eitaa logo
🇮🇷شهید مدافع‌ حرم جواد محمدی🇮🇷
2.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
56 فایل
«کانال رسمی،تحت نظارت خانواده شهید» میگفت:"مردان خدا، گمنامند" آنچنان طریق گمنامی در پیش گرفت که لایق شهادت شد اینجا از اومینویسیم🪶 تا با یادش، روحمان جَلا گیرد✨🕊️ خادم کانال: @Shahid_javad_m
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ از پاداشی که خدا از سرِ بزرگواری به آنان داده است، خوشحال‌اند و دربارۀ هم‌رزمانشان که هنوز به آنان نپیوسته‌اند، این‌طور مژده می‌گیرند: نه ترسی بر آنان غلبه می‌کند و نه غصه می‌خورند. (آل‌عمران، آیه 170) تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
📣مراسم تشییع پیکر سردار مجاهد سرلشکر پاسدار شهید محمدرضا زاهدی 📆شنبه ۱۸ فروردین ساعت ۸:۳۰ صبح 📍از میدان بزرگمهر به سمت گلستان شهدای اصفهان تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥استقبال از پیکر مطهر شهید زاهدی در اصفهان تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
مراسم وداع با پیکر مطهر سرلشکر شهید محمدرضا زاهدی همراه با قرائت دعای ابوحمزه ثمالی در گلستان شهدا اصفهان زمان: جمعه هفدهم فروردین‌ماه ساعت ۲۲ مداحان نیمه اول دعا: برادران مهدی منصوری و سیدسعید نصر مداحان نیمه دوم دعا: برادران مهدی هادی و علی ناظوری مکان: خیمه حسینی گلستان شهدا اصفهان التماس دعا تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
صبح جمعه هفته گذشته، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، ۱۷ رمضان... ایستاد و دعا کرد خداهم دعايش را مستجاب کرد... دقیقا جائی که حاج علی زاهدی ایستاد و دعا کرد قراره پیکر پاکش بخاک سپرده شود بین حاج آقا مصطفی ردانی پور و حاج حسین خرازی تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
کتاب 📚 🖋به قلم بهزاددانشگر « همسر» وقت هایی که با ماشین خودمان میرفتیم مشهد، بین راه سخنرانی گوش میداد . از همه بود حاج حسین یکتا، حاج آقا مؤمنى، حاج آقا پناهیان، اما همه شان درباره یک چیز بودند: شهادت کربلا که رفته بودیم از وقتی گنبد را دید اشک ریخت تا حرم. دیگر صحبت نکرد. فقط حواسش به خودش بود و امام( علیه السلام) ؛ اما وقتی از زیارت برگشت حالش بهتر بود گفت نمازم را زیر قبّه‌ی امام ( علیه السلام)خواندم. همین حالش را بهتر کرده بود. توی بین الحرمین گفتم بیایید با همدیگر یک عکس خانوادگی بگیریم کمی مکث کرد بعد نگاهش را دزدید. گفت ببخشید؛ ولی نمیتوانم اینجا عکس بیندازم . نمیتوانم چنین جایی که امام(علیه السلام)و خانواده اش این قدر اذیت شدند، با خانواده ام عکس یادگاری بگیرم. توی نجف داشتیم پیاده میرفتیم طرف حرم . پیرزنی بود که معلوم بود به سختی راه میرود. یکی از این پسرهای گاری به دست به او گفت بیا سوارت کنم با گاری ببرمت تا حرم؛ اما دخترهای پیرزن قبول نکردند و گفتند هزینه اش زیاد است . توی نگاه پیرزن التماس خاصی بود. آقا جواد رفت پول گاری را داد به پسر و گفت پیرزن را تا حرم برساند. گفت خوب نیست پیرزن جلوی بچه هایش بیشتر از این ذلیل شود. توى كربلا وقتی بر میگشتیم حسینیه ای که محل اقامتمان بود، یک هندوانه خرید. توی کاروانمان یک خانواده درچه ای دیگری بودند که با آقا جواد اختلاف داشتند. یعنی انقلابی نبودند که هیچ ،جلوی همه به انقلاب بد میگفتند . همین بود که با آقا جواد حرف نمی زدند و هر دو طرف از همدیگر دوری میکردند با این حال آقا جواد هندوانه را نصف کرد و داد به فاطمه ببرد برای آن خانواده. با اینکه زیارت کاظمین و سامرا جزو برنامۀ کاروان نبود، تاکسی گرفت و خودمان رفتیم . صحبت کردنش با راننده تاکسیها هم پروژه بامزه ای بود. با آن عربی دست و پا شکسته و لهجه اصفهانی درباره اوضاع سیاسی عراق از راننده ها پرس وجو میکرد. یعنی حتی در حین زیارت هم از مسائل سیاسی و وظیفه هایش غافل نبود. سال ۱۳۹۲، موقع انتخابات ریاست جمهوری مشهد بودیم. آنجا متوجه شد توی صحنه انتخابات تغییرات جدیدی به وجود آمده و کار ممکن است برای جریان انقلابی سخت شود . با یکی از روحانیون سرشناس مشورت کرد بهش گفتند اگر میتوانی روی اطرافیانت تأثیر بگذاری برو اصفهان . نشست با خودش حساب کتاب کرد. دید این جور وقتها که کار سخت میشود بخشی از افراد ناامید میشوند و دیگر تلاش نمیکنند . گفت زیارت را کمتر کنیم و برگردیم بروم کمک بقیه. تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا