eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
237 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #بدون_تو_هرگز #متاسفم #قسمت_هفتاد_و_چهارم حرفش که تموم شد، هنوز توی شوک بودم. ۲ سال از بحثی که بی
📖 مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم. حقیقت این بود که من هم توی اون مدت به دکتر دایسون علاقه مند شده بودم. اما فاصله ما فاصله زمین و آسمان بود و من در تصمیمم مصمم و من هر بار، خیلی محکم و جدی و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم اما حالا… به زحمت ذهنم رو جمع کردم. - بعد از حرف هایی که اون روز زدیم فکر می کردم... دیگه صدام در نیومد. - نمی تونم بگم حقیقتا چه روزها و لحظات سختی رو گذروندم، حرف های شما از یک طرف و علاقه من از طرف دیگه داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد. تمام عقل و افکارم رو بهم می ریخت. گاهی به شدت از شما متنفر می شدم و به خاطر علاقه ای که به شما پیدا کرده بودم خودم رو لعنت می کردم اما اراده خدا به سمت دیگه ای بود. همون حرف ها و شخصیت شما و گاهی این تنفر باعث شد نسبت به همه چیز کنجکاو بشم. اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی های فکریش؛ شخصیتی که در عین تنفری که ازش پیدا کرده بودم نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم. دستش رو آورد بالا، توی صورتش و مکث کرد. - من در مورد خدا و اسلام تحقیق کردم و این نتیجه اون تحقیقات شد من سعی کردم خودم رو با توجه به دستورات اسلام، تصحیح کنم و امروز پیشنهاد من، نه مثل گذشته که به رسم اسلام از شما خواستگاری می کنم. هر چند روز اولی که توی حیاط به شما پیشنهاد دادم حق با شما بود و من با یک هوس و حس کنجکاوی نسبت به شخصیت شما، به سمت شما کشیده شده بودم اما احساس امروز من، یک هوس سطحی و کنجکاوانه نیست. عشق، تفکر و احترام من نسبت به شما و شخصیت شما من رو اینجا کشیده تا از شما خواستگاری کنم. و یک عذرخواهی هم به شما بدهکارم در کنار تمام اهانت هایی که به شما و تفکر شما کردم و شما صبورانه برخورد کردید من هرگز نباید به پدرتون اهانت می کردم. ادامه دارد... --------------------------- ✍زندگی شهید به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
اِن شاءالله دوشنبه صبح به نیابت از همگی شما و شهدای عزیز نائب الزیاره و دعاگو هستم و راهی میشم اِن شاءالله🌹
من به شهید رئیسی گفته بودم درست شه عکسش رو میزنم به کیفم و به نیابتش میرم. عکس متاسفانه پیدا نشد تا اینکه مامانم از بیرون اومد و این عکس رو برام گرفته بود اورد😢
برادر بزرگوار جانباز آقای مالمیر زیارتشون قبول باشه🌹🌺 خدا بهشون سلامتی بده @shahid_hajasghar_pashapoor
برادر بزرگوار جانباز آقای مالمیر زیارتشون قبول باشه🌹🌺 خدا بهشون سلامتی بده @shahid_hajasghar_pashapoor
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
باخبرباش‌ فقط‌ محض‌ تماشای‌ تو بود ضربان‌ دل‌‌ من‌ خواست‌ که‌ تکرار شود... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
حاج اصغر در این هفت سال که منطقه بود با این که خیلی راحت می‌توانست اما اصلا کربلا نرفت تا از جهادش عقب نماند. بعد که ما این سفری [اصغر ترتیب داده بود] را با بچه‌های سوری رفتیم و برگشتیم متوجه شدیم بعضی از بچه‌هایی که با ما آمده بودند شیعه نبودند. به خاطر محبتی که به حاج اصغر داشتند عاشق امام حسین(ع) شده بودند و حاج اصغر فرستاده بودشان زیارت امام حسین(ع). @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
13.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیش به سوی مرز مهران از صمیم قلبم دوست دارم تک تکتون راهی بشید امسال.....🌹
موکب حیدریون اسدآباد همدان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا