گاهےهمدرلابہلایحرفهایمان چرندیاتی میگوییم یا شوخیهایمسخرهای میکنیمکہ خیلےدلنشیناست. ما قدر بذلهگوییهایمانرا خوبمےدانیم.
خوشیهایبزرگزیادمھمنیست، مهمایناستکهآدمبتواند باچیزهایکوچک خیلیخوشباشد. باباجونمنرمز واقعی خوشبختیرا کشفکردهام و آن این است که باید برای حال زندگیکرد و اصلا نباید افسوس گذشتهرا خورد یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد. منمیخواهم بعد از این، زندگیفشردهبکنم و هرثانیه از زندگی ام را خوش باشم. میخواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم. بیشتر مردم زندگینمیکنند،فقط با هم مسابقه ی دو گذاشتهاند. میخواهند به هدفی در افق دوردست برسند ولی در گرماگرم رفتن آنقدر نفسشان بند میآید و نفسنفس میزنند کهچشمشان زیباییها و آرامش سرزمینیرا کهاز آنمیگذرند نمےبینند و بعد یکوقت چشمشان به خودشان میافتد و مےبینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمیکند به هدفشان رسیدهاند یا نرسیدهاند. من تصمیمگرفتهام که سرراه بنشینم و حتی اگر هرگز نویسنده ی بزرگی نشوم، یک عالم خوشی های کوچک زندگی را روی هم تلنبار کنم. تا حالا همچین ''فیلسوفبعدازاینی'' دیدهبودید؟
ارادتمندهمیشگی،جودی
#بابالنگدراز
#جینوبستر
#یک_تکه_کتاب
@shahid_jaberkhishvand
🚨کودکی که شب #مرد و صبح #زنده شد!😱
(بخش #اول)
🔵مصطفی را خیلی دوست داشتم.برای من #هم_بازی شده بود.تازه چهار دست و پا راه افتاده بود و بریده بریده حرف میزد.روز به روز هم دوست داشتنی تر می شد.شیرین زبانی های او ادامه داشت تا اینکه اتفاق بدی افتاد! شدیداً تب کرد. چند روزی بود که تب پایین نمی آمد. دکتر هم رفتیم و دارو داد. اما فایدهای نداشت. وضعیت #بهداشت و درمان مثل حالا نبود. ساعت به ساعت حالش بدتر میشد. هیچ کاری از دست ما بر نمی آمد. یکی دیگر از #فرزندان مادرم قبلاً به همین صورت از دنیا رفته بود. برای همین خیلی میترسیدیم. کمکم نفسهای او به شماره افتاد. #تشنج کرد. هر لحظه داغ تر می شد. مادر گریه میکرد.#مادربزرگ هم کنار او بود و از هیچ کاری دریغ نمی کرد. انواع داروهای گیاهی و... بالای سر بچه پر بود از جوشانده و دارو. من هم در گوشه ای نشسته بودم و گریه میکردم. سه روز بود که حال برادرم خراب بود و هیچکاری نمیتوانستیم انجام دهیم. ساعتی بعد صدای #شیون و ناله مادر بلند شد! مصطفی جان به جان آفرین تسلیم کرد.برادر داشتنی من در سن یک سالگی از دنیا رفت!! آمدم جلو همه میخواستند مادر را آرام کنند. همان جا جنازه او را دیدم.هیچ تکانی نمیخورد. دهانش باز مانده بود. مادربزرگ برای اینکه داغ مادر تازه نشود جنازه #مصطفی را لای پارچه پیچید و کنار حیاط گذاشت.به من گفت: صبح فردا پدرت از روستا برمیگردد و بچه را دفن میکند! خیلی ناراحت بودم. تازه به شیرین زبانی های او عادت کرده بودم. این جدایی برای من خیلی سنگین بود. نشسته بودم گوشه حیاط و گریه می کردم. این #صحنه های غم انگیز در دوران کودکی هیچ گاه از ذهن من پاک نمی شود.#صبح روز بعد را دقیقاً به خاطر دارم روز #چهارشنبه.بود پدر هنوز از روستا برنگشته بود که صدای #مرشد آمد!
🔹ادامه دارد...
📚منبع:کتاب شهید #مصطفی_ردانی_پور صفحه ۱۶ انتشارات شهید #ابراهیم_هادی
@shahid_jaberkhishvand
🚨کودکی که شب #مرد و صبح #زنده شد!😱
(بخش #دوم)
🔵پیرمرد #عارفی در محله ما بود.هر روز در کوچه ها راه می رفت و مدح #امیرالمومنی_علیه السلام را میخواند. مردم هم به او کمک میکردند. مادرم من را صدا کرد و گفت: برو این پول را بده به مرشد. رفتم دم در. دیدم مرشد پشت درب خانه ما ایستاده. پول را که به او دادم بی مقدمه گفت:برو به مادرت بگو بچه را #شیر بده!! من در حالی که بغض کرده بود بودم گفتم:دادام مرد! ما بچه کوچیک نداریم. مرشد یا الله گفت و از دهانه ی در وارد شد.سرش پایین بود. در همان دالان ایستاد خانه های #قدیمی به گونهای بود که از داخل دالان خانه و #حیاط پیدا نبود پیرمرد مرشد با صدای بلند گفت: #همشیره،دعا کردن و برات عمر پسرت را از خدا گرفته ام! برو بچه ات را شیر بده!!دوباره مادربزرگ همان #جملات را تکرار کرد: این بچه مرده.منتظر پدرش هستیم تا او را دفع کند. و #مرشد بار دیگر جمله خودش را تکرار و رفت!مادربزرگ با ناباوری #جنازه بچه را که حالا سرد شده بود از گوشه حیاط برداشت. وارد اتاق شد.مادر که صدای مرشد را شنیده بود و می دانست انسان با خدایی است با #تعجب بچه را از داخل #بغچه خارج کرد! او را زیر سینه قرار داد. اما هیچ اثری از حیات در #مصطفی نبود. من گوشه اتاق ایستاده بودم.با چشمانی #گرد شده از تعجب به مصطفی نگاه میکردم.هرچه مادر تلاش کرد بی فایده بود. و هیچ تکانی نمیخورد! مادربزرگ نگاهی به مصطفی کرد و گفت:من مطمئنم این بچه #مرده! حالا روحی همه ما ب هم ریخته بود. خواستم از اتاق بروم بیرون که یک دفعه مادر با صدای #گرفته فریاد زد: مصطفی،مصطفی بچه #زنده است!! دویدم به سمت مادر. مادربزرگ و #خواهران من هم جلو آمدند. صحنه ای که میدیدیم باور کردنی نبود. #لبهای مصطفی آرام آرام تکان خورد!! آهسته،آهسته شروع به شیر خوردن کرد. و همه ی ما با تعجب فقط نظاره می کردیم.موبر بدن من راست شده بود.نمی توانم آن لحظه را ترسیم کنم.همه از خوشحالی #اشک میریختیم. فراموش نمی کنم. دقیقا سه ساعت مصطفی شیر میخورد! از بیماری و تب و... هم خبری نبود. من از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم.دیدم بالا و پایین می پریدم. شادی می کردم. خدا عمر دوباره به برادرم داده بود.خلاصه #مصطفی روز به روز بزرگتر شد. پسری با #ادب، #تیزهوش، اما با کمی شیطنت! در حالی که همه اعضای خانواده به خصوص مادر ما محبت خاصی به او داشت. خدا بعد از مصطفی دو برادر به نامهای #علی و #رسول و یک #خواهر به خانواده های ما بخشید. اما از علاقه ما به مصطفی چیزی کم نشد.
🔹پایان
📚منبع:کتاب شهید #مصطفی_ردانی_پور صفحه ۱۶ انتشارات شهید #ابراهیم_هادی
@shahid_jaberkhishvand
شهدادر قهقهه مستانه شان عندربهم یرزقونند
#شهید مصطفی ردانی پور
یادش باصلوات
@shahid_jaberkhishvand
AUD-20200731-WA0019.mp3
1.97M
اگه ازروزمرگی ویکنواختی زندگیت خسته شدی این فایل صوتی روگوش بدید زندگیتون حتما تغییرخواهد کرد.
@shahid_jaberkhishvand
۱۴شهریوریاداورشهادت آیت الله قدوسی و سرتیپ هوشنگ وحیددستجردی می گذرد؛دو تن از مجاهدان و رهروان راستین انقلاب كه در راه آرمان های والای بنیانگزار جمهوری اسلامی گام نهادند و در مسیر دستیابی به اهداف خویش دعوت حق را لبیك گفتند و به شهادت رسیدند.
امام خمینی (ره) در پیامی درتاریخ۱۴شهریورسال۱۳۶۰ شهادت هوشنگ وحید دستگردی نوشتند:«اینجانب شهادت دادستان کل انقلاب و سرهنگ وحید دستجردی که در رأس شهربانی و قوای انتظامی در حال انجام وظیفه بودند و به این تحفه الهی نائل شدند را به ملت ایران و به حوزه علمیه قم و قوای مسلح تبریک و تسلیت عرض میکنم و از خدای متعال رحمت برای آنان و صبر و شکیبایی برای خانواده محترمشان خواستارم.»
جهت کسب اطلاعات بیشتری ازنحوه شهادت به ادرس زیرمراجعه فرمایید
https://www.yjc.ir/fa/news/6232379
نثار روح مطهرشان صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@shahid_jaberkhishvand
🔰 خواندن متن بر هر ايرانىِ شيعه #واجب است 👌
❌ فقط یک ایرانی می تواند #علیه مذهب خودش مطلب نشر دهد!
❓آیا مردم کشورهای اروپای مسیحی و قارۀ آمریکا هیچ گاه به فلسطینی بودن #حضرت_مسیح (ع) و آسیایی بودن دین شان فکر کرده اند تا به خاطر عرق ملی و تعصبات ناسیونالیستی دینشان را کنار بگذارند؟!🤔
❓آیا یهودیان اروپا و اسرائیل و آمریکا تا به حال نسبت به مصری بودن #حضرت_موسی (ع) و آفریقایی بودن دین خود تعصب به خرج داده اند و دین دیگری انتخاب کنند؟!🤔
❗️پس چرا وقتی همین یهودیان و مسیحیان به خاطر ترس از فراگیر شدن #مکتب_اسلام، بحث عربی بودن دین اسلام را مطرح می کنند عده ای از ایرانیان ساده و ناآگاه به نشر این مطالب می پردازند؟!🤔
❓آیا این فقط به خاطر کثرت هجمه های فرهنگی علیه ایران و ایرانی است یا آنکه سادگی و ناپختگی ما ایرانی ها نیز در این مساله دخالت دارد؟!
💎 فقط در ایران است که گاه برخی، گوهر دست خود را از گردوی در دست دیگران کمتر می پندارند!
🔻آیا خداوندی که #حضرت_ابراهیم را در عراق به نبوت برگزید باید خداوند عراقی دانست؟!
🔻آیا خداوندی که حضرت موسی را در #مصر به نبوت برگزید باید خداوند مصری یا آفریقایی دانست؟!
🔻آیا خداوندی که حضرت عیسی را در #فلسطین به نبوت برگزید باید خداوند فلسطینی دانست؟!
🔻آیا خداوندی که اصحاب کهف را در #یونان برگزید ، باید خداوند را یونانی دانست؟
❓پس چرا خداوندی که حضرت محمد (ص) را در #عربستان به نبوت برگزید خداوند عربی و دین اسلام را دین عربی می نامند؟!
🚫 چرا یهودیان و مسیحیان،خداپرستی در اسلام را #عرب_پرستی می نامند اما خود یهودیت را آفریقایی پرستی نمی دانند و مسیحیت را آسیایی پرستی نمی خواند؟
⛔️ چرا فقط یک ایرانی می تواند علیه مذهب خودش مطلب نشر دهد!
✅ حالا میفهمیم که چرا باید...
🔺 سال 1984 کنگره ای با حضور 300 دانشمند درجه يك #شرق_شناس از تمام جهان و یهودیان در دانشکده تاریخ دانشگاه #تل_آویو با رهبری برومبرگ و زوینس و مایکل فیشر و برنارد لویس و کرامر، برای پیدا کردن راهی برای نابود کردن مردمی که نتوانستند مثل ملتهای دیگر به استعمار بگيرند ( مخصوصا ایرانیان ) برگزار شد و
بعد از ارائه ى 30 مقاله در 3 روز به این نتیجه رسيدند که تا وقتی این مردم از #قیام_كربلا درس میگیرند و به #انتظار_قیام امام دوازدهم نشسته اند و تلاش میکنند ، هیچ راهی برای مقابله با آنها وجود ندارد !
❌ پس باید لفظ #یا_حسین و #یا_مهدی را از آنها بگیرند...!
و با ریختن دامن های کوتاه به سر دختران به جای بمب ، دختران و پسران را فاسد کنند و با #شبهه های مختلف و #تحریف و ارائه #تاریخ_دلخواه و تحریک #تعصبات_نژادی بر سرشان هجوم ببرند ،
تا دیگر دختری نباشد که با #الگوگیری از #حیا و #غیرت و #اخلاق_فاطمی ، براى كودكان چنان مادرى كند که با تقدس مردانگی و ایثار به سرشان سربند "یا حسین" ببندند و از ناموس و کشور و آرمانشان ، جلوی ۳۴ کشور به سرکردگی #آمریکا و #اسراییل و با اهرم صدام، ۸ سال مقاومت و دفاع کنند...
📛 حالا بندهای پروتکل های #اسراییل قابل فهم میشود که:
اگر #ایران را میخواهید ، #تشیع را از آنها بگیرید
💥👌آیا می دانید، بزرگترین مرکزشیعه شناسی جهان کجاست؟
نجف؟
نه!
مشهد؟
نه!
قم؟
نه!
شاید باور نکنید که بزرگترین مرکز شیعه شناسی جهان در«تلاویو» اسرائیل است!
👌آنها بهترین وقوی ترین مترجم ومفسر و محقق ومنابع رابا پیشرفته ترین امکانات اعم ازمالی وانسانی در اختیار دارند!
چرا؟؟؟
به چه منظوری؟؟
آیا آنها بدنبال کشف حقیقتند؟
نه
هرگز
آنها فقط بخاطر پیدا کردن راهی برای ضربه زدن به اسلام و ایران هستند.
آنها بدنبال پیدا کردن ضعف و روزنه های نفوذ در بین شیعه جهت از بین بردن آنها هستند!
👌بزرگترین متفکر آنها «رافلر» در کاخ سفید اخیرا نظریه ای داده وچنین گفته: علت پویایی شیعه وعلت موفقیت شیعه وعلت شکست ناپذیری انها ۳چیز است
👌اول:
داشتن پرچم سرخ شهادت طلبی و الگو گرفتن از امام حسین ع در کربلا.
👌دوم:
پرچم سبز مهدوی عج و داشتن امید به آینده واینکه روزگاری یک منجی خواهد امد و امور را اصلاح خواهد کرد.
👌سوم:
داشتن اصل ولایت فقیه که تمام امورات با اشارت های او شروع وبا دستور او به نتیجه می رسد
👌آن دانشمند محقق صهیونیسم می گوید. ما برای از بین بردن این سه رکن اساسی موفقیت شیعه در جنبه های مختلف تلاش کرده ومیکنیم. اما یکی از این جنبه ها از همه مهمتر است. که اگر این یک مورد به نتیجه برسد کار شیعه وانقلابشان را تمام شده بدانید.
👌وآن چیزی نیست مگر: ((فاسد کردن جامعه و غوطه ور کردن انها در فساد))
او در ادامه چنین می گوید:
👌ماتوانستیم چادرمشکی زنان رابه چادر توری تبدیل وچادر توری را به چادر رنگی وآنرا به مانتوهای بلند وآنرا به مانتوهای کوتاه وآنرا به لباسهای رنگی بدن نما تبدیل و روسری های انها را کوچک وکوچکتر و درحال برداشتن کامل آن هستیم.
👌ماتوانستیم ازروشهای خودمان تعصبات وحساسیتهای دینی وغیرت وعفت مردان وزنان شیعه را نسبت به اعتقاداتشان کم رنگ کنیم تا زنان بتوانند با مردان نامحرم و مردان نامحرم بتوانند با زنان نامحرم راحت تر ارتباط بگیرند.
👌و با ادامه این روند دیگر نه از پرچم سرخ خبری خواهد بود ونه پرچم سبز.
👌وهمین افراد بجای حمایت از ولایت فقیه خودشان موجب حذف آن خواهند شد.
🌷🌷🌷
بسیار عالی و خواندنی👇
تاجر ثروتمندی 4 زن داشت. زن چهارم را از همه بيشتر دوست داشت و برای او دائما هدایای گرانبها میخرید و بسيار مراقبش بود. زن سومش را هم دوست داشت و به او افتخار ميكرد. اما واقعيت اين است كه او زن دومش را هم بسيار دوست میداشت. او زنی بسيار مهربان بود كه دائما نگران و مراقب مرد بود.
اما زن اول مرد، زنی بسيار وفادار و توانا كه در حقيقت عامل اصلی ثروتمند شدن او بود اصلا مورد توجه مرد نبود. با اينكه از صميم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای كه تمام كارهايش با او بود حس میكرد.
روزی مرد مريض شد و فهميد كه به زودی خواهد مرد. به دارايی زياد و زندگی مرفه خود انديشيد و با خود گفت: من اكنون 4 زن دارم، ببینم آیا از بین اینها کسی حاضر است در این سفر همراه من باشد. بنابرين تصميم گرفت با زنانش حرف بزند.
اول سراغ زن چهارم رفت و گفت: من تو را از همه بيشتر دوست دارم و انواع راحتی را برايت فراهم کردم، حالا در برابر اين همه محبت من آيا در مرگ با من همراه میشوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: هرگز همين يك كلمه و مرد را رها كرد. ناچار با قلبی شكسته نزد زن سوم رفت و گفت: من در زندگي ترا بسيار دوست داشتم آيا در اين سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت البته كه نه من جوانم و بعد از تو دوباره ازدواج میكنم, قلب مرد يخ كرد. تاجر سراغ زن دوم رفت و گفت: تو هميشه به من كمك كرده ای و در مخاطرات همراه من بودی میتوانی در مرگ نیز همراه من باشی؟ زن گفت: اين فرق دارد من نهايتا میتوانم تا قبرستان همراه تو باشم اما در مرگ متاسفم, گويي صاعقه ای به قلب مرد آتش زد.
در همين حين صدايی او را به خود آورد: من با تو میمانم، هرجا كه بروی تاجر نگاهش كرد، زن اول بود كه پوست و استخوان شده بود، غم سراسر وجودش را تيره و ناخوش كرده بود و زيبايی و نشاطی برايش نمانده بود. تاجر سرش را به زير انداخت و آرام گفت: بايد آن روزهايی كه میتوانستم به تو توجه ميكردم و مراقبت بودم.
در حقيقت همه ما چهار زن داريم!
زن چهارم بدن ماست. مهم نيست چقدر زمان و پول صرف زيبا كردن او بكنيم, وقت مرگ اول از همه او ما را ترک میكند.
زن سوم دارايی هاي ماست. هر چقدر هم برايمان عزيز باشند وقتی بميريم به دست ديگران خواهد افتاد.
زن دوم خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صميمي و عزيز باشند، وقت مردن نهايتا تا سر مزار كنارمان خواهند ماند.
زن اول روح ماست. غالبا به آن بی توجهيم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می كنيم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعيف و درمانده رهايش كرده ايم تا روزی كه قرار است همراه ما باشد اما ديگر هيچ قدرت و توانی برايش باقی نمانده است!
#دلنوشتہ🖤
+ازیِڪۍپرسیدم↓
انشاءللہاگہبخوام#اربعینبرمڪربلا
بایدچہڪاراۍادارۍروانجامبدم ؟!
گفت↓
-اولمیرۍپاسپورتتوازاِمامرِضامیگیری؛
بعدمیرۍبہحضرتمعصومهپارافمیڪنہ
بعدميدۍبہحضرتعباسامضاءميڪنہ
بعدازاونمیبریدبیرخونہ؛
حضرتزینبثبتمیڪنہ
وآخرینمرحلہممهوربہمهرحضرتمادر
میشہوتمام . . .(:"💔
+گفتمراهۍندارهڪہزودترانجامبشہ؟!
-رقیہجآن💔
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گَردُخترکیپیشِپِدرنازڪند
گرهۍکَربُوبَلاۍهمہرابازکند