eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.1هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 امام رضا علیه السلام : هر کسی كه نمى تواند كارى كند تا به سبب آن، گناهانش پاک شود،بر محمّد و خاندان او بسيار صلوات فرستد؛زيرا صلوات، گناهان را ريشه كن مى كند 📚الأماليص۱۳۱ 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
با سلام امروز هم مهمان شهید عزیز دیگری هستیم بگیریدو کنید بعد این چند روز شهدای خاص داریم ....بخونید متوجه خواهید شد باور کنید این شهدا هستند که خودشون را به ما معرفی می کنند برای شهید امروز صلوات بفرستید که شاید ......... ان شاء الله حاجت روا........ التماس دعا خادمین کانال
🔰 #هادی_دلها 💠هادی را با چند طلبه ديگر مشغول مباحثه در #نجف دیدم گفت:‌ اومدم برا شهادت! چند سال بعد پیامکی برام ارسال شد: «هادي از شهر #سامرا به كاروان شهيدان پيوست» #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🔰 #هادی_دلها 💠هادی را با چند طلبه ديگر مشغول مباحثه در #نجف دیدم گفت:‌ اومدم برا شهادت! چند سال بعد
3⃣8⃣1⃣ 🌷 💠 ماجرای وصیت نامه ای که عمل بهش سخت بود. 🌷 🔹بخشی از ی زیبای شهید: «اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می‌کنم که من را اگر شد ببرند امام_رضا علیه السلام بدهند و برگردانند و همینطور در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در نجف دفن کنند و دوست دارم نزدیک باشد 🔸تمام انجام شود و در داخل دور قبر من بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند، داخل قبر من مثل شود و اگر شد جایی که سرم می‌خورد به سنگ لحد یک اسم (س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س).» 🍃🌹🍃🌹 🌷شهید ذوالفقاری های عجیبی داشت که عمل کردنش مشکل بود.اما به خواست خدا همه اش تحقق یافت. او وصیت کرده بود قبر مرا بزنید و بعد مرا در آن کنید اما امکانش نبود. 🌷قبرهای نجف به شکلیست که های سستی دارد، بادی است و مثل ماسه های کشور ما نیست.ممکن است خیلی ساده فرو بریزد.هادی در معرکه شهید شد و غسل نداشت.خودش قبلا سیاهی تهیه کرده بود که خیلی ناگهانی پیکرش را در میان آن پرچم پیچیدند و در قبر قرار دادند. 🌷 نا خواسته کل سیاه و وصیت شهید عملی شد.به گفته دوستانش یک فاطمه الزهرا هم بود که آنرا روی صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالای سنگ شهید با شیء ای نوشتند یازهرا 🍃🌹🍃🌹 🔻کتاب زیبای شهید رو از دست ندید 👈کتاب_پسرک_فلافل_فروش طلبه 🕊 در سامرا در درگیری با داعش بشهادت رسید 🍁 اَللّهُمَ ارزُقنا الشهاده فی طریق الحُسِین 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
سلام یادش بخیر پارسال قسمت شد و به زیارت قبر شهید هادی ذوالفقاری رفتیم چقدر با صفاست مزار این شهید خادم کانال
🌹 فرازی از وصیت نامه شهید هادی ذوالفقاری لطفا عکس باز شود☝️☝️ 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
#شهید هم چون شمعی🕯 است که خود را می سوزاند تا بلکه بشریت در پرتو انوار بی نهایت روشن✨ آن، راه #صحیح چگونه زیستن را بیاموزد. #شهیدان در سپهر عشـ❤️ـق قرآنند. شهید هم چون قلبی به اندام های مرده ی بی رمق جامعه، خون خویش را می رساند و بلندترین فریادش تکامل انسانیت در #لوای_قرآن است... #شهید_ابراهیم_هادی #شهید_محسن_حججی @shahid_hadi124
❤صلوات خاصه 🌹با نیت #شهید_ابراهیم_هادی و #شهید_تورجی_زاده و #شهید_حججی🌹 اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ. کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
🍃💐🍃🌹🍃💐🍃 ان شاء الله امشب هم داستان شهید قسمت هشتم قسمت نهم قسمت دهم در کانال قرار خواهد گرفت التماس دعا_ای شهید @shahid_hadi124
🍁🍃🍁🍃🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 بســــم رب شهــــدا والصـــدیقـــــــن 📚 🌺قسمت 8⃣ ✨سید سبز پوش 📝راوی خانم عابد (مادر شهید) 🍃آن شب نتوانستم که بخوابم.کارم همه اش شده بود گریه.اما پدرش خیلی راحت تر بود.برایش سخت بود اما بروز نمی داد و میگفت هر چه خدا بخواهد,اگه اون بخواهد علی رضا می مونه‌.بعد هم گفت من سفره آقا اباالفضل (ع) نذر کردم. 🍃سفره را انداخت وکنار سفره نشست و مشغول دعا و توسل شد.آخر شب گفت:سه تا سفره نذر آقا کردم سه تا هم روضه نذر کردم که ان شاالله تو حرم خود آقا خونده بشه علی رضا را هم نذر خود آقا کردم.و بعد هم رفت وخوابید. 🍃اما من تا صبح بیدار بودم.بعد خوندن نافله شب,با گریه می گفتم یا صاحب از زمان من دوست داشتم پسرم سرباز شما باشه,و تو رکاب شما بجنگه.اما راضیم به رضای خدا.و بعد هم نماز صبح را خواندم وخوابیدم. 🍃ساعت حدود یازده و نزدیک ظهر بود. که با صدای گریه علی از خواب پریدم. 🍃بغلش کردم وگفتم:چی شده چی می خوای عزیزم? 🌷ادامه دارد..... 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
🍁🍃🍁🍃🍁 🍁🍃🍁 🍃🍁 📚 🌺 قسمت 9⃣ ✨سید سبز پوش 📝راوی خانم عابد (مادر شهید) 🍃با گریه گفت: گشنمه,نون می خوام! چشمام گرد شده بود.دهانم از تعجب باز مانده بود.اولین بار بود که این جمله را می شنیدم! 🍃سریع رفتم وتکه نانی آوردم.با همان حالت بچگی گفت:من یه نون درسته می خوام با تخم مرغ! باز شروع کرد به گریه.سریع رفتم ویک نان درسته اوردم دخترم هم تخم مرغ درست کرد و آورد. 🍃مشغول خوردن شد.تمامش را خورد.حیرت زده نگاهش می کردم.بعد هم آب خورد وگفت: میخوام برم تو کوچه پیش بچه ها! 🍃باورم نمی شد.با خوشحالی بردمش دم در خانه.با بچه ها مشغول بازی شد.ذوق زده شده بودم.گفتم تا داره بازی میکنه برم به کارام برسم.با خودم گفتم کاش می شد به باباش خبر بدم که یکدفعه صدای درب خانه آمد.در را باز کردم. 🍃اقا باقر پدر علی رضا بود.رنگش پریده بود.علی رضا را بغل کرده بود و امد داخل و همانجا کنار دیوار نشست. خیلی ترسیده بودم.گفتم چی شده,این موقع روز اینجا چه کار می کنی؟ 🍃سرش را بالا آورد .چشماش خیس اشک بود.خیلی هیجان زده گفت:ماجرای خیلی عجیبی پیش اومده.خیلی عجیب! 🌷ادامه دارد..... 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd