eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
37.3هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.4هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 ســـلام بـر آنـان کـه اول از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن... ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از ...🌷🕊 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ...☘ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
4_5870827690671476394.mp3
23.75M
صهیونیسم چیست؟ • صهیونیست‌ها چه کسانی هستند؟ • حماس کیست؟ • نتیجه نبرد حماس و صهیونیست چه خواهد شد؟ • گروه مقاومت کِی وارد جریان می‌شود؟ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
31.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برید یه گوشه بشینید 👆ببینید و یه دل سیر گریه کنید😭 واقعا که این کار فقط از دست حیوان بر میاد «صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ وَ عَلیَ الْمُسْتَشْهِدِینَ بَینَ یَدَیکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهْ» یا صاحب الزمان آجرک الله 😭😭😭😭😭😭 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🎥 برید یه گوشه بشینید 👆ببینید و یه دل سیر گریه کنید😭 واقعا که این کار فقط از دست حیوان بر میاد «صلَ
. چقدر با این کلیپ گریه کردم دوست داشتید ببینید کلیپ رو چیزی جز شرمندگی ندارم شرمنده ایم امام زمان که نه مثل حاج قاسم هستیم که به داد این ها برسیم و بدتر با اعمالمون ظهور شما رو عقب انداختیم که الان این چنین مظلومانه مردم فلسطین و دنبا اسیر آدم های پست شده اند دلم بیشتر به حال خودم سوخت که کاری از دستم برنمیاد و راحت دارم الان زندگی می‌کنیم بعد مردم غزه این چنین مظلومانه دارند کشته میشند 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 . .
2584_1549675387.mp3
6M
امام زمان 🍃 تو رو به اضطرار زینب بیا آقا 🍃 به قلب بی قرار زینب بیا آقا 🎙 👌 بسیار دلنشین 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
⏯ #زمینه امام زمان 🍃 تو رو به اضطرار زینب بیا آقا 🍃 به قلب بی قرار زینب بیا آقا 🎙 #حسین_عینی_ف
. خدا میدونه چقدر امام زمان ع الان در فشار و ناراحتی هست چون آقا داره میبینه چطور مردم دارند پرپر میشند و تا آقا هم نیاد دنیا رنگ آرامش رو نمیبینه و امام زمان ع معطل هست که همه مردم واقعا از ته دل امام زمان رو بخواند و خدا هم اجازه ظهور رو بده و آقا بیاند انتقام خون های بی گناه رو بگیره واقعا از ته دل دعا کنیم که خدا فرج امام زمان ع رو برساند " کوتاه ترین دعا برای بلند ترین آرزو " اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب " . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادرش بهش شهادتین می آموزد 💔🇵🇸 😭😭😭😭 این بچه هااا چقد قوی هستند 💪 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
14020726 بیمارستان المعمدانی.mp3
8.34M
📣📣📣فوری فوری 🔴در پی فاجعۀ بیمارستان سخنرانی مهم دیگری از حجت الاسلام منتشر شد. 🔴شنیدن این سخنرانی برای هر کسی که قلبش از فاجعۀ بیمارستان غزه به درد اومده لازمه. 📣همین حالا گوش کنید، تا آخر هم گوش کنید و همین حالا منتشر کنید. ‼️تنگۀ احد عملیات فضای رسانه است. با انتشار مطالبی از این دست، نگهبان این تنگه باشید. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
یا شهادت یا پیروزی! ♦امام روح الله: راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نكنند، و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اكنون اگر امریكا یك كشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاك یكسان كند، چه كسی جلوی او را خواهد گرفت ؟ 👈 پس راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرت‌ها و خصوصا امریكا را شكست،✌ و الزاما یكی از دو راه را انتخاب نمود: یاشهادت. یا پیروزی. كه در مكتب ما هر دوی آن‌ها پیروزی است. ۱۳۶۷/۴/۲۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواب دیدم که فرج آمده؛ در دولت عشق . . باز فرمانده‌ی قدس است؛ سلیمانیِ ما . .♥️ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🇮🇷 🌹🇮🇷 #قسمت_سوم 3⃣ #معجزه_چله_شهدا آقای یاسینی به علی اصغر گفتند برای خانم………… و همسرشان شربت بیا
🇮🇷 🌹🇮🇷 4⃣ علی اصغر خنده ای کرد و گفت بله☺️ همه ی ما شهید شدیم☺️ مگه شما نمی دانستید؟؟؟ ما همگی شهید شدیم?  جا خوردم و زبانم بند آمده بود اشک از چشمانم جاری شده بود? باورم نمی شد به چهره های رزمندگان و بسیجیان نگاه می کردم یکی از دیگری زیباتر و رشید تر، با اخلاق و مهربان و……. . خدایاااا مگه میشه? خدایا تمام اینها شهید شده اند بغض گلویم را گرفته بود و می فشرد نمی‌دانستم چه بگویم به همسرم نگاه کردم مجدداً ایشان اشاره کرد که سکوت کنم? باورم نمی شد من بین شهدا بودم و لحظه ای به ذهنم رسید که شاید قرار است من نیز با آنان بپیوندم در این فکرها بودم که شهید یاسینی از داخل دروازه ی پر از نور بیرون آمد و به سمت ما آمد گفتند خستگی شما رفع شد؟؟؟؟ نگاه می کردم نمی توانستم پاسخ بدهم به سختی گفتم بله. بغض گلویم را گرفته بود? شهید یاسینی به علی اصغر گفت آقای قلعه ای بروید و سوغاتی خانم ………. را بیاورید. علی‌اصغر به سرعت وارد نور شد و بعد از مدتی از دروازه ی نور خارج شد و یک جعبه سفید بسیار بزرگ که شباهت زیادی به جعبه شیرینی داشت در دستانش بود و به شهید یاسینی تحویل داد. شهید یاسینی جعبه را گرفتند و به من گفتند خانوم آقاجانی نگران سوغاتی برای خویشاوندان و دوستان و آشنایانتان نباشید آنچه از سوغاتی که نیاز است برای آنان ببرید در این جعبه گذاشته‌ایم. این جعبه آنقدر سوغاتی در درونش است که به هر کس بدهید تمام نمی شود.?  من به قدری خوشحال شدم ?که نمی دانستم چی بگم فقط به همسرم گفتم خدا را هزار مرتبه شکر ? چون بسیار نگران خرید سوغاتی و هدر رفتن زمان زیارت بودم.به لطف خدا و حاج آقا یاسینی دیگه نیاز نیست زمانی را صرف خرید کنیم و می توانیم تماماً به زیارت امام حسین علیه‌السلام برسیم?  با شوق زیادی جعبه را در دست گرفتم ولی در ذهنم دائماً می گفتم مگر در این جعبه چقدر سوغاتی هست که ایشان می‌گویند به هرکس بدهید تمام نمی شود؟؟؟؟? این فکرها ذهنم‌ را درگیر کرده بود که شهید یاسینی فرمودن راستی خانم…………. از این سوغاتی ها حتما به خانم ها…………… بدید.( نام سه نفر از آشنایان را بردن) .   پاسخ دادم چشم حتما. همراه با شهید یاسینی و شهید قلعه ای کم کم ‌به سمت درب خروجی سنگر رفتیم و همسرم از پذیرایی و زحماتشان تشکر میکردن و تعدادی از بسیجیان عزیزی که متوجه شده بودم همگی شهید شده اند به همراه شهید یاسینی و علی اصغر عزیز (که زحمت زیادی برای من کشیده بود ) تا دم درب اتوبوس ما را همراهی و بدرقه کردن. یکی از شهدای عزیز درب اتوبوس را باز کرد و به همراه همسرم سوار شدیم. همزمان با حرکت اتوبوس و دست تکان دادن و خداحافظی با شهدا از خواب بیدار شدم. گویا کسی بیدارم کرد .نگاهم به اولین چیزی که افتاد ساعت دیواری بود ساعت هفت را نشان میداد. نمیدونستم چه موقعی از روز هست. هفت صبح یا عصر؟? دست راستم را حرکت دادم متوجه تسبیح شدم که هنوز در دستم بود. کمی فکر کردم یادم افتاد که در حال صلوات فرستادن برای شهید علی اصغر قلعه ای بودم که مثل روزهای قبل فقط چندتا صلوات فرستاده و بی اختیار خوابم برده بود.? بیشتر فکر کردم و یادم افتاد که چند دقیقه به ساعت دو بعدازظهر روی تخت خواب دراز کشیده بودم و با این حساب نزدیک پنج ساعت خوابیده ام. هنوز گیج بودم. بعد از مدتها احساس گرسنگی داشتم. دهانم خوش بو و معطر شده بود.? کمی مزه مزه کردم.  حس گرسنگی و مزه ی خوش دهانم? خیلی ناگهانی تصویر شربتهایی که در خواب دیده بودم یک لحظه از جلوی چشمانم عبور کرد. تصویری از شهید یاسینی و علی اصغر قلعه ای و در یک لحظه تمام خوابی که دیده بودم مانند رعدی از جلوی چشمانم عبور کرد. بی اختیار از حالت خوابیده بلند شده و روی تخت نشستم. هنوز نمیدانستم چه اتفاقی افتاده. خدایااااااا چه اتفاقی افتاده. شهدا؟؟؟؟ ? شربتی که خوردم? شربت شفا!!!!!!! کمی روی تخت جا به جا شدم . هنوز خوابم‌ رو باور نکرده بودم.? احساس گرسنگی که مدتها بود از دست داده بودم به شدت اذیتم می کرد.?  به خودم آمدم من گرسنه شده‌ام اشتها به غذا دارم? ولی اینکه باور کنم این اشتها به غذا بواسطه ی خوابی هست که دیدم، برام قانع کننده نبود. مگر من چه کسی هستم که بخوام اینگونه مورد توجه ی شهدا قرار بگیرم.? شک و تردید لحظه ای مرا رها نمیکرد. تلاش میکردم خوابم را جز رویاهای صادقه نگذارم. ولی باز هم کنجکاو بودم شااااید یک درصد صحت داشته باشه و لطف خدا شامل حالم شده باشه. استخوانهام که از درون لرزش داشتن ، الان کاملا خوب هستن و هیچ مشکلی رو احساس نمیکنم. ترس از اینکه مبادا باور کنم و بعد از مدتی دوباره کسالت و بیماری برگرده، واقعا اذیتم میکرد . از روی تخت بلند شدم و به سمت آشپزخانه رفتم سعی میکردم آهسته آهسته قدم بردارم که مبادا دوباره مشکلات برگرده. ترجیح میدادم برای چندلحظه هم که شده حس خوب سلامتی رو داشته باشم. @shahid_hadi124
✍ _چند روز پیش به قاب عکسش نگاه کردم و گفتم: آقا مصطفی! حسابش دستته چند شاخه گل بدهکاری!؟ آخه مصطفی رسم محبتش این بود که لااقل هفته‌ای یک‌بار برام شاخه گلی می‌خرید و هدیه می‌داد… فاطمه‌اش از اونور اتاق گفت: مامان! خرج بابا زیاد میشه اگر بخواد همه این مدت رو جبران کنه باید یه دسته‌گل شیک برات بفرسته امروز صبح بدون هیچ برنامه قبلی از جایی زنگ زدن و دعوتمون کردن برا مراسم بزرگداشت مصطفی. به محض ورودمون به مراسم، یک نفر با این دسته‌گل جلو آمد و گفت: این رو آقا مصطفی برای همسرش فرستاده... 😢💔 راوی: مهدی عرفاتی 💚 ....🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
. سلام ان شاء الله امشب هیئت مجازی در کانال داریم ساعت ۲۲ به بعد ان شاء الله انلاین باشید در ساعت اعلام شده و دوست داشتید شرکت کنید . ‌
. تا دقایقی دیگر ان شاء الله هیئت مجازی شروع میشه اگر تونستید با وضو باشید . .
. بسم رب الزهرا بحق الزهرا اشف صدر الزهرا بظهور الحجه . .
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
. 😭😭😭😭😭😭 السلام علیک یا صاحب الزمان السلام علیک یا بقیه الله السلام علیک‌ یا منتقم السلام علیک یابن الزهرا سلام آقا سلام آقای خوبی ها سلام آقای مهربان سلام آقای تنها و غریب سلام ای پسر حضرت زهرا 😭😭😭😭😭 . .
دارد زمان آمدنت دیر می شود دارد جوان سینه زنت پیر می شود   وقتی به نامه عملم خیره می شوی اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود   کی این دل رمیده ی من هم زُهیروار در دام چشم های تو تسخیر می شود؟   این کشتی شکسته ی طوفان معصیت با ذوق دست توست که تعمیر می شود   حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه با حلقه های زلف تو درگیر می شود   در قطره های اشک قنوت شب شما عکس ضریح گمشده تکثیر می شود   تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود . .
. همه جا بروم به بهانه تو که مگر برسم در خانه تو همه جا دنبال تو میگردم که تویی درمان هم دردم یااباصالح مددی ‌ . .