Amir Kermanshahi - Cheshmato Beband 2 (128).mp3
29.44M
خیال کن الان کربلایی
وقتی عاشقی تو هم اونجایی....
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #بدون_تو_هرگز #شبیه_پدر #قسمت_هفتاد_و_دوم - مامان، شاید باورت نشه اما خیلی دلم برای بوی چادر نماز
#بدون_تو_هرگز
#بخشنده_باش
#قسمت_هفتاد_و_سوم
زمان به سرعت برق و باد سپری شد. لحظات برگشت به زحمت خودم رو کنترل کردم، نمی خواستم جلوی مادرم گریه کنم، نمی خواستم مایه درد و رنجش بشم. هواپیما که بلند شد مثل عزیز از دست داده ها گریه می کردم.
حدود یک سال و نیم دیگه هم طی شد ولی دکتر دایسون دیگه مثل گذشته نبود، حالتش با من عادی شده بود. حتی چند مرتبه توی عمل دستیارش شدم. هر چند همه چیز طبیعی به نظر می رسید اما کم کم رفتارش داشت تغییر می کرد نه فقط با من با همه عوض می شد.
مثل همیشه دقیق اما احتیاط، چاشنی تمام برخوردهاش شده بود. ادب، احترام، ظرافت کلام و برخورد، هر روز با روز قبل فرق داشت.
یه مدت که گذشت حتی نگاهش رو هم کنترل می کرد، دیگه به شخصی زل نمی زد در حالی که هنوز جسور و محکم بود اما دیگه بی پروا برخورد نمی کرد.
رفتارش طوری تغییر کرده بود که همه تحسینش می کردن. بحدی مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود که سوژه صحبت ها، شخصیت جدید دکتر دایسون و تقدیر اون شده بود در حالی که هیچ کدوم، علتش رو نمی دونستیم.
شیفتم تموم شد لباسم رو عوض کردم و از در اتاق پزشکان خارج شدم که تلفنم زنگ زد.
- سلام خانم حسینی امکان داره، چند دقیقه تشریف بیارید کافه تریا؟ می خواستم در مورد موضوع مهمی باهاتون صحبت کنم.
وقتی رسیدم، از جاش بلند شد و صندلی رو برام عقب کشید نشست. سکوت عمیقی فضا رو پر کرد.
- خانم حسینی می خواستم این بار، رسما از شما خواستگاری کنم اگر حرفی داشته باشید گوش می کنم و اگر سوالی داشته باشید با صداقت تمام جواب میدم.
این بار مکث کوتاه تری کرد.
- البته امیدوارم اگر سوالی در مورد گذشته من داشتید مثل خدایی که می پرستید بخشنده باشید.
ادامه دارد...
---------------------------
✍زندگی شهید #دفاع_مقدس #طلبه_شهید_سیدعلی_حسینی
به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانم ایرلندی که تازه به دین اسلام
مشرف شده است.
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ۹ روز تا اربعین حسینی(ع)
رهبر انقلاب: امروز در دنیای پیچیدهی پُرتبلیغات و پُرهیاهویی که بر بشریّت حاکم است، این حرکت اربعین، یک فریاد رسا و یک رسانهی بیهمتا است.
🏴 #بعثت_خون
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 تشرف دانشمند یمنی/شیعه شدن عالِم زیدی با عنایت حضرت مهدی(عج) #قسمت_اول یكی از دانشمندان و رهبران
💠 تشرف دانشمند یمنی/شیعه شدن عالِم زیدی با عنایت حضرت مهدی(عج)
#قسمت_دوم
دانشمند یمنی و پسرش پذیرفتند و به استراحت پرداختند. فردا شب به منزل شخصی سید ابوالحسن اصفهانی شتافتند و پس از صرف شام و پذیرایی از آنان، بحث و گفتگو در مورد وجود گرانمایه خورشید فروزان رخ بر كشیده در پس ابرها، آغاز شد بحث به درازا كشید پاسی از نیمه شب گذشته بود و بحث آنگونه كه می باید به ثمر ننشسته بود كه «سید ابوالحسن» به یكی از كارگزاران بیت خود فرمود: «مشهدی حسین! مشعل را بردار تا جایی برویم.»
و آنگاه خطاب به عالم یمنی و پسرش فرمود: «برویم.»
پرسید: «كجا؟»
فرمود: «برویم تا وجود گرانمایه آن حضرت را به شما نشان دهم و شما با دیدگان خود جمال جهان آرای او را بنگرید تا هیچ تردیدی بر جای نماند و به اوج یقین نایل آیید.»
علامه محقق حاج سید محمد حسن میرجهانی كه خود در آن نشست حضور داشته است می گوید: ما با شنیدن سخنان آیت الله سید ابوالحسن شگفت زده برخاستیم تا همراه آنان برویم، اما سید ابوالحسن نپذیرفت و فرمود: «تنها بحرالعلوم یمنی و فرزندش سید ابراهیم با من می آیند.»
آنان در دل شب رفتند و ما را به همراه خود نبردند، فردای آن شب هنگامی كه عالم زیدی مذهب و پسرش را دیدم و از آن دو جریان شب گذشته را جویا شدم آنان با همه وجود گفتند: «سپاس خدای را كه ما را به مذهب خاندان وحی و رسالت رهنمون و به وجود گرانمایه حضرت مهدی (علیه السلام) معتقد ساخت، اینك ما به مذهب شما روی آورده و از ارادتمندان و شیعیان امام عصر (علیه السلام) هستیم.»
پرسیدم: «چگونه و به چه دلیل؟»
گفت: «بدان جهت كه در آن بحث و مناظره سید ابوالحسن وجود مقدس قطب دایره امكان را به ما نشان داد...»
ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بدتر از جاماندگی اینه که همه هی ازت بپرسند کربلا چی شد....
اون وقت از غصه نمی دونی چیکار کنی...😔
وقتی کسی مشرف نشد ازش نپرسید چرا و چی شد، چون این خیلی بدتر آتیشش میزنه...
سلام وعرض ادب
امروز توفیق شد مشرف شدیم حرم حضرت عبدالعظیم نائب الزیاره و دعا گو بودم.
#ارسالی_اعضا✉️
-----------------
علیکم سلام و رحمت و برکاته
به به قبول باشه💐
خیلی ممنونم خدا اجرتون بده به حق سیدحمزه و سید طاهر و سیدالکریم علیهم السلام💐🌱
ارتباط ناشناس با کانال🌹👇
daigo.ir/secret/6145971794
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
سال ۹۸ قبل شهادت حاج قاسم همین اتفاق افتاد.
پاسپورت گرفتیم و نشد بریم😅
دکتر مادرم قبول نکرد هوا خوب نبود عراق، از طرفی اتفاقاتی افتاد که درستش این بود پول رو قرض بدیم به کسی که نیاز داشت، این شد که نرفتیم.
انگار باید اول وقتی پاسپورت رو عوض میکنی یه مقدار قبلش خاک بخوره بعد بری😁
خیس بخوره بعد بری.
البته هنوزم دیر نشده ها....
خداکنه بشه.
الهی آمین
ولی یه اشتباهی بعضا اینجور مواقع پیش میاد
نمیدونم از نظر مذهبی به چه شکل است. اصحاب روحانیت کمک کنند.
مثلا میگن دعوت....
با اینکه گاها پیش اومده حکمت ها داشته که نرفته. وقتی به نظرم این حرف دعوت میاد وسط، حالا من که دلخور نشدم چون میدونم اینجور نیست، اما افرادی هستند وقتی راهی نمیشن و اتفاقا انسان های خوبی هم هستند؛ خیلی ناراحت میشن، میگن پس منو دوست نداشته دعوت نکرده. پس اینجور پس اونجوری امام حسین مال فقط پولداراست امام حسین فقط مال یه عده است و... از این حرفا.
به نظرم فلسفه رفتن با این حرف های عوامانه ی ما زمین تا آسمون فرق داره.
خود امام حسین بهتر میدونه چرا یکی رفته یکی نرفته....
با حرفای عجیب غریب دل بقیه رو نشکنیم.
یه سری حتی قبول ندارند که حرم سیدالکریم ثوابش برابری میکنه با زیارت کربلا....
با اینکه حدیث اگر اشتباه نکنم امام هادی هست.
درسته خیلی کیف داره کربلا اما حتما سری هست که این نواده ی امام حسن آنقدر به چشم میاد. الله اعلم.
من موقعی که مسافر ری رو نشون میداد به بزرگی ایشون پی بردم. تازه قطره ای بود در برابر دریا....
به خصوص اون پارچه ی سبزی که به کمرشون می بستند و برای حل مسائل از حضرت زهرا مدد می گرفتند.
علاقه ی فراوانی به اون پارچه سبز داشتم، هنوزم کلاه سبز سر سیدها می بینیم حال خوشی دست میده.