خواب دیدم که پشت پنجره ها
روبروی بقیع گریانم
پابه پای کبوتران حرم
در پی آن مزار پنهانم
گریه در گریه با خودم گفتم
جان افلاک پشت پنجره هاست
آی مردم ! تمام هستی ما
در همین خاک پشت پنجره هاست
🏴 شهادت رییس مذهب شیعیان جهان حضرت امام جعفر صادق ع تسلیت باد 🏴
#کانال مهندس شهید هادی جعفری🌷
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
🌸 •
•
🍃🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺🍃
سلام مولاي من !
سلام بر بلنداي رشادتت
سلام بر زينب...
سلام...........
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ
ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار
ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🍃🌺اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌺🍃
#لبیک_یـــازیـــــــــنب...
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
🌸•
🌸•🌸
•🌸•🌸•🌸•🌸•🌸•
ما را مگــو حٖكـــايت شادي ، كه تا به حَـــشــر
ماييم و سينه اي كه در آن ماجراي توست.https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
🌺گفتگوی #همسر_شهید_هادی_جعفری
✅قسمت سیزدهم
🔷حماسه بانو: از روز حرکتشون برامون بگین. از اخرین دیدارتون..
🔶همسر شهید: ما آملی ها رسممون اینه که هر سال عید برا تحویل سال مادرمه میکنیم. یعنی تو یه سینی قران و اب و ماهی و سبزه و صدقه و. ... میزاریم. بعد از دم در خونه که وارد میشیم، اب میپاشیم، سبزه میکاریم که خیر و برکت داشته باشه ؛ هادی اون روز خیلی اصرار کرد که وسایل مادرمه بذارم خونه باشه که هر کدوم اول اومدیم، حتما مادرمه کنیم بعد داخل بریم.
من این وسایل رو اماده کردم گذاشتم کنار.
🍂منو رسوند ترمینال...کنار اتوبوس برخلاف همیشه که سعی میکردم اشکمو پنهان کنم اون روز فقط اشک میریختم هادی دوس نداشت گریه کردن منو ببینه خیلی کلافه شده بود میگفت منکه لیاقت شهادت ندارم اما تو منو ببخش من تو دلم گفتم منکه میدونم تو لایق ترینی! وقتی من رفتم بالا از شیشه اتوبوس که نگاهش کردم چشماش قرمز و خیس بود انگار که داره گریه میکنه.
🍂من اصلا نمیتونستم خودم رو کنترل کنم بعد زنگ زد گفت که من دارم میرم قول میدم که هر وقت تونستم بهت زنگ بزنم. من از تهران تا آمل هر وقت یادم میفتاد اشک میریختم و همش با خودم کلنجار میرفتم که خب عیب نداره شهید میشه بعد میگفتم وای نه خدا نکنه. یا میگفتم وای 14 روز نمیبینمش چی میشه و خودمو قانع میکردم و دوباره شروع میشد.
🍂 انگار خدا داشت منو قانع میکرد! من رسیدم آمل هادی هم مدام بهم زنگ میزد اخر شب هم بهم زنگ زد گفت من داخل هواپیما هستم صبح هم وقتی مستقر شدن دوباره زنگ زد همش میگفت خانم جام امن هست نگران نباش هر روز به هم زنگ میزدیم ؛ موقع تحویل سال حرکت کرده بودن به سمت حرم زنگ زد گفت خانم دارم میرم حرم برا تحویل سال اونجا اگر بیدار بودی زنگ میزنم که وقتی سال تحویل شد زنگ زد عید رو تبریک گفتیم و من اونشب اصلا نمیتونستم حرف بزنم چون کنارم نبود بغض کرده بودم و گوشی رو دادم به مادرم با خانواده من هم صحبت کردن، به مادرشون هم که زنگ زدن به مادرشون گفته بودن که ده دقیقه مونده به تحویل سال عرب ها ریختن تو حرم و چنان لبیک یا حسین ( ع) میگفتن که حرم رو به لرزه در میاورد ؛ و وقتی هادی شهید شد همه میگفتن تو چطور لبیک گفتی که اینطور امام حسین تو رو پیش خودش برد!
🍂 3 فروردین تولدش بود. همیشه عادت داشتیم تولد و سالگرد ازدواج و عقد و. ..همه رو به محض اینکه شب قبلش ساعت 12 میشد تبریک میگفتیم. اون شب هم ساعت دوازده که شد، زنگ زدم تولدشون تبریک گفتم. گفتن عه مگه ساعت 12 شد؟ گفتم اره حواسم به تفاوت ساعت ایران و عراق نبود. اونشب صحبت کردیم و خندیدیم! بهش گفتم فردا میخوایم بریم شلمچه.گفتن خب مراقب خودتون باشید و خداحافظی کردیم. بعد همکاراشون میگفتن اون شب هادی تا 4_5 صبح نذاشته بخوابن.. اذیت میکردن و میخندیدن..
ما هم بعد نماز صبح حرکت کردیم سمت شلمچه...
#ادامه_دارد
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
همسرش می گفت #چِشاش خیلی خوشگل بود...
امابا این چشمها تو زندگی یه نگاه #حرام نکرده بود...
می گفت من بهش می گفت: ابراهیم!
این چشای #خوشگل برا من نمیمونه....حالا ببین!
وقتی جنازشو آوردن دیدم چشماش نیست...
انگار خدا اون چشای خوشگل و"پاک" رو فقط
می خواست واسه خودش #انحصاری…!
🌷سردارشهید محمدابراهیم همت🌷
🌷کانال مهندس شهید هادی جعفری🌷
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
گفت: بابا شما وقتی گریه می کنید من به مامان چی بگم؟
میرم، ایشاالله زود برمی گردم... باشه؟
بابابش گفت: باشه عزیزم، برو خدا به همراهت...
اعزام شد... یک هفته بعد پیکرش برگشت...
راست می گفت، زود برگشت
زودتر از اونی که گفته بود...
هدیه به روح شهداء و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات
🍃🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🍃
#کانال مهندس شهید هادی جعفری🌷
https://eitaa.com/sh_had
4_5918106574701724953.mp3
3.58M
زمزمه امام حسین علیه السلام
به دادم برس من دارم میمیرم
شهادت امام صادق علیه السلام
به نفس کربلایی مهدی امیدی مقدم
🌷کانال مهندس شهید هادی جعفری🌷
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
🌺گفتگوی #همسر_شهید_هادی_جعفری
✅قسمت چهاردهم
🔷حماسه بانو: روز سوم فروردین باهاش تماس نگرفتید؟
🔶همسر شهید: صبحش میخواستم بهشون زنگ بزنم گفتم نه چون اخر شب تماس گرفتم باهاشون، بذارم فاصله زمانی بینش بیفته. فکر کنم ساعت دو و نیم سه بعد از ظهر بود که ما هم کاروانمون برا ناهار نگه داشته بود، زنگ زدم بهشون. دفعه اولی که زنگ زدم احساس کردم چند تا بوق خورد قطع شد. دیگه هرچی زنگ زدم به عربی میگفت مشترک مورد نظر در دسترس نیست. خودشون هم اصلا زنگ نمیزدن! ایندفعه اصلا خیال بد نکردم. گفتم خب حتما خودشون تا اخر شب زنگ میزنن. همینطور من براشون زنگ میزدم تا ساعت دوازده و نیم یک شب... بر خلاف همیشه هادی هر وقت میخواست جایی بره بهم میگفت من دارم میرم جایی، نمیتونم جواب تلفن بدم.. نگران نشو.. ایندفعه خیلی نگران بودم. اما نمیخواستم قبول کنم. خودم رو میزدم به اون راه... برا نماز صبح هم که بلند شدیم، من زنگ زدم، اما بازم جواب نداد... گفتم خب به شماره دیگه ش زنگ بزنم، شاید اومده ایران، میخواد منو سوپرایز کنه. چون اون صوت عربی پشت خط، شبیه زمانی بود که به گوشی هیچ کاری نداشتی..
🍂 وقتی به اون یه شماره زدم و گفت مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد، من گفتم دیگه اومده ایران. چون بد موقع بود گفتم حتما تا 7_8 صبح زنگ میزنه. حتی یادمه خونه تهرانمون هم زنگ زدم که اگ هست جواب بده... همینطور تا ساعت سه و نیم چهار بعد از ظهر که تو شلمچه بودیم زنگ زدم ؛
🍂 توی شلمچه یه روحانی داشت صحبت میکرد. من و مامانم نشسته بودیم، داداشم مارو صدا کرد گفت بلند شین بیاین میخوایم بریم خونه. وقتی اینو گفت تو دلم گفتم که هادی شهید شد.
بلند شدیم رفتیم پیششون، گفتم هادی چی شده؟ گفتن چیزی نشده. گفتم نه هادی شهید شده. من مطمئنم. چون دیروز تاحالا جواب نمیده. بابام گفت عمو جان زنگ زده گفته مادر بزرگ حالش بده بیاید. گفتم نه من مطمئنم هادی شهید شده! یک ساعت نشد بلیط گرفتن و همه چیز رو درست کردن!
🍂 من همونجا به داداششون زنگ زدم . سلام و احوال پرسی ک کردیم، داشت گریه میکرد. گفتم اقا میلاد چرا داری گریه میکنی؟ شروع کرد به خندیدن الکی، گفت نه من گریه نمیکنم . گفتم هادی چی شده؟ گفت هادی حالش خوبه چیزی نشده. گفتم چرا دروغ میگی؟ هادی دیروز تا حالا جواب نمیده.. امکان نداشت جواب نده .. گفت که نه هادی حالش خوبه ..تو فقط بیا.. تو دلم گفتم اگ چیزی نشده پس چرا من باید بیام!
اونجا وسایل رو جمع کردیم اومدیم سوار ماشین شدیم جالبه که از شلمچه تا برسیم اهواز همینطور گوشی مامان بابام زنگ میخورد میگفتم اگ هادی چیزیش نشده پس این همه زنگ برا چیه! پدرم گوشیشو خاموش کرد...
#ادامه_دارد
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
http://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
🍃🌺مهدی جان🌺🍃
چه میشود که بگوید خدا به جبرائیل
بگو به حضرت مهدی رسیده نوبت تو
تمام خواست ما ازخدا فقط این است
ظهور یا فـرج عاجل و سلامـت تو💐
🍃🌺اللهم عجل لولیک الفرج به حق خانم حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃
http://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي
خدایا کاری کن که از چیزهایِ ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری .
📚نهج البلاغه_ خطبه http://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128 ۲۱۵