سالی بود منو به خودش مشغول کرده بود .
بعد از اتفاق اون شب ، و کمک مولایم و نجات از این مخمصه ، به خودم گفتم باید یه کاری کنم بخاطر این شکر که خدا در حقم کرد _
اون شب ساعت یازده ونیم شب تاکسی مارا به خونه رسوند و بچه هارا غذا دادم و همسرم هم شیفت بود ، خونه تنها بودم ، رفتم سر سجاده و نشستم فقط گریه کردم ، نه می تونستم نماز بخونم ژ نه جرات داشتم با خدا حرف
بزنم_فقط می فهمیدم که این اتفاقات برام تلنگری هست و باید ییدار بشم . اینو هم یادم رفت بگم ، با اینکه چادری بودم و بی حیا هم نبودم ولی تو عروسی های فامیل پیش نامحرم هم می رقصیدم. و همه فامیل هم
منو دعوت می کردن که برم مجلسشون را بقول معروف گرم کنم ._
اون شب ، خودم را در یک قدمی مرگ دیدم خیلی با قلبم کلنجار رفتم که کارامو کنار بذارم، ولی مگر می شد .مخصوصا صدای اهنگ به گوشم می رسید اصلا نمی تونستم خودمو کنترل کنم ، 🙈🙈
ولی اون شب تا خود سحر در سجاده ام زجه زدمو اشک ریختم ._ و خدا را به غربت مولا علی قسم می دادم که کمکم کنه ،نزدیک سحر شد گفتم بذار دو رکعت نماز یخونم . تا خواستم نیت نماز کنم دستامو بردم بالا دیدم یه
موش وارد خونه من شد ، اژ تراس وارد شد .در تراس کمی خراب بود و خوب بسته نمی شد_یه موش سفید سفید به خونه من اومد و من در طبقه چهارم آپارتمان بودم . گفتم خدایا چطوری اخه طبقه چهارم موش یالا اومده
خلاصه از نماز دست کشیدم و دنبال موش کردم ،هر چی گشتم موشی را نتونستم پیدا کنم اینقدر خونه دنبال موش گشتم زمان را نفهمیدم یهو دیدم افتاب داره در می اد ._
بدون خوندن نماز صبح خوابیدم ، تو خواب موشی را دیدم که فقط مامور بود وقت منو هدر بده ، فقط همینو تو خواب فهمیدم ،وقتی از خواب بیدار شدم .فهمیدم عمرم داره تلف می شه و اتفاق دیشب و موش و تلف زمان و ...
همش یه نشونه هست که به خودم بیام _
👇👇👇
#قسمت_چهارم
داستان کمک امیر المومنین علی علیه السلام 👇👇
اون روز رفتم مسجدجامع و همونجا سه تا قول دادم ،که اگر زیر قولم زدم خدا هربلایی خواست سرم بیاره و اصلا نمی فهمیدم دارم چکار می کنم _
قول اول اینکه نمازامو دیگه بخونم و نمازهایی که قضا کردم هم بنویسم و هر روز چند رکعتی بخونم _
قول دوم اینکه هر هفته ای یک روز دو رکعت نماز هدیه به امام علی علیه السلام بخونم . و فرقی نداشت کدوم روز ، فقط یه روز در هفته باشه_
قول سوم هم اینکه به همسرم احترام بگذارم حتی اگر بدترین مرد روی زمین باشه و در این مدت کوتاه عمر ، مدیونش نشم . و ذهنی و فکری دیگر به هیچ کسی فکر نکنم ._
و این را نوشتم و در کتابی در مسجد قرار دادم واومدم خونه
بعد از یه هفته هم رفتیم مهمونی جمع فامیل
بدون هیچ گونه ارایش و بسیار ساده
همه نگام می کردن که حالت خوش نیست که اینطور اومدی ؟؟! وکلی خندیدن ،به منم خیلی برخورد ، گفتم خیر دیگه می خوام برای همیشه آرایش کردن را بذارم کنار ، _
خدا خودش گواه هست این حرف من نبود نمی دونم چطوری در زبانم اومد و لحظه ای همه سکوت کردن و شاید هم در دلشون به حرفم خیلی خندیدن
از اون روز به بعد من کلا ادم دیگری شدم و روز به روز هم حالم خوب می شد با اینکه مشکلات بسیار زیادی در زندگی برام پیش اومد ولی اصلا برام چندان مهم نبود و من همچنان سر عهدم موندم ، بعدا از مدتی چشمام
به خیلی چیزها باز شد و خیلی چیزهارا می فهمیدم. _ و دیگر رقصیدن را هم کنار گذاشتم. اصلا خجالتم می گرفت که چنین کاری پیش کسی انجام دهم . و خدایی که این امیرالمومنین علیه طوری دستمو گرفت که تا ابد منو
مدیون محبت خودش کرد_من اینقدر از نظر ایمان رشد کردم که تمام فامیل بخاطر ایمانم به من احترام بسیار زیادی می گذارند _اینو یادم رفت بگم اوایل خبلی منو مسخره می کردن و اصلا براشون چنین چیزی معنی نداشت
ولی کم خیلی از فامیل هم مثل من شدن ، نمی خوام بگم من اینقدر مومنم ولی خدای همه ما شاهد هست همون دو رکعت نماز برای مولا علی ع ،منو نماز شب خون کرد و خیلی چیرها نصیبم کرد من عطر بهشت را در سجاده نماز
شب استشمام می کنم ،
(پایان )
ان شاء الله همه اعضا از این داستان واقعی به نحو احسن استفاده کنند
_التماس دعا
یا علی مدد
سلام
به درخواست اعضا داستان کمک امیرالمومنین به یک خانم که قبلا در کانال گذاشته شده بود مجددا گذاشته شد👆👆👆
اگر کسی سوالی داره به ایدی زیر پیام بده( البته هر سوالی به غیر از سوال شرعی )
@ya_ommah
در ضمن بنده آقا هستم
و اینکه ما شبا دیر از
هیئت برمی گردیم
نمی تونیم هیئت مجازی
را در کانال راه بندازیم
شرمنده حلال کنید
و مارا هم دعا کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جوانی_که_در_کما_بود_ولی_عباس
#شفایش_داد
کرامت_باب_الحوائج حضرت اباالفضل(ع)🌺
شفای پسر ١٨ ساله ای که دوسال تو کُما بود...
فوق_العاده_زیبا و تاثیرگذار👌👌
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
💠حاج اسماعیل دولابی (ره) :
🌙شب هفتم محرم که اعلام شد آب را بر اصحاب و اهلبیت اباعبدالله «علیه السلام» بستهاند، اهل حرم هول کردند. حالا هم شبهای هفتم محرم که میگویند امشب آب بر اهل حرم بسته شد، شیعه هول میکند. هول غیر از خوف و ترس است. در خوف و ترس شخص کمی دوام میآورد، ولی وقتی هول آمد، بلافاصله از پا میافتد.
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد| ماجرای شهادت حضرت علی اصغر به روایت رهبر انقلاب
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه نگاه اباعبدالله علیه السلام
🎤 استاد فروغی
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
⭕️( همیشه فکر این نباشید که حتما هیئت های بزرگ برید بعضی موقع هیئت های خیلی کوچیک اثر معنویشان خیلی بیشتر است )
#شهدای_حسینی
🔰شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم...گفتم بریم
با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده..حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ...
🔰وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ،😳 دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت..
🔰برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ⁉️گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه ..👌
#ذاکر_با_اخلاص🌷
#شهید #حسین_معز_غلامی
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنان_بسیار_زیبا_و_شنیدنی👌👌👌
حاج آقا کاشانی
اولین قطره اشک شما بر امام حسین علیه السلام خبرش به حضرت فاطمه سلام الله علیها میرسه و....
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
💠شمر نمازش را میخواند،
روزهاش را هم میگرفت،
آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد،
و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود...
معاویه و ابنزیاد و عمربنسعد هم همینطور...
🔺 یادمان باشد،
زیارت عاشورا که میخوانیم
وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله...»هایش؛
لحظهای به خودمان گوشزد کنیم:
❓ نکند این «لعن الله...» شامل حال ما هم بشود؟؟!
🌸نکند امام زمانمان رو تنها بگذاریم؟🌸
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه سید مجید بنی فاطمی و اشکهای رهبر.
4_920275761976311862.mp3
7.72M
🍃روای:حاج حسین یکتا،علیرضا دلبریان
💠روایتگری: شلمچه و عملیات کربلای۵
علیرضا دلبریان:عزیزان؟همه ی جنگ رو بذارید یه طرف،عملیات کربلای۵رو بذارید یه طرف دیگه...اینقدر مهم بود...
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
YEKNET.IR - motiee - shabe 7 moharram1398 (5).mp3
5.18M
🏴 #هل_من_ناصر
🔳 #زمینه احساسی #محرم
🌴مثل بارون اشکات داره از ابر چشمات میباره
🌴اشکات قربون لای لای علی جوون
🎤میثم #مطیعی
فوق زیبا👌👌👌
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
🔳💢🔳💢
💢🔳💢
🔳💢
🌹
﷽ بسم الله الرحمن الرحیم ﷽
♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ
🔳ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ
♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ
🔳ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ
♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ
🔳ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ
♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ
🔳ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ
♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ
🔳ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ الرضا
♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ
🔳ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ
♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ
🔳ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﺑﻘﯿﺔَ اﻟﻠﻪِورحمة الله وبرکاته
🌹
🔳💢
💢🔳💢
🔳💢🔳💢
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌸🌼🌹🌼🌸 🌼🌸🌼 🌸 🌹 #دعای_عهد 🌹 🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ
خواندن دعای عهد (در سرنوشت
انسان تاثیر داره ) 🌸🍃
👆👆👆
❣زندگی زیبا در جوار حضرت زهرا❣
🔰 #شهید_ابراهیم_هادی به علمدار کمیل معروف است و حالا کانال کمیل، محل دیدار خواهر «ابراهیم» با اوست. خواهر شهید روایت می کند:
🔰 سالی چند مرتبه به کانال کمیل می روم با برادرم شهیدم صحبت می کنم. به او می گویم ابراهیم جان! قربان مهمان نوازی ات، معرفتت، مردم داری ات. پس از شهادت برایمان تعریف کردند که تا آخرین لحظه شهدا را سیراب کرد اما خودش لب تشنه به دیدار معبود شتافت. من یقین دارم که ابراهیم در جوار حضرت زهرا (س) زندگی زیبایی دارد.👌
( شهدای گمنام مهمان #حضرت_زهرا_س هستند )
4_5832175759556346961.mp3
4.06M
⭕️ پادڪست بســیار زیـبا
🎤حجت الاسـلام بنــدانی
✅ #اهمیت_مجلس_سیدالشهدا👌👌👌👌👌
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشکهای بازیگر نقش حرمله در سریال مختار نامه برای حضرت علی اصغر علیه السلام
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فدای اون دست و پاهایی که نیستن بشم
ببینید مراسم اهتزاز پرچم مقدس گنبد حضرت عباس ع در مجتمع سیدالشهدا بیروت توسط جانبازان حزب الله
مگه میشه تو همچین مراسمی صاحبشون نباشه⁉️
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️