eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
270 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
948 ویدیو
4 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 امیر در تاریخ دوم اردیبهشت ماه سال 1314 در مشهد مقدس بدنیا آمد. در ده سالگی پدر خود را ازدست داد. دوران ابتدایی را تا کلاس چهارم گذراند و بعد از آن بدلیل اینکه در چاپخانه کارمی کرد، تحصیل خود را به صورت شبانه و تا کلاس سوم راهنمایی و اخذ مدرک سیکل ادامه داد. 👤در پانزده سالگی به عنوان سرباز پیمانی وارد ارتش شد، سپس در 24 سالگی به دانشکده افسری راه یافت. دراین دوره جزو بهترین دانشجویانی بودکه با موفقیت دانشکده را با مدرک لیسانس به پایان برد. 💍در ۳۳ سالگی با خانم منیره السادات سیده موسوی مشهدی ازدواج کرد و زندگی مشترک آنها ۱۲ سال و چند ماه به طول انجامید که ثمره این ازدواج چهار فرزند به نام ­های مهرداد (۱۳۴۸)، مهرناز (۱۳۴۹)، مهران(۱۳۵۲) و مونا (۱۳۵۹) به دنیا آمده است. 🔹در دوران انقلاب - به خصوص در روزهای آخر سعی می­ کرد، از درگیری نیروهای ارتش با مردم و ایجاد خونریزی جلوگیری کند. با وجود اینکه در زمان پیروزی انقلاب - سی سال در خدمت ارتش بود و می­ توانست بازنشسته شود ولی حاضر به این امر نشد و می­ گفت : حالا خدمت برای ارتش و دفاع از میهن ارزش دارد، نه زمان طاغوت. 🌷او از همان نخستین روزهای جنگ به عنوان یک فرمانده مسئول و نظامی متعهد، در فکر رفتن به جبهه بود و حضور در جبهه را به عنوان یک وظیفه برای خودش می­دانست. 👌مسئولیت شهید در جبهه، فرماندهی گردان ۱۲۹ پیاده جمعی لشکر ۷۷ پیروز الائمه (ع) بود. ✨شهادت : ۵۹.۰۹.۲۹ - مزار حرم مطهر رضوی @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
کی فکرشو می کرد روزی برسه کنار مزار حاج محمد، پیکر مطهر رفیق شفیقش آرام بگیره... زندگی سراسر آزمون است و شهادت مهر قبولی . . . و چه خوب بر دفتر زندگی حاج اصغر هم مهر قبولی خورد . . . 🕊 ✌️ 🌷 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🥀🦋 شبتون زینبی 🦋🥀
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
❤️🌱 مهر تو را به عالم امکان نمی دهم این گنج پر بهاست من ارزان نمی دهم گر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوی تو را به جنت و رضوان نمی دهم... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
✍دست نوشته خطاب به نازدانه هایش... ❤️فاطمه خانم و ریحانه خانم بابا! بدانید که شما دو گل، عشق من هستید. بدانید که شما را به اندازۀ تمام ستارگان دوست دارم. اگر شما را تنها گذاشتم برای این بود که فدای راه علی (ع) شوم. 😔کودکانی مثل شما به دست کثیف‌ترین و خبیث‌ترین حیوانات انسان‌نما قطعه‌قطعه می شوند و به خدا من تحمل آن را ندارم... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌱 كوله بارى پر ز مهر انبیا دارد شهید سینه‏ اى چون صبح صادق، باصفا دارد شهید این نه خون است اى برادر بر لب خشكیده‏ اش‏ بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید ✌️ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ۵ روز مانده... به سالروز شهادت ۹۵.۰۶.۳۱ و سالروز ولادت ۵۸.۰۶.۳۱ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌤چند روز بود كه صبح زود تا ظهر پشت خاك ريز مي رفت و محور عملياتي لشگر را تنظيم مي کرد. 😓هواي گرم جنوب؛ آن هم در فصل تابستان، امان هركسي را مي بريد. يكي از همين روزها نزديك ظهر بود كه آقا مهدي به طرف سنگر بچه ها آمد و با آب داغ تانكر، گرد و خاك را از صورت پاك كرد و سر و صورتش را آبي زد و وضو گرفت و به داخل سنگر رفت. 👤آقا رحيم با آمدن آقاي باكري سر پا ايستاد و ديده بوسي كردند. در همين حين آقا رحيم متوجه لب هاي خشك آقا مهدي شد. رحيم به سراغ يخچال رفت و يك كمپوت گيلاس بيرون آورد، در آن را باز كرد و به آقا مهدي داد. 🌷آقا مهدي خنكي قوطي را حس كرد، گفت : امروز به بچه ها كمپوت داده اند؟ آقا رحيم گفت: نه آقا مهدي! كمپوت، جزء جيره امروزشان نبوده. 🥫باكري، كمپوت را پس زد و گفت : پس چرا، اين كمپوت را براي من باز كردي؟ رحيم گفت؟ چون حسابي خسته بوديد و گرما زده مي شديد. چند تا كمپوت اضافه بود، كي از شما بهتر؟ 😒آقا مهدي با دل خوري جواب داد: از من بهتر؟ از من بهتر، بچه هاي بسيجي هستند كه بي هيچ چشم داشتي مي جنگند و جان مي دهند.  رحيم گفت: آقا مهدي! حالا ديگر باز كرده ام. اين قدر سخت نگير، بخور. آقا مهدي گفت: خودت بخور رحيم جان! خودت بخور تا در آن دنيا هم خودت جوابش را بدهي... 🦋 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🌱 جاذبه همان چشم های توست؛ نگاهم کن... که بی تو در زمین و آسمان معلّق خواهم ماند! 🍎 🦋 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🥀🦋 شبتون زینبی 🦋🥀
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
❤️🌱 وَ مَن اَز کودکی آموخـتَم مـیٰآنِ تَمـامِ عِشـق ھا عِشق بِه حسین چیز دیگَری‌ اسـت... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹سیدحسن نصرالله 🔹آمریکایی ها نمی فهمند معنی لبیک یاحسین چیست؟! ❤️لبیک یاحسین یعنی... ✌️ @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
😔صحنه‌هایی که از سوریه در تلویزیون می‌دید یا از پایگاه بسیجی که در آنجا حضور داشت می‌شنید بسیار ناراحت می‌شد و دلیل ناراحتی او اول به خاطر دلهره آسیب دیدن حرم مطهر حضرت زینب (س) و دوم به خاطر مظلومیت مردم سوریه بود. ⛔️نمی‌توانست نسبت به بی‌دفاع و بی‌پناه بودن زنان و کودکان سوری در مقابل داعش بی‌تفاوت باشد. 👌ایمان قوی داشت و مدام به پایگاه بسیج محل فعالیت خود مراجعه می‌کرد که هرچه سریعتر او را به سوریه اعزام کنند. دو سال پیاپی به دنبال رفتن بود و هنگامی که به سپاه مراجعه می‌کرد به او می‌گفتند که : ‼️شما نظامی نیستی و وظیفه‌ای در این مورد نداری. ⚙شغل همسرم مکانیکی بود اما در پایگاههای بسیج به صورت فعال حضور داشت. 🦋 ✍تسنیم @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🌱 برای شهید شدن... هنر لازم است! هنر به خدا رسیدن... هنر کشتن ← نَـفس... هنر ← تَهذیب... تا هنرمند نشویم... شهید نمی شویم... 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ۴ روز مانده... به سالروز شهادت ۹۵.۰۶.۳۱ و سالروز ولادت ۵۸.۰۶.۳۱ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
22.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹ماجرای شهید مدافع حرمی که اصرار داشت استاد سید حسین مومنی بعد شهادتش بره براش سخنرانی... از نحوه ی شهادتش مادرش خبر نداشت... ❤️ بُنَیَّ... شب های جمعه فاطمه (س) ایوانِ کربلا با اشک مادرانه تو را می زند صدا...😭 💔 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
دوستان دلتون شکست، التماس دعای فراوان🌹 شادی روح این شهید و تمامی شهدای گلگون کفن در این شب جمعه صلواتی ختم کنیم... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🕊
✍سفارش به خواندن زیارت عاشورا.... را بخوانید و از طرف من به ارباب ابراز ارادت کنید. حتما هرکجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند.... التماس دعا🍎 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
👥با یکی از دوستان حرف زدیم می گفت : اصغر عاشق ائمه بود اما شب سوم ‌و نهم ‌رو خیلی دوست داشت و روی روضه های (س) خیلی حساس بود. یه سال شب سوم بود که روضه خون روضه ی دلچسبی نخوند و حاج اصغر ناراضی بود و بهش گفتم که بلندشو خب خودت بخون. ▪️نه نگفت و رفت جلو و شروع کرد به خوندن... این نوحه رو خوند حاج اصغر : 😭عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده... 🍃یکی از بیت های شعر هم اینه با دستم شانه میکشم به موی تو به روی تو بوسم من جای مادرت گلوی تو...💔 🦋 ✍برداشت از پیج فرمانده جبهه مقاومت، پیج‌رسمی فرمانده ی پایگاه کوثر (مسجدحضرت‌ولیعصر عج) @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃 باز آینه و آب و سینیِ چای و نبات باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات 🌷مزار مطهر و در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🥀🦋 شبتون حسینی 🦋🥀
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
❤️🌱 ما تشنه عشقیم و شنیدیم که گفتند .... رفع عطش عشق فقط نام حسین است... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌱☘ مادر من يك كلاس هم سواد ندارد. در عالم خواب برادر شهيدم، را می‌بيند كه به مادر می‌گويد : 😊مادرجان! من الان در بهشتم چه چيزی می‌خواهی كه برای تو از آنجا بياورم؟ مادر به شهيد می‌گويد: ✨الان كه در بهشت هستی می توانی از خدا بخواهی كه من بتوانم قرآن بخوانم. اين خواهران بسيج و خانم‌های جلسه‌ای می آيند و من را به جلسه قرآن می‌برند. 📖همه كه قرآن می خوانند وقتی نوبت به من می رسد می‌گويم كه من سواد ندارم و آنها می‌گويند كه اشكال ندارد، خب سوره حمد يا قل هو الله را بخوان. من ديگر خسته شدم و خجالت می كشم. 😔تا آنجا كه بعضا به اين مجالس به بهانه اينكه حالم مساعد نيست، نمی‌روم... الان كه بهشت هستی می تونی از خدا بخواهی كه من قرآن را ياد بگيرم؟ 🌷شهيد رستگار به مادر می‌گويد: بعد از نماز صبح بلند شو قرآن را باز كن اِن شاءالله می‌توانی بخوانی." 💎مادر من بعد از نماز صبح بلند می‌شود و هرجای قرآن را كه باز می‌كند، می‌خواند.... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
در ایام سالگرد شهادت حاج محمد و ولادت حاج اصغر دعاگوی جمیع شما عزیزان در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران هستم. ۹۹.۶.۲۸ شب اول