ان شاالله دراین کانال هرروز یک صفحه از کلام الله مجید بصورت صوتی بهمراه معنی ونکته های ویژه هرصفحه دراختیاراعضا قرار میگیرد.
لینک کانال
@kallamenoor
༻﷽༺
#شهـღـیدانهـ⚘
ای شهید؛
گـذر زمــان ،
همه چیز را با خود میبرد
جز ردّ نگاه تــو را . . .
#شهیدمحمدجابر-خویشوند
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷@shahid_jaberkhishvand🌷
✨✨﷽✨✨
🤔اگر انصاف داشته باشیم
همسر مرحوم شهید🌹 «نواب صفوی» اعلی الله مقامه؛ نقل میکند؛ یک شب بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار بعدی نداریم حتی نان خشک! هر چه بود؛ امشب افطار تمام شد.
☺️مرحوم نواب لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم؛ وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحر چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! باز آقا لبخندی زد.
😟بعد نماز صبح گفتم و نماز ظهر هم گفتم و تا غروب و مغرب مرتب سر و صدا کردم که هیچ نداریم. تا این که اذان مغرب را گفتند؛ آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند چطور سفره افطار امشب نداریم؟ پاسخ دادم از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم و نیست.
😊آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست
😄خندیدیم و گفتم صد البته بله. رفتم و از فرط عصبانیت سفرهای انداختم و بشقاب و ... آوردم و پارچ آب را جلوی آقا گذاشتم. هنوز لیوان را پر نکرده بود صدای در آمد.
😱طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان نیز بود رفت سمت در و آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند و آشنا، آقا فرمود تعارف کن بیایند.
همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند؛ آقا فرمود خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند.
من هم گفتم بله آب در لولهها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم آقا لبخندی تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف یعنی همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهد هستند.
الحمدلله آب در لوله ها فراوان هست. 🌹شهید نواب چیزی نگفت؛ یوسف رفت وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد.
گفتم این چیست؟ پاسخ داد: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده و دارند میروند گفت بگوییم هر چی فکر کردیم این همه غذای پخته را چه کنیم؛
خانمم گفت چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. میدهیم خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارند.
آقا یک نگاه به من کرد و خنده کرد و رفت. من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم و ...
آنها که رفتند آقا به من فرمود،
⭕️⭕️ دو نکته:
1⃣اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی که فهمیدی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟
2⃣دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ بعد فرمود مشکل خیلیها همین است نه سکوتشان از سر انصاف است نه سر و صدایشان. وقت نداشتن جیغ دارند وقت داشتن بخل و غفلت.
شادی روح مطهرشون صلوات🌹
🌷@shahid_jaberkhishvand🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤سردار احمدیان از رفیق شهیدی می گوید که همیشه تسبیح به دستش بود و ذکر خاصی می گفت!
🔹گفتم چی داری با این تسبیح میگی؟ گفت: دارم میگم السلام علیک یا اباعبدالله💚
بهش گفتم حاجی شهید🌹 شدی سلام ما رو هم به ابیعبدالله برسون...🕊
🌷@shahid_jaberkhishvand🌷
بخش هایی از دعای افتتاح
اَللَّهُمَّ أَعِزَّهُ وَ أَعْزِزْ بِهِ وَ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَ انْصُرْهُ نَصْراً عَزِيزاً
خدايا عزيزش بدار، و به ديگران توسط او عزّت بده و ياري اش كن، و به ديگران از سوي او ياري ده ياري اش ده ياري پيروزمندانه
وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسِيراً وَ اجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَاناً نَصِيراً
و بر پيروزيش با پيروزي آسان، و از پيش خود براي او سلطنتي پيروزي آفرين قرار ده.
@shahid_jaberkhishvand
بخش هایی از دعای افتتاح
اَللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِينَكَ وَ سُنَّهَ نَبِيِّكَ حَتَّي لاَ يَسْتَخْفِيَ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ
خدايا به وسيله او دينت و روش پيامبرت را آشكار كن، تا چيزي از حق، از ترس احدي از مردم پنهان نماند.
اَللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إلَيْكَ فِي دَوْلَهٍ كَرِيمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإِْسْلاَمَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ
خدايا به سوي تو مشتاقيم براي يافتن دولت كريمه اي كه اسلام و اهلش را به آن عزيز گرداني، و نفاق و اهلش را به وسيله آن خوار سازي،
وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاهِ إلَي طَاعَتِكَ وَ الْقَادَهِ إلَي سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَهَ الدُّنْيَا وَ اﻵْخِرَهِ
و ما را در آن دولت از دعوت كنندگان به سوي طاعتت، و رهبران به سوي راهت قرار دهي، و كرامت دنيا و آخرت را از بركت آن روزيمان فرمايي.
@shahid_jaberkhishvand
#ایرج_خسته_است
#نوجوان_رمان
#داوود_امیریان
#نوجوان
#انتشارات:سوره_مهر
📚معرفی کتاب: ایرج، بچه محلمان است. و تنها پسر خانوادهشان. از خودش هفت خواهر بزرگ تر دارد که شوهر کرده اند.خودش ته تغاری و لوس. توی محل همیشه خدا دعوا و مرافع راه می انداخت. ...
✏برشی از کتاب:
یاشار یهو خیز برداشت و خودش را پرت کرد روی سعید. تا احمد به خودش بجنبد خودم را پرت کرده بودم رویش، زمین که افتادیم شروع به تقلا کردیم، خیلی قوی تر از من بود. یقه ام را گرفت. پایش را انداخت زیر شکمم و از بالای سرش پرتم کرد. به پشت افتادم روی زمین صدای شلیک گلوله ای بلند شد و به دنبالش ناله یاشار که گفت: " سوختم ... سوختم." تاآمدم بلند شوم احمد آمد طرفم و با لگد کوبید به صورتم.دنیای جلوی چشمانم تیره و تار شد... با لگد دوم، بینی ام صدایی کرد و دیگر نتوانستم جایی را ببینم، سرم گیج می رفت... چند لحظه صدایی نیامد و بعد صدای شلیک گلوله ای بیرون از اتاقک سبز شد و به دنبال آن کسی فریاد زد : " بی پدر و مادرها، کثافت ها می کشمتان..." ص 15
@shahid_jaberkhishvand
از دیارحبیب: روایتی جذاب ازشهیدی که دوبار جانش را فدای امام حسین کرد.
#از_دیار_حبیب
#سید_مهدی_شجاعی
#کتب_محرم
#حبیب
🌹معرفی:
این که میگن عشق سن و سال نمیشناسه راسته. مهم اینه که طرفت کی باشه و توقرار باشه تو این عشق چی نصیبت بشه. اگه به حرفی که زدم شک داری این کتابو بخون اگرم شک نداری بازم این کتابو بخونش تا یقین قلبی پیدا کنی.
📖خلاصه:
امام در کربلا یک بار شهید نمی شود. او در تک تک یاران خویش به شهادت می نشیند و هر اذن جهادی انگار تکه ای از جگر امام است که کنده میشود و بر خاک تفتیده ی نینوا می افتد.
و اکنون در محضر امام در میدان جنگ او پیرمردی هفتاد هشتاد ساله نیست، جوانی است در اوج رشادت و مردی که خود را به تمامی از یاد برده و لجامِ دل به دست عشق سپرده.
پیرمردی که چهره ی گلگون و گیسوان رنگ شده ی بلندش از دور داد میزند حبیب بن مظاهر است.
@shahid_jaberkhishvand
صمیمانه با عروس و داماد : اگر به یک عروسی دعوت شدید این کتاب هدیه مناسبی است…
#صمیمانه_با_عروس_و_داماد 📚
نوشته ی🖊: #محمود_اکبری
نشر: #نورالزهرا
#خانواده
#جوان
📜خلاصه کتاب:
آنچه در این کتاب می خوانید:
- زیباترین توصیه های اخلاقی، روانشناسی، پزشکی و تغذیه ای -
- چکیده بیش از 300 نکته آموزنده و کاربردی برای نوعروسان و تازه¬دامادها
این کتاب توصیه شده توسط اساتید زیر می باشد:
استاد نقویان، دکتر رفیعی، آقای دهنوی
✂️برشی از کتاب📖:
سعی کنید این نکات را رعایت کنید:
1- هرگاه همسرتان را می بینید، لبخند بزنید.
2- اعتماد سرمایه زندگی است، به گونه ای با همسر خود رفتار کنید که به شما اعتماد پیدا کند.
3- در زندگی صداقت داشته باشید.
4- رفتار نادرست همسرتان را با رفتار درست خویش خنثی کنید.
5- به هنگام عصبانیت خود را کنترل کنید.
6- درصورتی که مرتکب خطا یا اشتباهی نسبت به همسر خود شدید، ضمن اعتراف به تقصیر خود از همسرتان پوزش بخواهید.
7- با او به گونه ای رفتار کنید که در اوایل ازدواج رفتار می کردید.
8- هیچ گاه به هم دروغ نگویید.
9- از شوخی های نامناسب جدا پرهیز نمایید...
@shahid_jaberkhishvand
⭕️خاطرات فرمانده
میخواستند تسبیحش را بگیرند؛ نداد و گفت: کسی در میدان نبرد تفنگش را به دیگری نمیدهد.
بعد از خداحافظی، یک نفر از طرف حاجقاسم برای همه انگشتر آورد.
#سردار_سلیمانی
@shahid_jaberkhishvand
🌸
🌸🌸
سلام
کانال فرهنگی شهید محمد جابر خویشوند در پیام رسان ایرانی سروش فعال شد.
لطفا رسانه باشید و کانال رو به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید تا همه بتونن از کتاب های کتابخانه امانی شهید محمد جابر خویشوند بهره مند بشن.
آدرس کانال در پیام رسان سروش👇🏻
sapp.ir/shahid_jaberkhishvand