📘کتاب: #نرگس
✍️نویسنده: #رحیم_مخدومی
📖انتشارات: #سوره_مهر
🤩 #نوجوان
🔖 #انقلاب
📌معرفی:
قصه ی پسر بچه ای👦🏻 که هم می خواهد قلدری کند 💪و هم نمی تواند محبتش❤️ به خانواده را کنار بگذارد،
هم می خواهد شجاع باشد و هم ترس هایش😖 او را عقب می راند↪️.
هم تنبل است و هم برای نرگس، خواهر نازنینش دنبال راه حلی است تا بتواند دکتری اش را بگیرد. داستان عشق و انقلاب
☘️ برگی از کتاب:
اشکهایم را پاک میکنم و دست میکشم به صورتش. یک طرف صورتش چنان تاول زده که انگار سرخش کردهاند. دوست دارم در این آخرین لحظات، خوب تماشایش کنم؛ اما اشک امانم نمیدهد. دوست دارم مرا بااو تنها بگذارند تا حرفهایم را، که در این چند ماه در دلم جمع کردهام، برایش بگویم؛
اما تابوت را زودی بلند میکنند سر دست و شعار میدهند: «به حق شرف لا اله الا الله…»
لینک کانال
🌷@shahid_jaberkhishvand🌷
جهت دریافت کتاب
@Dellaram926
جهت نذر کتاب
@dellaram2153
#نوجوان
#اصیل_آباد
#نوجوان_رمان
کتاب اصیل آباد : اگر زرنگ نباشی زرق وبرق دنیا روح وروانت را می رباید…
نویسنده: #محمدرضا_سرشار
انتشارات: #سوره_مهر
خلاصه:📜
ورود یک غریبه به روستا،😦 آن هم با اسبابی که تا به حال بزرگترهای ده هم آن را ندیدهاند، آنقدر جذاب هست که بچههای روستا بخواهند برای یک بار هم که شده، پای آن بنشینند و زیباییهایی که فقط در خیال میتوانستند تصورش کنند، از دریچهی شهر فرنگ تماشا کنند.🎭
غریبه (پیلهور)، چند روزی را با مشتریان کوچک میگذراند و بعد هم با ترفندهای مخصوص خودش، بزرگترها را پای این سرگرمی مینشاند.
کمکم مرد پیلهور با آوردن سرگرمیهای جدید و فروش آنها به مردم روستا، دارایی آنها را با مقروض شدنشان، صاحب میشود.😬
تنها، بزرگان ده، از چنگ وسوسههای پیلهور در امان میمانند. مشکلات، زندگی مردم روستا را در بر میگیرد؛ تا اینکه اتفاقاتی، سکوت مردم را پایان میدهد.😨
بریده کتاب🔪📙:
پیلهور هر هفته به شهر میرفت و هر بار با چیزهای تازهتری برمیگشت؛ چیزهایی را که اگرچه، بود و نبودشان در زندگی هیچ کس تاثیری نداشت، اما مردم تا آنها را میدیدند، عاشقشان میشدند 😍و میخواستند با هر قیمت شده، آنها را به دست آورند.😮
لینک کانال
🌷@shahid_jaberkhishvand🌷
جهت دریافت کتاب
@Dellaram926
جهت نذر کتاب
@dellaram2153