🌱
در خواب دیدم برادرم گفت:
ما را هر شب به زیارت ارباب میبرند و ایشان، ما را مورد تفقد قرار میدهد و میفرمایند که شما مدافعان حرم بی بی جان هستید...
✍خواهر #شهید_ابوالفضل_نیکزاد| مزار قطعه ۵۳ بهشت زهرا (س) تهران
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
مدافع حرمی که هیچ انتخاباتی را از دست نمیداد
📔شناسنامه پر از مُهرِ #انتخابات مدافع حرم #شهید_ابوالفضل_نیکزاد در دستان فرزند شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
#خاطرات_شهدا🕊
#کبوتران_خونین_بال_و_خونین_تن🕊
🍃ابوالفضل، مرد بود.🍃
ابوالفضل، کلاس سوم یا چهارم ابتدایی بود که از من درخواست پول کرد من گفتم: باید از بابا پول توجیبی بگیری.
🔸بعد متوجه شدم یکی از همکلاسی هایش موقع بازی فوتبال، عینکش میشکند و از آنجایی که وضع مالی خانوادهاش طوری نبود که برای او عینک بخرند، چند روزی را بدون عینک به مدرسه رفته و نمیتوانست تخته را ببیند. این پول را میخواست تا برای او عینک بخرد.
[ابوالفضل] روی بازوبندش نوشته بود:
«یا قاهر العدو یا والی الولی یا مظهر العجائب یا مرتضی علی»
و همیشه شعر: «علوی میمیرم» را می خواند...
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد
#روایت_مادر_شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌾ابوالفضل خیلی با معرفت بود هیچ کسی از کنار او بودن احساس ناراحتی و خستگی نمیکرد. دوست نداشت کسی از مشکلاتش باخبر شود. همیشه لبخند بر روی لبانش بود. بسیار رازدار بود؛ شاید یکی از ویژگیهای بارز ابوالفضل رازداری او بود به طوری که همه افراد میتوانستند پیش او درد و دل کنند.
🍃از طرفی خیلی هم مزاح میکرد و از هر موقعیتی برای شوخی و مزاح استفاده میکرد و دل همه را به دست میآورد. ویژگیهای شخصیتی بسیار خوبی داشت که وقتی به آن ها فکر میکنم به خودم میگویم اگر ابوالفضل شهید نمیشد باید تعجب میکردیم.
اصلا کینهای نبود ما با هم خیلی صمیمی بودیم. هیچ وقت از دوستانش ناراحت نمیشد؛ همیشه همه را درک میکرد. بسیار خوش سفر بود؛ طوری که همه از معاشرت با او لذت می بردند.
🍃یکی از همرزمانش که در منطقه با هم بودند برای بنده گفت از نیروهای با اخلاص و مهربانی بود که در منطقه هم با روحیه بسیار خوب خود حال همه را تغییر می داد.
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد
#روایت_دوست_شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊