eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
238 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
16.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹مداحی شهادت (علیه السلام)، حاج محمد رضا طاهری و حسین طاهری چه حال عجیبی، داره غربت شب های سامرا میگیره هوا و چشم بارونی همه نوکرا... می پیچه یه ناله که شنیده میشه ها صدای یه مادر، که می خونه غریبونه بی صدا... @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🏴
تو را به جان عمه جان زینب... ظهور کن...💔 یامهدی... 🏴وفات شهادت گونه (س) آجرکم الله
🏴🕊 دلتنگِ رخِ فاطمه اش بود، علی (ع) وقت سحر از غصه نجاتش دادند...💔😭 خدا لعنتت کنه ابن ملجم، یتیممون کردی ملعون... اللهم العن قتله امیرالمومنین ۱۹ ، روز ضربت خوردن آقاجانمون مولاعلی (ع) در محراب نماز صبح @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
▪️▪️▪️▪️ ▪️▪️ ▪️ ▪️ (س)🏴 یادشان رفته لطف حیدر را یادشان رفته شأن کوثر را چه قَدَر زود یادشان رفته حرمت دختر پیمبر را  شاهد حرف من امام حسن بین کوچه زدند مادر را  آیه ی صبر را تلاوت کرد تا علی دید شعله ی در را  دست بسته کشان کشان بردند این علیِ بدون یاور را  آه بانوی خانه را زده اند ماه بانوی خانه را زده اند  چشم یک شهر در تماشا بود بدترین لحظه های دنیا بود مادر خانواده غرق به خون پدر خانواده تنها بود ذکر لبهای فاطمه، حیدر مرتضی گرم ذکر زهرا بود  بس که حبل المتین حاجت هاست ریسمان هم دخیل مولا بود  پیش رویش کویر بود و کویر پشت راهش دو چشم دریا بود این مدینه به سینه آتش زد سینه اش را مدینه آتش زد  چه بگویم که خون به راه افتاد مادرم بین کوچه، آه ... مادری که پناه عالم بود پر شکسته چه بی پناه افتاد چه بگویم که روضه بسیار است گذر شاه سمت چاه افتاد  عاقبت چشم باغبان در غسل به همان لاله ی سیاه افتاد  مجتبی تکیه گاه طفلان بود وسط کار تکیه گاه افتاد یک علی مانده و یتیمانش آیه های کبود قرآنش  نیمه ی شب زبان گرفته حسن منصب روضه خوان گرفته حسن زانویش را بغل گرفته حسین آستین در دهان گرفته حسن بین آغوش، مادر خود را با تمام توان گرفته حسن  سر خود را به زخم پهلوی مادر مهربان گرفته حسن داشت در بین روضه جان میداد با همین گریه جان گرفته حسن بانی روضه های ما حسن است صاحب مجلس عزا حسن است ✍احمد ایرانی نسب @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🏴 خبر شهادت به فرزندان و آشنایان حضرت مسلم امام حسین علیه السلام که چیزی را از اصحاب خودش پنهان نمی‌کرد، بعد از شنیدن این خبر می‌‏بایست به خیمه زنها و بچه‌ها برود و خبر شهادت مسلم را به آنها بدهد، درحالی که در میان آنها خانواده مسلم هست، بچه‌های کوچک مسلم هستند، برادران کوچک مسلم هستند، خواهر و بعضی از دخترعموها و کسان مسلم هستند. حالا اباعبدالله به چه شکل به آنها اطلاع بدهد؟ مسلم دختر کوچکی داشت. امام حسین وقتی که نشست او را صدا کرد، فرمود: بگویید بیاید. دختر مسلم را آوردند. او را روی زانوی خودش نشاند و شروع کرد به نوازش کردن. دخترک زیرک و باهوش بود؛ دید که این نوازش یک نوازش فوق‌العاده است، پدرانه است، لذا عرض کرد: یا اباعبدالله! یابنَ رسول الله! اگر پدرم بمیرد...؟ اباعبدالله متأثر شد، فرمود: دخترکم! من به جای پدرت هستم. بعد از او من جای پدرت را می‌گیرم. 😭😭😭 صدای گریه از خاندان اباعبدالله بلند شد. اباعبدالله رو کرد به فرزندان عقیل و فرمود: اولاد عقیل! شما یک مسلم دادید کافی است، از بنی عقیل یک مسلم کافی است؛ شما اگر می‌خواهید برگردید، برگردید. عرض کردند: یا اباعبدالله! یابنَ رسول الله! ما تا حالا که مسلمی را شهید نداده بودیم در رکاب تو بودیم، حالا که طلبکار خون مسلم هستیم رها کنیم؟ ابداً، ما هم در خدمت شما خواهیم بود تا همان سرنوشتی که نصیب مسلم شد نصیب ما هم بشود. 😔💔 ، حماسه حسینی، ج۱ 🏴
ما ایرانی ها از قدیما رسم داشتیم هرشب رو برای یکی از اهل بیت امام حسین قرار می دادیم. خیلی بچه بودم فکر می‌کردم واقعا هر روزی یک شخصی شهید شده.... اما خب.... ادم کاش بچه بمونه😔 ما هر روزِ دهه داریم برای جنایاتی که در حق هر کدومشون اتفاق افتاد میگیم و روضه میخونیم.... ولی امان از دل زینب... امان از دل رباب.... توی یک روز، روز عاشورا تمام این وقایعی که ما ریز ریز میگیم رو دیدن و لمس کردند....😞😞😞 دیدن علی اصغر رو علی اکبر رو... عبدالله ابن حسن عمو عباس .... وهب.... آقا اباعبدالله.... ۷۲ تن یار عزیزشون....💔💔 دلها بسوزه برای بی بی زینب.... وای از دل رقیه... آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک.... 🏴