eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
213 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌خواستیم با هم مدافع حرم شویم امیرحسین اولین فرزند خانواده و تنها پسر من بود و سرشتش با جهاد و شهادت عجین شده بود و امروز نه تنها از شهادت او ناراحت نیستم بلکه خوشحالم که پسرم به آرزویش یعنی شهادت رسیده است. من بازنشسته آتش نشانی هستم و چند ماه قبل از اینکه حادثه پلاسکو اتفاق بیفتد، مشغول به دریافت آموزش‌هایی بودم که پس از آن به عنوان مدافع حرم اعزام شوم. امیرحسین بعد از اینکه از حضور من در کلاس‌های آموزشی مطلع شد به من گفت که من هم با شما برای دفاع از حرم می‌آیم. ما این آمادگی را داشتیم که با هم به دل دشمن بزنیم و برای دفاع از حرم با آن‌ها بجنگیم. راهی که امیرحسین در پیش گرفت راهی بود که خودم سال‌ها پیش در زمان دفاع مقدس انتخاب کرده بودم و با شروع اعزام مدافعان حرم، دلم دوباره حال و هوای روز‌های جنگ را کرده بود. امیرحسین خیلی دوست داشت که به پابوسی امام حسین (ع) و زیارت کربلا برود و در حالی که آتش نشانی بچه‌های آتش نشان را به کربلا اعزام می‌کرد، اما پسر مرا به این سفر نفرستادند. امیرحسین وقتی دید که تعداد نیرو‌های اعزامی آتش نشانی به کربلا تکمیل شده است، با ماشین شخصی و به همراه شوهر خواهرش راهی کربلا شد. به دلیل طولانی بودن راه، و سرمای هوا در بین راه خیلی اذیت شده بود، اما پس از بازگشت می‌گفت که به سختی اش می‌ارزید. به نظرم امیرحسین برات شهادت را در سفر سختی که در کربلا پشت سر گذاشت، گرفت و با سادگی و زلالی که از پسرم سراغ دارم لیاقتش را داشت. 🚒 📲 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🚒 💫🕊 🍃🌺 ✨آرزوی بهنام شهادت بود. همیشه پس از نماز سجده می‌کرد و از خداوند می‌خواست «مرگ با عزت داشته باشد.» هرچند که در سال ۱۳۹۴ یک سانحه رانندگی خطرناک را تجربه کرد، اما خداوند او را حفظ کرد تا سرانجام عمرش همانی باشد که همواره آرزو می‌کرد. [بهنام] پس از مدت‌ها پیگیری، قرار بود عید سال ۱۳۹۶ به سوریه اعزام شود. به همسرش گفته بود، «آرزوی دارد و می‌داند که به شهادت می‌رسد.» می‌دانست من ناراحت می‌شوم، به همین دلیل از اشتیاق دوست خود برای دفاع از حرم صحبت می‌کرد؛ من غافل از اینکه خودش را می‌گوید، پاسخ می‌دادم : 😔«مامان جان، تا فرزندشان از جبهه بازگردد، آن خانواده چه می‌کشد، خیلی سخت است.» اگر چه پسرم نداشت، اما همیشه می‌گفت، «اگر شهید نشویم، می‌میریم. پس چه بهتر که شهادت روزی ما شود.» خدا را شاکر هستم که فرزندم به آرزوی خود رسید. خداوند اِن‌شاءالله همه جوانان را به راه راست هدایت کند و یاری‌شان کند که راه را ادامه دهند. شهادت: حادثه ساختمان پلاسکو/ ۳۰ دی ۹۵ Defapress.ir @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊