eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
270 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
860 ویدیو
4 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
حیرت آور است؛ نیست؟ اینکه این همه شهید بر سر تمام کوچه‌های شهر ایستاده‌اند...! @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دخترها عاشق یادگاری جمع کردن هستند‌... پ.ن: دختران چادری که روسری خرگوشی به سر دارند، نازدانه های هستند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 در آن ایام تلاش بسیاری کردم تا مانند برخی رفقایم وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوند اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غائب از نظر است تلاش‌های من بعد از چند سال محقق شده پس از گذراندن دوره‌های آموزشی در اوایل دهه ۷۰ وارد مجموعه سپاه پاسداران شدم. این را هم باید اضافه کنم که من از نظر دوستان و همکاران یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم یعنی سعی می‌کنم کاری که به من واگذار شده را درست انجام دهم اما همه رفقا می‌دانند که حسابی اهل شوخی و بگو بخند و سرکار گذاشتن هستم. رفقا می‌گفتند که هیچ کس از همنشینی با من خسته نمی شود در مانورهای عملیاتی و در اردوهای آموزشی همیشه صدای خنده از چادر ما به گوش می‌رسید. مدتی بعد ازدواج کردم و مشغول فعالیت روزمره شدم خلاصه اینکه روزگار ما مثل خیلی از مردم به روزمرگی دچار شد و طی می شد روزها محل کار بودم و معمولاً شبها با خانواده برخی شب‌ها نیز در مسجد و یا هیئت محل حضور داشتیم. سال‌ها از حضور من در میان اعضای سپاه گذشت یک روز اعلام شد که برای ماموریت جنگی آماده شوید سال ۱۳۹۰ بود تروریست‌ها و مزدوران وابسته به آمریکا در شمال غرب کشور و در حوالی پیرانشهر مردم مظلوم منطقه را به خاک و خون کشیده بودند آنها چند ارتفاع مهم منطقه را تصرف کرده و از آنجا به خودروهای عبوری و نیروهای نظامی حمله می‌کردند هر بار که سپاه و نیروهای نظامی برای مقابل آماده می‌شدند نیروهای این گروهک تروریستی به شمال عراق فرار می کردند. شهریور همان سال و به دنبال شهادت سردار جان‌نثاری و جمعی از پرسنل توپخانه سپاه نیروهای ویژه به منطقه آمده و عملیات بزرگی را برای بازسازی کل منطقه تدارک دیدند. ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🍃 پادشاهان همه مبهوت مقامَت گویند این چه شاهی است مگر این همه نوکر دارد؟ 🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊🌺🍃 ✨فراز سوم✨ 🌹الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاأَدْعُو غَيْرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِى دُعائِى، 🌹وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاأَرْجُو غَيْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجائِى، 🌹وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى وَكَلَنِى إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِى وَلَمْ يَكِلْنِى إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِى، 🌹وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى تَحَبَّبَ إِلَىَّ وَهُوَ غَنِيٌّ عَنِّي، 🌹وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يَحْلُمُ عَنِّى حَتَّىٰ كَأَ نِّى لَاذَنْبَ لِى، فَرَبِّى أَحْمَدُ شَىْءٍ عِنْدِى وَأَحَقُّ بِحَمْدِى 💫سپاس خدای را که غیر او را نمی‌خوانم که اگر غیر او را می‌خواندم دعایم را مستجاب نمی‌کرد 💫و سپاس خدای را که به غیر او امید نبندم که اگر جز به او امید می‌بستم ناامیدم می‌نمود 💫و سپاس خدای را که مرا بخویش وا‌گذاشت، ازاین‌رو اکرامم نمود و به مردم وا‌نگذاشت تا مرا خوار کنند 💫و سپاس خدای را که با من دوستی ورزید، درحالی‌که از من بی‌نیاز است 💫و سپاس خدای را که بر من بردباری می‌کند تا آنجا که گویی مرا گناهی نیست! 😍پروردگارم ستوده‌ترین موجود نزد من بوده و به ستایش من سزاوارتر است... 🌿| @shahid_hajasghar_pashapoor 🌺🍃🕊🍃🌺🍃🕊🍃🌺
🕊 روایت شهادت روحانی فدائی حرم، قسمت بیست و یکم 🍃مناظر زیبا و طبیعت بکر منطقه برای ما که در دل دود و ترافیک و سروصدا زندگی می کردیم، بسیار دلنشین و جذاب بود. نادیا خانم برایمان گفت که در سال های قبل از جنگ این منطقه، یک منطقه توریستی به حساب می آمد که افراد زیادی از کشورهای مختلف برای بازدید یا تفریح به آنجا سفر می کردند و گاهی آن قدر شلوغ می شد که تمام خانه ها و اتاق های موجود اجاره داده می شد. اما پس از جنگ دیگر خبری از آن شلوغی نبود و به جز ساکنان منطقه، افراد زیادی به آنجا رفت و آمد نداشتند. منطقه تقریبا ساکت و امن بود و با منطقه نظامی هم فاصله داشت اما صدای تحرکات و تیراندازی ها به وضوح به گوش می رسید. 🍃دوقلوهای نادیا خانم برای دیدن دوستشان به منزلش رفته بودند و مادرشان از ما خواست که آن ها را هم سر راه سوار کنیم. مسیرمان را تغییر دادیم و به طرف بازار رفتیم. چون دخترهایم دوقلو بودند، دوست داشتم دوقلوها را ببینم. از بازار رد شدیم و به سمت منطقه مسکونی رفتیم. 🍃توی مسیر هر کس محمدآقا را می دید، او را می شناخت و اظهار لطفی می کرد. برخی ها با اصرار می خواستند برای صرف قهوه او را به منزلشان ببرند. او هم تشکر می کرد و می گفت در فرصت مناسبی به دیدارتان می آیم. دیدن این صحنه ها بیشتر از اینکه برای من جالب باشد، نادیا خانم را متعجب کرده بود. رو کرد به محمد آقا و گفت: انگار مردم شما را بیشتر و بهتر از مایی که اینجا ساکن هستیم، می شناسند. شما خیلی شعبی (مردمی) هستید! 🍃ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
‏عالم جليل القدر آقا سید مهدی قوام تعبير زيبا و لطيفی دارند؛ می‌فرمايند: «خدایا اگر ما تو را معصیت کردیم، بنای جنگیدن با تو را نداشتیم، @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزه سوم رو تقدیم می کنیم به بی بی سه ساله حضرت رقیه(س) التماس دعا🤲🌹 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
📖 عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چند تن از نیروهای پاسدار ارتفاعات و کل منطقه مرزی از وجود عناصرگروهک تروریستی پژاک پاکسازی شد. من در عملیات حضور داشتم. از این که پس از سال ها یک نبرد نظامی واقعی را از نزدیک تجربه میکردم حس خیلی خوبی داشتم. آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم اما باخودم میگفتم : ماکجا و شهادت!؟ دیگر آن روحیات دوران جوانی و عشق به شهادت در وجود ما کمرنگ شده. در آن عملیات به خاطر گرد و غبار و آلودگی خاک منطقه و... چشمان من عفونت کرد. آلودگی محیط باعث سوزش چشمانم شده بود. این سوزش حالت عادی نداشت. پزشک واحد امداد قطره ای را در چشمان من ریخت و گفت: تایک ساعت دیگه خوب می شوی. ساعتی گذشت اما همینطور درد چشم مرا اذیت می کرد. چند ماه از آن ماجرا گذشت. عملیات موفق رزمندگان مدافع وطن باعث شد که ارتفاعات شمال غربی به کلی پاکسازی شود. نیروها به واحدهای خود برگشتند اما من‌ هنوز درگیر چشم هایم بودم. بیشتر چشم چپ من اذیت میکرد. حدود سه سال با سختی روزگار گذراندم. در این مدت صدها بار به دکترهای مختلف مراجعه کردم اما جواب درستی نگرفتم. تا اینکه یک روز صبح احساس کردم که انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده! درست بود. در مقابل آینه قرار گرفتم دیدم چشم من از مکان خودش خارج شده حالت عحیبی بود. از طرفی درد شدیدی داشتم. همان روز به بیمارستان مراجعه کردم‌ و التماس میکردم که مرا عمل کنید. دیگر قابل تحمل نیست... ادامه دارد...🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
❤️🍃 باز آینه و آب و سینیِ چای و نبات باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات 📸 سه رفیق شفیق ساکن بهشت @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتی از گره‌گشایی شهدای تهران که در برنامه زندگی پس از زندگی روایت شد @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
| این تشنگی کجا؟ اون تشنگی کجا؟ صلی علی الحسین عطشان کربلا.... سحرگاه 🌙 التماس دعا🤲🌹 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊🌺🍃 ✨فراز چهارم✨ ❤️اللّٰهُمَّ إِنِّى أَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً، وَمَناهِلَ الرَّجاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً، وَالاسْتِعانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أَمَّلَكَ مُباحَةً، وَأَبْوابَ الدُّعاءِ إِلَيْكَ لِلصَّارِخِينَ مَفْتُوحَةً، وَأَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِى بِمَوْضِعِ إِجابَةٍ، وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغاثَةٍ، ❤️وَأَنَّ فِى اللَّهْفِ إِلىٰ جُودِكَ وَالرِّضا بِقَضائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلِينَ ، وَمَنْدُوحَةً عَمَّا فِى أَيْدِى الْمُسْتَأْثِرِينَ ، وَأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسافَةِ ، وَأَنَّكَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَكَ 🌹خدایا، راه‌های درخواست حاجت‌هایم را به‌جانب تو باز می‌یابم و آبشخورهای امید را نزد تو پر می‌بینم و یاری خواستن از فضلت را برای آن‌که تو را آرزو کرد بی‌مانع می‌بینم و درهای دعا را برای فریاد کنندگان گشوده می‌نگرم و می‌دانم که تو برای امیدواران در جایگاه اجابتی و برای دل سوختگان در کمینگاه فریادرسی 🌹و به ‌یقین در اشتیاق به جودت و خشنودی به قضایت جایگزینی از منع بخیلان است و گشایشی از آنچه در دست ثروت‌اندوزان و همانا مسافر به‌ سوی تو مسافتش نزدیک است و تو از آفریدگانت هرگز در پرده نیستی، جز اینکه کردارشان آنان را از تو محجوب نماید. 🌿| @shahid_hajasghar_pashapoor 🌺🍃🕊🍃🌺🍃🕊🍃🌺
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🍃 خســـته ام... التیام می خواهم التیام از امام می خواهم السلام علیک یا ســـــاقی من علیک السلام می خواهم... 🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ چگونه اینفلوئنسرها (۱) بچگی بچه‌هایمان را از‌ بین می‌برند... کجای دنیا به دختر بچه ۸ ساله اجازه می‌دن تتو کنه و این‌طور به بدنش آسیب بزنه؟ بعضی والدین نامحترم اجازه هرکاری به بچه دادن،‌ صرفا برای گرفتن ویو و فالور افتخار نیست! پ.ن: آخه چطور قابل درک هست که یه بچه ۸ ساله به جای بچگی خودشو نابود کنه!!😔 به کجا داریم میریم... ای خدا💔 ۱) اشخاص فعال تاثیر گذار در شبکه های اجتماعی که می‌توانند روی افراد زیادی اثر بگذارند... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 تبیین «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» در کلام جامعه مسلمان‌ها جامعه فضول‌هاست! @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
امروز سالروز شهادت شهید معزز دفاع مقدس، هست. در ادامه خلاصه ای از زندگی ایشان رو برای شما آورده ام. ایشون در ۵ مرداد سال ۱۳۳۸ در شهر تبریز متولد شدند. دیپلم خودشون رو از رشته ی ریاضی گرفتند. ایشون از مبارزین انقلابی در مقابل رژیم شاهنشاهی بودند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران در آمد. از نیروهای سختگیر در امر آموزش بودند. علتشم این بود که میخواستند نیرویی تربیت کنند که جسور باشند در مقابل دشمن. حتی برای آموزش دادن به افغانستان رفتن که برای اینکار هم مجبور شدن شناسنامه ی افغانستانی بگیرند. در آزادسازی سوسنگرد نقش به سزایی داشتند و در اونجا به شهادت رسیدنشون حتمی بود اما تقدیر این بود که فعلا در راه اسلام جانفشانی کنند و البته آزادی سوسنگر از معجزات و امدادهای غیبی هم محسوب می شود. و در این آزادسازی شبی رو سپری کردن که یادآور صحنه های عاشورا و امام حسین بود. و چه دلاورانه ماندند و جنگیدند. با وجودی که بنی صدر اون موقع بود و کارشکنی میکرد اما موفق شدند و فقط با کمک خدا و دعای ائمه اطهار این کار شدنی بود. در سال ۱۳۶۰ با بانو انیسه یا نسیبه عبدالعلی زاده ازدواج کردند و حاصل ازدواجشون دو گل دختر به نام حنانه و مریم بود. به قول همسرشون شیرین ترین زندگی رو در کنار هم داشتند. شهید آیت الله مدنی هم عقدشون کردند. برادر کوچک شهید در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد و ایشان شهید شد. علی آقا همیشه غبطه میخورد که چرا برادر کوچکتر زودتر از ایشان شهید شد. علی آقا در عملیات های مختلفی بودند و حضور پر ثمری داشتند و در آخرین عملیات و ماموریت علی گفته بود : با قمقمه های خالی حرکت کنید چون ما به دیدار کسی میرویم که تشنه لب شهید شده است. و در نهایت ۲۵ اسفند ۶۳ به شهادت رسید.. ایشان از شهدای مورد علاقه ی شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری بودن که ایشان هم در اوایل اردیبهشت ۹۵ در سوریه به شهادت رسیدند. علی آقا سر سفره عقد از همسرشان خواسته بودن که دعای شهادت بکنند که اجابت می شود در این لحظه و صادق هم از همسرشان خواسته شهید تجلایی یعنی همان دعا را خواستند... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊