eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
248 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام از اینکه اون وسیله جور نشد برای رفتن شما ناراحت شدم. ولی خدارو چه دیدید شاید شد . خدا بخواد میشه غصه نخورید ----------------------- سلام خداکنه.... ناراحت که چی بگم. خیلی ممنونم، دوشنبه اونا میرند. نمیدونم ته دلم یه امیدی هنوز هست خداکنه بشه.... بله سعی میکنم چشم ممنونم از محبتتون🌹 ارتباط ناشناس با کانال🌹👇 daigo.ir/secret/6145971794 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
خوابی که از رفتنم به کربلا چند وقت پیش دیده بودم جالب بود. ما یه مسیری رو رفتیم و شهادت عده ای و... من هی نگران بودم ساکی نیاوردم از وسایل چون یهویی شد. بعد نمیدونم چطور شد برگشتیم من رفتم خونه وسایل بیارم و... خیلی اتفاقات خوبی افتاده بود و به یه حاجتی که مدتهاست دنبالشم رسیده بودم. فقط یه چیز قابل توجه توی خوابی که دیدم این بود که کسی که قرار بود بیاد بریم مرز کسی بود که خیلی طفلک دیر و زود میکنه. از همکارانم هست همیشه از این بابت از دستش حرص می خوریم. ما منتظر بودیم توی عالم رویا و من گفتم جانمونیم خیلی نگران بودم. تا اون همکارم که الانم پیگیره، بهم گفت فلانی قراره خبر بده و بیاد، توی عالم رؤیا گفتم وای فلانی😅 پس هیچی. خندیدیم با بنده خداهایی که توی اون رویا بودن. قشنگ تعییر شد. اتفاقا اون همکارمم میخواست بره اما به دلایلی نشد و نمیره. یادمه توی رویا به عزیزی گفتم شما میرید کربلا گفت بله. ☺️ حالا بازم اونا دارند میرند کربلا خیلی خوبه. مقداریش تعبیر شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حتی عراقی ها فراموشت نمی کنن💔 تو مسیر اربعین شهید رئیسی عزیز.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند....💔
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
#بدون_تو_هرگز #غریب_آشنا #قسمت_هفتاد_و_یکم بعد از چند سال به ایران برگشتم، سجاد ازدواج کرده بود و ی
📖 - مامان، شاید باورت نشه اما خیلی دلم برای بوی چادر نمازت تنگ شده بود. و بغض عمیقی راه گلوم رو سد کرد. دستش بین موهام حرکت می کرد و من بی اختیار، اشک می ریختم. غم غربت و تنهایی. فشار و سختی کار و این حس دورافتادگی و حذف شدن از بین افرادی که با همه وجود دوست شون داشتم. - خیلی سخت بود؟ - چی؟ - زندگی توی غربت سکوت عمیقی فضا رو پر کرد؛ قدرت حرف زدن نداشتم و چشم هام رو بستم. حتی با چشم های بسته نگاه مادرم رو حس می کردم. - "خیلی شبیه علی شدی. اون هم، همه سختی ها و غصه ها رو توی خودش نگه می داشت. بقیه شریک شادی هاش بودن حتی وقتی ناراحت بود می خندید که مبادا بقیه ناراحت نشن. اون موقع ها جوون بودم اما الان می تونم حتی از پشت این چشم های بسته حس دختر کوچولوم رو ببینم..." ناخودآگاه، با اون چشم های خیس خنده ام گرفت دختر کوچولو. چشم هام رو که باز کردم دایسون اومد جلوی نظرم.... با ناراحتی، دوباره بستم شون... - کاش واقعا شبیه بابا بودم، اون خیلی آروم و مهربون بود. چشم هر کی بهش می افتاد جذب اخلاقش می شد ولی من اینطوری نیستم. اگر آدم ها رو از خدا دور نکنم نمی تونم اونها رو به خدا نزدیک کنم! من خیلی با بابا فاصله دارم و ازش عقب ترم، خیلی. سرم رو از روی پای مادرم بلند کردم و رفتم وضو بگیرم. اون لحظات، به شدت دلم گرفته بود و می سوخت. دلم برای پدرم تنگ شده بود و داشتم کم کم از بین خانواده ام هم حذف می شدم علت رفتنم رو هم نمی فهمیدم و جواب استخاره رو درک نمی کردم.... ادامه دارد... --------------------------- ✍زندگی شهید به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
یکی دونفر دیگم سپردم گفتن اگر خانم ببرند خبر می‌دهند. یعنی قشنگ اکثرا دارید مردانه میرید زیارت. یه ذره از امام حسین یاد بگیرید ببینید خانما رو هم بردند....☺️😅 یکی از اعضای کانال هم گفتن گروه می شناسند ، اما یه مقداری چون شناخت نسبت به گروه ها باید باشه هماهنگی سخته. حداقل باید یه آشنا پیشت باشه
میدونم پیاده روی اربعین و تامین امنیت خانم ها یه مقدار سخته، ولی واقعا پیاده روی اربعین فوق العاده فرق داره. همه هوای همو دارند. مثلا پارسال من که با فامیل و همکارا رفتم، یه حسینیه اگر اشتباه نکنم متصل به شهید پاشاپور بود دقیق یادم نیست، اونجا من با سه نفر آشنا و دوست شدم. بقیه استراحت میکردن من مشغول حرف با زوار اربعین😅 دوتا خانم کرمانشاهی که یکیشون همسر یا مادر شهید بود یکی هم شهر دیگه‌. اصلا مسیر طوریه همه هوای همو دارند. برادران آقایون نگران نباشید. ابوالفضل نگهدارمونه علمش هنوزم بالاست....
دوستان یه خبر خوب😍 تونستم با آقامهدی، پسر بزرگ شهید پاشاپور ارتباط بگیرم. گفتند اِن شاءالله کمک می کنند در رابطه باکانال🌷
enc_16324068483643495428687.mp3
4.59M
مثلا... مثلا 😭💔 مگه من چندتا امام حسین دارم؟ مگه من چندتا امام رضا دارم؟ مگه من چندتا امام حسن دارم؟ 💔 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تشرف دانشمند یمنی/شیعه شدن عالِم زیدی با عنایت حضرت مهدی(عج) یكی از دانشمندان و رهبران مذهبی زیدیه كه به خاطر هوش سرشار و دانش بسیارش به او عنوان بحرالعلوم داده بودند در مورد امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چون و چرا داشت و وجود آن گرامی را انكار می كرد در یمن می زیست اما همانجا ضمن ایجاد شك و شبهه در این مورد به رهبران فكری و علمای بزرگ حوزه ها نامه می نوشت و آنان را به بحث و مناظره می طلبید و دلیل و برهان برای اثبات وجود گرانمایه كعبه مقصود و قبله موعود امام عصر (علیه السلام) از آنان می خواست. موجی از دلیل و برهان به سوی او ارسال شد، اما او قانع نشد و ضمن نامه ای به مرجع گرانقدر جهان تشیع آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی از او خواست تا در این مورد خود وارد عمل گردد و اگر پاسخ قانع كننده ای دارد برای او بنویسد. آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی طی پیام كتبی به یمن از عالم زیدی مذهب دعوت كرد تا به نجف و كنار تربت مقدس امیرمومنان (علیه السلام) سفر كند و در آنجا مهمان او باشد و پاسخ قانع كننده را بطور شفاهی و رویارو از «سید» دریافت دارد. دانشمند یمنی دعوت رهبر شیعیان را پذیرفت و همراه با فرزندش كه سید ابراهیم نام داشت و گروهی از پیروانش به سوی نجف حركت كردند و پس از ورود به نجف در فرصتی مناسب به دیدار آیت الله اصفهانی شتافتند. عالم زیدی مذهب گفت: «حضرت آیت الله! ما طبق دعوت كتبی شما راه طولانی میان یمن تا نجف را با شور و اشتیاق پیمودیم اینك امیدواریم جوابی قانع كننده در مورد وجود دوازدهمین امام نور، به ما بیان كنید تا وجدان ما آرام گیرد و در این مورد به باور و یقین برسیم در این صورت است كه مسافرت ما ثمربخش بوده و به آرزوی قلبی خویش رسیده ایم.» سید ابوالحسن اصفهانی در پاسخ فرمود: «اینك خستگی راه را، با استراحت از خود برطرف كنید تا شب آینده پاسخ اشكال شما را به یاری خدا خواهم داد.» ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
❤️🍃 باز آینه و آب و سینیِ چای و نبات باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
ما که حرم آمدیم قاصدی از مشهدیم.....mp3
6.5M
سلام وعرض ادب روضه شب آخر هیئاتمون تقدیم به شما . امشب متوسل شدیم به آقا علی اکبر سلام الله علیه. خدا بحق جوان سیدالشهدا مشکلات همه جوونا رو مرتفع کنه. التماس دعا. ✉️ ------------------------- علیکم سلام و رحمت الله و برکاته بی نهایت ممنونم از لطفتون🌹🌹 قبول باشه الهی آمین حاجت روا بشید به حق علی اکبر (ع) علی اکبر پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند....😭💔 شب جمعه شب زیارتی ارباب بی کفن🏴 ارتباط ناشناس با کانال🌹👇 daigo.ir/secret/6145971794 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم با دلم وعده‌ی فردا مگذارید فقط بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم روی این خواهش ما پا مگذارید فقط ✉️ ارتباط ناشناس با کانال🌹👇 daigo.ir/secret/6145971794 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
درآمد ۳۰۰۰ میلیارد تومنی ترکیه از کنسرت خوانندگان ایرانی! بعد بعضی از همونایی که برای تفریح و کنسرت و... رفتن ترکیه و جیب اردوغان و شرکا رو پر کردن، با سفر مردم برای زیارت ‎ امام حسین علیه‌السلام مخالفن @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نخستین دیدار آزادگان با رهبر انقلاب در سال ۶۹ ۲۶ مرداد، سالروز بازگشت آزادگان گرامی باد @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
اولین بار بود که مشرف می شد. بی تاب دیدن حرم بود. دوست داشت زودتر برسد. آن سال هوا خیلی سرد بود. تقریبا دوتا اتوبوس بودیم. به مرز مهران که رسیدیم، متوجه ازدحام جمعیت شدیم. مردم پشت مرز منتظر بودند و مرز بسته شده بود. مجبور شدیم همانجا توقف کنیم. به دنبال جایی بودیم که شب را آنجا بگذرانیم. بچه ها خسته بودند و هرچه می گذشت، هوا هم سردتر می شد. بالاخره جایی را پیدا کردیم. بزرگ نبود ولی بهتر از بی جایی بود. بعد از انجام کارها تصمیم گرفتیم استراحت کنیم. وقتی وارد شدیم، تقریبا بیشتر بچه ها خوابیده بودند. جای زیادی باقی نمانده بود. دیدم رفت بیرون. دنبالش رفتم و گفتم: الان جایی برایت پیدا می کنم که استراحت کنی. گفت: نه. بگذار زائرها راحت استراحت کنند. امشب را یک جوری سر می کنیم. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊