eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
237 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 چه می‌شود که یک آدم مؤمنی عاقبت به شر می‌شود؟ 🔹️ اگر دلت می‌خواهد خداوند از عاقبت به شری به تو ایمنی بدهد، اول این را بدان که کارهای خوبی که می‌کنی از فضل الهی و توفیق خداوند است. 🔹یعنی اگر مدد الهی نبود، نمی‌توانستی این کار را بکنی. یک وقت عُجب تو را نگیرد که آنچه ملکه تقوا درست کردی، تو بودی و استقلال داشتی، تو وظیفه‌ات بود ولی اگر او نبود تو هم این ملکه تقوا را نداشتی، تا حسن عاقبت درست کنی. 🔹️ دوم اینکه کارهای زشتی که انجام می‌دهی و گناه می‌کنی، چیزی به تو نمی‌گوید، این‌ها مهلت‌هایی است که او می‌دهد. درنگ و تأخیر در عقوبت اوست. 🔹بعد هم می‌گوید مراقب باش کاری نکنی که به تعبیر من، حوصله او را سر بیاوری. 🔹مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی @shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
آدم‌های بزرگ هیچ‌گاه در زندگی‌شان نمی‌گویند ای کاش... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌱 اَعوذباللّٰه از تعَلقاتِ دُنیا، که مٰا را ”دیر“ به حُسَین(ع) رِساند ... . . . . 🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
🕊 #پرواز روایت شهادت روحانی فدائی حرم، #شهید_حاج_محمد_پورهنگ قسمت یازدهم 🍃توی حال خودش بود و داشت ب
🕊 روایت شهادت روحانی فدائی حرم، قسمت دوازدهم 🍃توی آن فضا انگار زمان برایم متوقف شده بود. دوست نداشتم آن حس و حال و آن مکان مقدس را با هیچ چیز عوض کنم. بچه ها هم که توی عالم خودشان بودند و سرشان حسابی گرم بود. کم کم بقیه هم از زیارت برگشتند. یکی از خانواده ها ایستاده بودند روبروی ضریح و داشتند عکس می گرفتند. ثبت لحظه های خوب را دوست داشتم. گفتم: ما هم عکس بگیریم؟ گفت: چرا که نه. خوشحال شدم. البته عکس انداختن با بچه ها خیلی سخت بود. در آن واحد هر دوشان به دوربین نگاه نمی کردند. تقریبا توی تمام عکس ها حواس یکی از آن ها پرت است و طرف دیگری را نگاه می کند. هرچه هم بقیه با سروصدا و شکلک درآوردن می خواستند آن ها را متوجه دوربین کنند، آن ها باز هم کار خودشان را می کردند. 🍃زمان رفتن فرا رسید. اگرچه می دانستم این آخرین زیارت نیست و قرار است باز هم بیاییم، ولی دلم گرفت. سوار ماشین شدیم. باید ناهار می خوردیم و بعد از جمع کردن وسایلمان می رفتیم به زیارت حضرت زینب(سلام الله علیها). قرار بود غذا را بیرون بخوریم اما چون وقت کافی برای پیدا کردن رستوران خوب نداشتیم، برگشتیم خانه. غذای آن روز، شیش بود. چیزی شبیه جوجه کباب خودمان با کمی تفاوت در اندازه و مزه. تکه های کوچک مرغ به همراه ادویه فراوان و کمی فلفل. بچه ها کمی خوابیدند. اگرچه خوابشان کامل نبود اما همین چرت کوتاه هم آن ها را از بی حوصلگی و خستگی در می آورد. وسایل را توی ماشین ها گذاشتیم و به سمت زینبیه راه افتادیم. 🍃ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
هیچ راهی برای آنکه از آینده با خبر شویم و بدانیم که چه در انتظار ماست وجود ندارد... پس ای نفس بر خدا توکل کن و صبر داشته باش همه چیز از جانب اوست که می رسد و این چنین هرچه باشد نعمت است... 📝 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند....
رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار مردم قم: قضیّه‌ی اندوه‌بار ملّت را مصیبت‌زده کرد. ما اصرار نداریم این و آن را متّهم کنیم امّا اصرار داریم عوامل واقعی و پشت‌پرده‌ی این حادثه را پیدا و سرکوب کنیم. ۱۴۰۲/۱۰/۱۹ @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین