🇮🇷شهید مدافع حرم جواد محمدی🇮🇷
💠📗 فایلpdf 📚 عنوان کتاب : شبهات انتخابات با این اوضاع مملکت چرا رای بدهیم؟ چرا رای بدهیم وقتی نظام
حتما مطالعه کنید
و برای همه ارسال کنید تا ان شاءالله اگر شبهه و سوالی دارند برطرف بشه💯
کتاب
📚 #دخترهاباباییاند
🖋به قلم بهزاددانشگر
#پارت_45
«مادر»
از همان اولین روزهایی که اردوهای راهیان نور راه افتاد، جواد می رفت زیارت شهدا. بعد که بزرگ تر شد، خودش اردو می برد. عیدها، از یکی دو اتوبوس شروع کردند و گاهی به چهارده پانزده اتوبوس می رسیدند. انگار این اردو مهم ترین کار عیدهایش بود. بعد از ازدواجش هم ادامه داد. با این فرق که حالا گاهی خانمش را، یا بعدتر بچه اش را هم همراهش می برد. توی این سال هایی که راهیان نور می رفت، پنج شش بار باهاش بودیم. انگار آنجا کارکردنش با بقیۀ جاها فرق می کرد. شاید هم من بقیۀ کارهایش را ندیده بودم. بمیرم، بچه ام یک جا نمی ایستاد. اصلاً معلوم نبود آنجا کارش چیست. خودش می گفت ما خادم شهداییم. همه کاری هم می کرد. کمی تدارکات بود، بعد توی آشپزخانه کنار دست آشپز بود. توی اتوبوس کنار زوّار بود. بعضی وقت ها هم می ماند اردوگاه که غذای بقیه را ببرد. حالا اتوبوس ها و مردم رفته بودند منطقۀ دیگر، دویست کیلومتر آن طرف تر. می گفت باید غذا را گرم برسانیم به دست مردم. همان ظهر، غذا را بار می زد و می برد برای مردم. این
سال های آخر با ماشین خودش می رفت. توی این زمین های گِل، ماشینش را می داد دست بقیه که بروند دنبال کارهای اردو. یک سال رفقایش حساب کرده بودند، دیده بودند 3500 کیلومتر این ماشین توی آن چند روز راه رفته. گفته بودند بگذار هزینه هایش را حساب کتاب کنیم. گفته بود باشد برای قیامت. بعد پول غذای بچۀ سه ساله اش را هم حساب میکرد که مدیون نباشد.
تنها کانال رسمی #شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟
┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
#بسم_الله
«فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یُوقِنُونَ.»
خداوند در این آیه به پیامبر(ص) دستور میدهد در برابر برخوردهاى کافران که حق را باطل مىشمرند، مقاومت کند؛
چرا که خدا وعده پیروزى داده است و وعدهی خدا حق است و قطعاً به آن وفا مىکند.
سالروز تولد #شهید_عجمیان
شادی روح پاکش صلواتی هدیه کنیم.
تنها کانال رسمی #شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟
┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
کمترکسیپیدامۍشودکھزندگیبروفقمراداوباشد
هرگونہعیشونوشدنیا
باهزارتلخیونیشهمراھاست!
#آیتاللهمحمدتقیبھجت
تنها کانال رسمی #شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟
┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
کتاب
📚 #دخترهاباباییاند
🖋به قلم بهزاددانشگر
#پارت_46
«همسر»
سال 1391، پانزده روز قبل از عید، با دوستاش رفتند اردوگاه شهید باکری را تحویل گرفتند. قرار بود یک ماه آنجا مستقر شوند. فاطمه یک سالش بود و نیاز به مراقبت داشت. دیگر نمی توانستم مثل سال های قبل کمکشان کنم. آقاجواد گفت بیا برویم که به هم نزدیک باشیم. این طوری هروقت دلم برایتان تنگ شد، می توانم ببینمتان.
من نگران غذایی بودم که آنجا می خوردم. وقتی آنجا کار نمی کردم، حقی از آن غذا نداشتم. گفت غذایی را که آنجا می خوری، من حساب می کنم. دو برابر هم کار می کنم به جای شما. توی منطقه که می رسید، خیلی کار می کرد و کم می خوابید. برای همین، فقط صبح های زود می توانست بیاید پیش ما، یا وقت هایی که می خواست برود شهر برای خرید، که ما را هم با خودش می برد. برای عرفه، توی شلمچه ایستگاه صلواتی زده بودند و شربت درست می کردند. توی آن گرما، افراد خسته و کلافه که می آمدند یک لیوان شربت می خوردند، انگار جان تازه ای می گرفتند. آقاجواد هرکدام از این ها را که می دید، انرژی می گرفت. ذوق می کرد. وقتی شربت می داد دست بچه ها،بهشان میگفت برایش دعا کنند.میگفت معامله با خدا یعنی این.
تنها کانال رسمی #شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟
┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii